اجتماعی اسلامی متفرقه

یک آیه بیانگر حالت امت

نوشته شده توسط Hedayatullah Zaheb

درک جهان مدرن یکی از مشکلات بزرگ انسان این عصر است، زیرا باوجود پیشرفت بی پیشینه‌ی بشر در عرصه‌ی اقتصادی، اجتماعی، انسان‌شناسی و سیاسی، انسان این عصر به فلاح و سعادت متناسب به این پیشرفت نرسیده بلکه برعکس ترقی‌های مفید و غیرمفید عصر مدرن انسان‌ها را به‌سوی ناخوشی، نارضایتی و عدم سعادت سوق داده است چنانچه مایکل فولی در کتاب خود به نام عصر پوچی می‌نویسد: همه‌چیز در مورد شرایط زندگی مدرن شمارا برای یک زندگی ناخوش، زندگی توأم با آرزوهای شکسته و زندگی پیوسته با امیدهای عقیم و خنثی آماده می‌کند<1>. مشکل درک در این عصر به سبب قلت معلومات و داده‌ها در مورد پدیده‌ها، روندها، ویژگی‌ها و خصایص این عصر نیست، بلکه ازدیاد، ارزانی و فراوانی معلومات ضدونقیض درک این عصر را مشکل می‌سازد. انسان عصر مدرن در اسرع ثانیه‌ها می‌تواند در مورد کوچک‌ترین پدیده یا شی‌ء هزاران صفحه معلومات از هزاران منبع دریابد که با هزاران لفظ، هزاران شیوه‌ و هزاران دیدگاهی به‌شکل افراطی مخالف از هم به تبیین آن پدیده و شی‌ء پرداخته است. گرفتن معلومات مختلف درک حقیقت را برای انسان عصر مدرن ناممکن ساخته و این عصر را به عصر اغتشاش و گیجی مبدل ساخته است. امت اسلام که در این عصر رقت‌بارترین سیر تاریخی خویش را سپری می‌کند نیز مانند سایر انسان‌های عصر مدرن دچار اغتشاش و گیجی عمیق شده است. گیجی و اغتشاش سایر انسان‌ها نسبت به موجودیت معلومات بیش‌ازحد و ضدونقیض می‌تواند توجیه‌پذیر باشد، اما نمی‌توان سردرگمی و گم‌گشتگی امت اسلام را که راهنمای بنام قرآن را دارند، کتابی‌که روشن گر هر چیز بوده، عدم تحریف آن ضمانت شده و نوری از تاریکی به‌سوی روشنی‌هاست، توجیه کرد. با تأسف امت اسلام نیز مانند سایر انسان‌های این عصر یا غرق معلومات بی‌ثبات (کتب از علمای اسلام و غیرمسلمان) شده و یا حتی از آن‌هم دوری جسته و بروی چراغ دست داشته‌ی خویش (قرآن) پرده می‌افگنند. البته برای درک عصر و مشکلات آن، خواندن کتب علمای اسلام و غیرمسلمان لازمی است ولی یک مسلمان تنها زمانی به حقیقت می‌تواند برسد که بر علاوه‌ی کتب همواره در تماس با قرآن باشد و تنها قرآن است که می‌تواند حقیقت را از دروغ و اشتباه در کتب جدا کند و جواب هر سؤال ما را بدهد. علامه اقبال (رح) چه زیبا فرموده است:

سینه‌ها از گرمی قرآن تهی — از چنین مردان چه امید بهی

الله عزوجل چه زیبا می‌فرماید: وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ<2> : ترجمه: و بعضی كافران دوستان بعضی ديگرند، اگر (به اين سفارش‏) عمل نكنيد، در زمين فتنه و فساد بزرگى برپا مى‏گردد.

وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ :- کافران دوستان و متحدین همدیگرند: الله عزوجل در اینجا یک حقیقت را در مورد دشمنان اسلام آشکار می‌کند و آن اینکه کفار در دشمنی، عداوت، کینه‌توزی با مسلمانان دوستان یکدیگر بوده و همیشه دست‌به‌دست هم داده در از بین بردن اسلام و مسلمانان کار می‌کنند، اگرچه نظر به بعضی آیات قرآن و حقایق تاریخی گاهی با هم‌دیگر نیز درگیر می‌شوند و بعضی‌اوقات مسیحیان با مسلمانان دوستی نشان می‌دهند، اما در دشمنی با این امت همیشه هم‌دست یکدیگر بوده و حامی یکدیگر در موضع‌گیری مقابل اسلام قرار می‌گیرند.

إِلَّا تَفْعَلُوهُ :- اگر شما ای امت اسلام چنین نکنید یعنی دوستان یکدیگر نشوید، متفرق شوید، باهم دیگر دشمن شوید و گروه‌های مختلف متخاصم شکل دهید. پس از آشکار نمودن یک حقیقت الله عزوجل در یک جمله‌ی شرطیه برای امت محمدی هشداری حالتی را می‌دهد که امروز امت اسلام گرفتار آن است. پس از فروپاشی خلافت عثمانی، مسلمانان به بیش از 50 کشور متخاصم که فقط به‌خاطر پدیده‌ی بنام منافع ملی دشمن یکدیگرند، متفرق شدند؛ افغان دشمن پاکستانی و ایرانی شد که الله عزوجل آن‌ها را برادر خوانده است، ترک دشمن عرب شد که ازنظر اسلام برادرش است، عراقی دشمن سوری و عربستانی دشمن یمنی شد. بعدها زمانی‌که این تفرق دست‌های دشمن را بالای امت دراز کرد، گروه‌های به‌خاطر احیاء امت سر بلند کردند ولی با تأسف که این گروه‌ها نیز به‌زودی هدف احیایی و تهدید دشمن را فراموش کرده و به دشمنی به یکدیگر پرداختند. دشمنی میان گروه‌های اسلامی اوج گرفت و این گروه‌ها به‌خاطر توجیه دشمنی‌های خویش به دامان مذاهب پناه بردند و به اختلافات مذهبی دامن زدند و برخلاف فرمان الله عزوجل که می‌فرماید: “وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ، مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ<3>:- ترجمه: و از مشركان مباشيد، از کسانی‌که دين خود را قطعه‌قطعه كردند و فرقه فرقه شدند هر حزبى بدان چه پيش آن‌هاست دل‌خوش شدند” عمل کردند. امروز این حالت را همه می‌توانیم با چشم سر ببینیم که هزاران گروه بنام اسلام در سراسر بلاد اسلامی سر بلند کرده و هر کس مدعی راه حق بوده و سایرین را مرتد، کافر، منافق و فاسق می‌خوانند و هر گروه به برداشت که از دین دارند دل‌خوش‌اند. بر علاوه‌، اختلافات مذهبی در اوج آن رسیده و هر مذهب پیروان سایر مذاهب را گمراه و کافر خطاب می‌کند.

تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ :- در زمين فتنه و فساد بزرگى برپا مى‏گردد: هر انذار الهی در صورت عمل کردن بر خلاف آن پیامدهای ناگوار دارد. بعد از انذار، الله عزوجل ادامه داده می‌فرمایند که اگر شما ای امت محمد متحد نباشید در زمین فتنه و فساد برپا خواهد شد. فتنه و فساد جهانی امروز از چشم هیچ بیننده‌ی در حجاب نیست. پس از سقوط خلافت، دو جنگ جهانی، ده‌ها جنگ‌های بین‌الکشوری و صدها جنگ‌های داخلی خون میلیون‌ها انسان را گرفت. فساد در خانواده، فساد در زراعت، فساد در نظام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و حتی فساد دربرو بحر از شاخصه‌های این عصر است. فسادی که در کشورهای اسلامی برپا است روزانه جان صدها و هزاران مسلمان را گرفته، مسلمانان را مغشوش‌ترین امت روی زمین ساخته است، و اکثر مسلمانان از آموزه‌های اسلام دور ساخته است.

خواننده‌ی گرامی! در عصر فساد و فتنه‌ها تماس همواره با قرآن بهترین حصار و سد در مقابل فتنه‌ها است. مهم نیست چقدر کتاب می‌خوانیم، چقدر به سخنان عالمانه گوش فرا می‌دهیم و یا چقدر عالم هستیم، اگر همواره در تماس با قرآن نیستیم و کوشش نمی‌کنیم از قرآن علم بیاموزیم و حقایق، روندها و حکایات جاری را نظر به قرآن بررسی نمی‌کنیم رسیدن به حقیقت ناممکن است. قرآن کتابی نیست که تولید علم در آن خاتمه یابد و اگر تفاسیر قرآنی بیانگر همه‌چیز در قرآن می‌بود الله عزوجل تفکر بالای آیات قرآن را توصیه نمی‌کرد. تنها قرآن است که می‌تواند حقایق را روشن کند و برماست که با تماس همیشگی با این منبع نور از نور آن مستفید شویم. ثانیاً از کسانی‌که همیشه به اختلافات دامن می‌زنند، صفحه‌های فیس‌بوکی برای بدگویی، بدبینی و نفرت پراکنی مقابل مذاهب تشکیل می‌دهند و دغدغه‌ی بزرگ‌تر از نفاق افگنی و اختلاف افگنی ندارند دوری جوییم. بدون اتحاد نمی‌شود به احیا پرداخت.

به امید بیداری امت اسلام!

منابع:

  1. Phil Hogan; Guardian; The Age of Absurdity: Why Modern Life Makes It Hard to Be Happy by Michael Foley (21 Feb 2010)
  2. سوره 8: الأنفال؛ آیه 73
  3. سوره ۳۰: الروم؛ آیات 31 و 32

در بارۀ نویسنده

Hedayatullah Zaheb

پاسخی بگذارید