اجتماعی اسلامی اقتصادی سیاست های جرمی متفرقه

یک قدم تا مرگ امپراتوری امریکا!

نوشته شده توسط Hedayatullah Zaheb AND Sayed Mytham Tammar

صحبت در مورد زوال تمدن مدرن غربی به سه نوع برخورد مواجه می‌شود. نخست کسانی‌که به نحوی وابسته به این تمدن بوده و آیندۀ مرفع خویش را در آینۀ آبادان این تمدن دیده و با درک این حقیقت که غرب در حال زوال است، نمی‌خواهند خیال باطل زندگی مرفع در آینۀ این تمدن را از بین ببرند، ثانیاً کسانی‌که بنا بر دلایل معلوم دار از غرب نفرت داشته و بدون مطالعه و درک موضوع زوال تمدن مدرن غربی را بدون مقدمه مجسم می‌کنند و ثالثاً کسانی‌که موضوع را ازنقطه‌نظر علمی و تاریخی مطالعه کرده و عکس‌العمل نشان می‌دهند.

تاریخ جوامع بشری و قانون طبیعت بیان‌گر این است که هر صعودکنندۀ در این دنیا مجبور به نزول بوده و امپراتوری‌ها و تمدن‌ها نیز مانند زندگی موجودات حیه فرآیند آغاز، اوج و زوال را طی می‌کنند که در موجودات حیه آغاز آن طفولیت، اوج آن جوانی و زوال و بالآخره منج مرگ می باشد. قانون طبیعت پیشرفت یکنواخت را نپذیرفته و بناءً پیشرفت یکنواخت امپراتوری‌ها نیز جایی در طبیعت ندارد که برای شرح بهتر مثال ماشین یک موتر را ارائه می‌داریم؛ زمانی‌که شتاب‌دهندۀ موتر را فشار دهیم ماشین موتر به‌صورت یکنواخت به گردش تعجیلی آغاز می‌کند و اگر برای مهارسازی این گردش، موتر مجهز به کنترول کنندۀ سرعت نباشد این تعجیل به‌صورت یکنواخت افزایش‌یافته تا اینکه ماشین را یا بسوزاند و یا هم اینکه اجزای آن‌را بشکند که همین قانون طبیعت در امپراتوری‌ها و تمدن‌ها نیز صدق می‌نماید. امپراتوری‌ها و تمدن‌هایی که دارای سرعت تعجیلی بیشتر بوده زودتر روبه‌زوال رفته و امپراتوری‌ها و تمدن‌هایی که سرعت کمتر داشته و مجهز به مهارکننده‌های سرعت بوده‌اند دوام بیشتر نموده و زندگی مؤثری بیشتر را دارا بوده‌اند.

تمدن مدرن غربی به یک سرعت مناسب پیشرفت آغاز کرد و توانست پیشرفت‌های مهم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را کسب کند اما در عصر امپراتوری امریکا در قالب این تمدن، پیشرفت این تمدن شتاب سریع به خود گرفته و بر علاوه امریکا درحالی‌که پیوسته با خویش این تمدن را روبه‌زوال می‌کشاند، پا بر سر شتاب‌دهنده این ماشین گذاشته و این تمدن را به قله‌ای رسانده است که در جلو و عقب آن پرتگاه عمیق قرار دارد. بر علاوه امریکا تمام اشتباهاتی که تمدن‌ها و امپراتوری‌های قبلی را به زوال مواجه ساخت، تکرار می‌نماید. اشتباهاتی را که تمدن‌ها و امپراتوری‌های گذشته انجام داده‌اند بسیار بوده و در قالب یک مقاله گنجانیده نمی‌شود اما به‌طور نمونه از بعضی آن‌ها در سه بخش عمده از قبیل اجتماع، اقتصاد و سیاست می‌توان یاد کرد.

صعود و نزول تمدن‌ها و امپراتوری‌ها مستقیماً وابسته به حالت خانواده‌ها در این تمدن‌ها و امپراتوری‌ها بوده زیرا اکثر مؤرخین و جامعه شناسان خانواده را بنیاد اساسی یک جامعه و یک تمدن تلقی می‌نمایند که در این رابطه کستل و مایرز(1) دو مؤرخ و جامعه‌شناس در مورد ارتباط زوال تمدن و امپراتوری روم با زوال خانواده به‌حیث بنیاد جامعه نوشته‌اند و میگویند که چنانچه امپراتوری روم به سبب سقوط بنیاد جامعه (خانواده) روبه‌زوال رفت امپراتوری غرب نیز قدم در جای پای این امپراتوری گذاشته و بجایی رسیده است که در یک حالت زوال برگشت‌ناپذیر قرارگرفته است. بنیاد خانواده در غرب تقریباً ازبین رفته و ارزش‌های خانوادگی ارزش خویش را ازدست‌داده است. زمانی‌که ارزش خانوادگی در یک جامعه کم‌رنگ شود مردم جامعه و خصوصاً اطفال حس جواب‌دهی و مسئولیت‌پذیری در قبال خانواده، دوستان و خویشاوندان وبالآخره دولت، حکومت و تمدن را ازدست‌داده که سبب به‌وجود آمدن فرهنگ ماده‌گرایی و فردگرایی میشود. مردم ماده‌گرا و فردگرا فقط به‌خاطر کسب مادیات و خوشی فردی به کار پرداخته و مسئله اینکه کار آن‌ها به نفع جامعه و تمدن است و یا خیر! ارزش خویش را از دست می‌دهد که این فقدان وفاداری به فامیل، دولت و تمدن سبب زوال تمدن می‌شود. اشتباه دیگری که تمدن مدرن غربی مانند تمدن‌های گذشته به آن پرداخته است دور ساختن دستورالعمل‌های اخلاقی (دین) از جوامع می‌باشد که قانون را جایگزین دین ساخته و این کار سبب شده است تا حس گناه از بین رفته و در مقابل حس جواب‌دهی به قانون و نهادهای تطبیق قانون جایگزین حس گناه و مسئولیت‌پذیری در مقابل خداوند ﷻ شود. در این حالت نسبت عدم موجودیت دستورالعمل اخلاقی در قلوب، مردم تنها زمانی به قانون احترام می‌گذارند که امکان دستگیری آن‌ها توسط نهادهای تطبیق قانون موجود باشد و در صورت عدم موجودیت چنین ترس افراد به هر نوع جرم و کارهای خلاف قانون دست می‌زنند که سبب هرج‌ومرج، بی‌ثباتی، استفاده نامشروع از قانون توسط زورمندان و بدبینی در جامعه شده و تعریف پرودن از قانون در این نوع جامعه صدق می‌کند که می‌گوید: قانون برای ثروتمندان و زورمندان تارعنکبوت، برای فقرا زنجیرهای فولادین و برای حکومت جال شکار است. نبود دستورالعمل اخلاقی سبب مشروعیت روابط نامشروع جنسی در اذهان مردم شده که بنیاد جامعه (خانواده) را از بین میبرد. بنا بر نبود خانواده‌ها و کم‌ارزش شدن ازدواج، سطح تولد پائین آمده و کهن‌سالان ازدیاد می‌یابد که جامعه را به زوال سوق می‌دهد چنانچه داکتر جیم پنمن می‌نویسد: عوامل عمدۀ زوال امپراتوری روم شامل ازدیاد فاصله میان فقرا و ثروتمندان، کاهش سطح تولد، افزایش کهن سالان، ازدیاد استفاده از مخدرات، کنترول سرمایه‌ها توسط ارستوکرات‌های پولدار، از بین رفتن اعتماد مردم نسبت به حکومت و مهم‌تر از همه کنار زدن نظام دینی و سنتی در مورد کنترول رفتار جنسی می‌باشد که در غرب امروزی این همسانی‌ها و با سرعت‌تر از روم در حال وقوع است .(2 )

امپراتوری امریکا در قالب تمدن مدرن غربی تأثیرات سیاسی خویش را در جهان از دست داده و نسبت افزایش روزافزون بی‌اعتمادی مردم و بدبینی جهانی زوال خویش را آشکار می‌سازد. تاریخ تجربی آشکار می‌سازد که یکی از عوامل زوال امپراتوری‌ها به‌وجود آمدن بی‌اعتمادی مردم نسبت به حکومت و سیاسیون می‌باشد و این بی‌اعتمادی در جوامع غربی ایجاد شده است و به سرعت تعجیلی درحال افزایش می‌باشد؛ مردم غرب چنان نسبت به حکومت‌ها و ادارات حکومتی غربی بی‌اعتماد شده‌اند که به هر نوع صدای تغییر لبیک گفته و بدون اینکه به تحلیل خوبی و بدی این تغییر فکر کنند به‌سوی آن می‌شتابند.  انتخاب دونالد ترمپ در امریکا، شهرت لیپن در فرانسه، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و تظاهرات در مقابل نیروهای ناتو در کشورهای عضو ناتو بزرگ‌ترین نشانه‌های این بی‌اعتمادی بوده و زوال امپراتوری غربی و اتحادیه‌ها و سازمان‌های این تمدن را نوید می‌دهد. از نقطه‌نظر سیاسی نشانۀ زوال یک امپراتوری از دست رفتن قلمروها به‌دست رقیبان می‌باشد. امریکا و غرب امپراتوری نامرئی جهانی بسیار بزرگ را ساخته بودند ولی تحولات چند سال اخیر و آشکار شدن ضعف امریکا و امپراتوری غربی سبب شد تا رقیبان وی خصوصاً چین و روسیه بر علیه یکه‌تازی‌های امریکا برخاسته و قلمروهای نامرئی امریکا را به نفع خویش درآورند. امریکا بیلیون‌ها دالر را برای نسب حکومت دست‌نشانده در عراق به مصرف رسانید ولی این دولت دست‌نشانده دل‌چسپی بیشتر به ایران و روسیه نسبت به امریکا نشان می‌دهد، فیلیپین که یکی از پایگاه‌های بزرگ امپراتوری امریکایی محسوب می‌شد به رئیس‌جمهور امریکا فحش داده و با رقیب بزرگ وی (روسیه) نزدیک می‌شود طوری‌که تمرینات نظامی مشترک با روسیه انجام می‌دهد و ترکیه که بزرگ‌ترین متحد امریکا و عضو ناتو بود اکنون در نبود امریکا در یک معضله ای که آغازکننده آن امریکا بود با روسیه و ایران بدون اینکه با امریکا مشورت کند تصمیم‌گیری می‌نماید (صلح سه‌جانبه سوریه). امپراتوری‌های گذشته در چنین حالت با همه مصروف جنگ می‌شدند که سبب شکستشان شده و حتی سبب پارچه‌پارچه شدن امپراتوری می‌شد که امریکا نیز چنین اشتباه را تکرار نموده و اکنون در سراسر جهان مشغول جنگ بوده و در هر جا به شکست مواجه است و اگر ما تاریخ را فراموش نکنیم می‌توانیم درک کنیم که امریکا اشتباهات چند دهه قبل اتحاد جماهیر شوروی را تکرار می‌کند که بالآخره سبب پارچه‌پارچه شدن امریکا خواهد شد.

اقتصاد پایۀ اساسی امپراتوری‌ها را تشکیل می‌دهد و یکی از دلایل عمده صعود امپراتوری امریکا اقتصاد قوی و قدرت پولی (دالر) محسوب می‌شود اما در این اواخر رقیبان امریکا جنگ اقتصادی و پولی را با امریکا آغاز کرده، ذخیره‌های دالر را دوباره به بازار عرضه کرده و طلا را جایگزین آن می‌سازند، انحصار دالر در تجارت‌های فرا سرحدی را از بین برده وبالآخره برعلیه جهانی‌سازی دالر اقدامات جدی از قبیل ساختن بانک‌های رقیب با بانک‌های تحت کنترول امپراتوری غرب را روی دست گرفته اند. امریکا و کشورهای شامل امپراتوری غربی شاهد تنزل اقتصادی در چند سال اخیر بوده‌اند، اکثر کشورهای اروپایی از نگاه اقتصادی ورشکسته شده اند، مقروضیت این کشورها به حدی است که قابل پرداخت نمی‌باشد و بالآخره امریکا به‌حیث بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا منتظر بحران اقتصادی دورانی بزرگ‌تر از بحران سال 2008م می‌باشد. قدرت خریداری مردم درحال سقوط بوده، بیکاری فراگیر در یک سطح بی‌سابقه قرار داشته، درآمدها به سقوط آزاد مواجه شده، قدرت پس‌انداز کاهش‌یافته وبالآخره مردم از نظام‌های فعلی خسته شده‌اند که سبب ازدیاد نارضایتی‌ها در غرب شده و تظاهرات در هر شهر غربی مکرراً دیده می‌شود و مردم غربی که خویشتن را متمدن‌ترین مردم دنیا محسوب می‌کردند اکنون در تظاهرات به سوختاندن موترها، آسیب رساندن به دارایی‌های عامه و حتی تسخیر جایدادهای حکومتی می‌پردازند که متزلزل بودن حکومت‌های غربی را آشکار می‌سازد.

همچنان تمدن مدرن غربی تمام اشتباهاتی را تکرار می‌کند که الله ﷻ آن‌را در کلام پاک خویش سبب نابودی جامعه و نزول عذاب خویش خوانده است. غربیان از سرمایه اندوزی غیرقانونی قارون گرفته تا شرک نمرودی، استکبار فرعونی و لواط کاری‌های قوم لوط به تمام گناهان بزرگ پرداخته‌اند که امپراتوری‌ها و اقوام فوق را تباه ساخت و بر علاوه غربیان با نهادینه ساختن سود در هر نهاد مالی و اقتصادی شمشیر بر علیۀ الله ﷻ و رسولش ﷺ کشیده‌اند که بدون شک به هلاکتشان خواهد انجامید.

و الله ﷻ بهتر می‌داند!

(1) Philip Van Mess Myers; Rome: Its Rise and Fall 079 920 2075 و E. B. Castle; Ancient Education and Today

(2) Jim Penman; Biohistory: Decline and Fall of the West; pp 4-5 (Cambridge Scholars Publishing) 

در بارۀ نویسنده

Hedayatullah Zaheb AND Sayed Mytham Tammar

دو دوست و نویسنده کتاب آخرین هشدار: بیداری امت اسلام

پاسخی بگذارید