اجتماعی اسلامی اقتصادی

بیت المقدس و یهود

نوشته شده توسط سید آصف هاشمی

شهر قدس یا بیت المقدس در تورات از آن بنام اورشلیم یاد میشود[1] ، در زبان عبری یروشلاییم و در زبان عربی قدس است. از دیگر نام‌های این شهر می‌توان به جروسلم، اورشلیم و یا بیت‌المقدس اشاره کرد. [2]
در بسیاری از متون کهن نظم و نثر فارسی از این شهر با نام بیت‌المقدس یاد شده است و بنا به گفته فردوسی نام این شهر در زبان پهلوی، بوده است:

به خشکی رسیدند سر کینه جوی

به بیت المقدس نهادند روی

که بر پهلوانی زبان راندند

<

p style=”text-align: center”>همی ” کَنگْ دِزْ هوخْت” ش خواندند

این شهر یکی از پرماجراترین شهرهای کره زمین در طول 4000 سال اخیر است که در آن مسجد اقصی دومین مسجد بعد از وضع مسجد الحرام قرار دارد. در همین مورد رسول الله صلی الله علیه وسلم در جواب ابی ذر رضی الله عنه فرمود: “اولین مسجد که در کره زمین وضع شد مسجد الحرام سپس مسجدالاقصی بود”.[[3]]

در تورات، الله رب العزت یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم را به اسرائیل مسمی کرد، که نام دیگری یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم علیهم السلام اسرائیل میباشد، و به همان خاطر فرزندان یعقوب را بنی اسرائیل مینامند.[[4]] بعد از مدت طولانی نبی بنام موسی بن عمران بن قاهث بن لاوى بن يعقوب ظهور کرد. آغاز شهرت این شهر از هنگامی است که موسی علیه السلام قصد نمود به فرمان خدا با همراهانش به قدس حمله کند و آن شهر را مرکز توحید موسوی قرار بدهد و از دست عمالقه، طائفه جبّاری که آنجا بودند در بیاورد، بنی‌اسرائیل نپذیرفتند و چنین تنبیه شدند که 40 سال سرگردان باشند. از فتح قدس محروم ماندند به دلیل نافرمانی با پیامبر خدا، و در همین 40 سال حضرت موسی علیه السلام رحلت فرمودند و یوشع بن نون نخستین خلیفه موسی همراه با مؤمنان تربیت شده مکتب ابراهیمی موسوی، شهر قدس را فتح کردند.[[5]]

بعد از آنکه داود علیه السلام جالوت را از بین برد، و لشکر اش را منهزم کرد، بنی اسرائیل توسط داود علیه السلام یکپارچه شدند و خداوند متعال بالای داود علیه السلام زبور را نازل کرده، آهن را برایش مثل موم نرم کرد (صنعت تولید آهن باب را به وی آموخت)، و صوت زیبایی برایش داد. دواد علیه السلام بسیار با تقوا و پرهیز گار بود و بیشتر اوقات در محبت و تقوا گریه میکرد.

خداوند متعال برای رسول اش محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم از داوود علیه السلام توصیف میکند و میفرماید:

{فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ} [الأنبياء: 79]

ترجمه: «پس‌ آن‌ داوري‌ را به‌ سليمان‌ فهمانيديم‌ و به‌ هريك‌ از آن‌ دو حكمت‌ و دانش‌ عطا كرديم‌ و مسخر گردانيديم‌ با داوود كوه‌ها را كه‌ با او تسبيح‌ مي‌گفتند و ما كننده‌ اين‌ كار بوديم‌»

بعد از آنکه داود علیه السلام خواستار اعمار مسجد در بیت المقدس شد، خداوند به داود گفت، که تو نمیتوانی اعمار کنی بلکه بعد از تو پسرت سلیمان این مسجد را اعمار خواهد کرد، وقتی که سلیمان ملک شد، این کار را کرد. داود علیه السلام مطابق حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم صد سال عمر داشت و در روایات اهل کتاب میاید که 77 سال عمر داشت و در مجموع مدت 40 سال ملکیت کرد.

بعد از آن سلیمان پسر داود علیهما السلام حاکم بنی اسرائیل شد، که باد، جن، انسان، و پرنده ها برایش مسخر شد، و از الله رب العزت خواسته بود که قدرتی برایش بدهد که بعد از آن هیچ کسی آنچنان حاکمیت کرده نتواند. آن اراده که داود علیه السلام بر اعمار مسجد کرده بود، آنرا سلیمان علیه السلام ساخت که امروز به نام هیکل سلیمان یاد میشود، که بعنوان پرستش گاه اورشلیم تا سال 587 میلادی بود، و بعد توسط بخت النصر بابلی تخریب شد، و امروز یهودی ها تلاش فراوان دوباره ساختن آنرا دارند. آن هیکل سلیمان امروز کاملاً دوباره از طرف یهودی ها ساخته شده که در این مورد میتوانید مستند ویدیوی (Jerusalem) را تماشا کنید و یهودی ها دوباره ادعای به قدرت رسیدن جهانی دارند تا بیت المقدس را پایتخت این قدرت جهانی قرار دهند.

بعد از سلمیان بن داود پسر وی رحبعم بن سليمان حاکمیت را گرفت، بعد از أبیا بن رحبعم که بر بعضی از منطقه ها (یهودا و بنیامین) قدرت و سایر منطقه ها در دست يوربعم بن نابط بود و بعد از آن أسا بن أبيا قدرت را گرفت.[[6]]

مدت 200 الی 300 سال قدس مرکز توحید ابراهیمی بود و احکام تورات در آن اجراء می‌شد، بعد از اینکه بنی‌اسرائیل به فساد و تباهکاری و عیّاشی پرداختند احکام خدائی تورات را تحریف کرده یا زیر پا گذاشتند و نادیده گرفتند، خداوند آنها را تنبیه کرد به این صورت که پادشاه بابل را بر آنها مسلّط نمود بطوریکه دو بار پادشاه بابل در فاصله کمتر از 2 سال به شهر قدس حمله کرد. بار اوّل تعداد زیادی را نکشت ولی بار دوم وقتی آنها شورش کردند و فرمانده‌اش یا امیرش را بیرون کردند، مجدداً پادشاهان بابل به قدس حمله کردند و در آنجا حدود 500 هزار نفر از مردم قدس را قتل عام کرد و بقیه را به عنوان برده به بابل بردند. 12 سال یا کمی بیشتر در بابل اسیر بودند تا پادشاه فارس آمد و یهودیان اسیر شده را به اورشلیم برگردانید و از نو هیکل سلیمان برایشان درست کرد. از آن به بعد یهودیها پیوسته یا خراج‌گذار فراعنه مصر بودند یا تحت فرمان حکام روم قرار داشتند که گاه از یونان حمله کرده و فلسطین را تسخیر می‌کردند.[[7]]

با بعثت رسول خدا حضرت عیسی مسیح علیه السلام، یهودیان با رومیان هم دست شدند و علیه پیامبر خدا مسیح بن مریم (روح‌الله) اقدام کردند، پس از رفع مسیح، یهودیان به همکاری بت‌پرستان در تعقیب موحدان و پیروان حضرت مسیح، در آمدند. مدت 200 سال تمام بعد از رفع حضرت مسیح، یهودیان جز خیانت به دین خدا و جز فساد و تباهکاری و جز تعقیب موحدان کار دیگری نداشتند. از سال 250 میلادی که پادشاه روم مذهب مسیحیت را پذیرفت، یهودیان تسلیم شدند و شهر قدس را به فرمان پادشاه مسیحی‌مذهب تخلیه کردند. از آن به بعد، از 250 میلادی تا سال 620 میلادی به ظاهر در تصرف مسیحیان بوده و ورود یهودیان به شهر قدس ممنوع بود. یهودیان که گروهی از آنها در سرزمینهای عربی مانند مکه، مدینه منوّره، عراق، خیبر و قسمتی در یمن متمرکز بودند و گروهی در ایتالیا، اسپانیا، اروپا و قسمتی نیز در آسیای میانه رفته بودند، مجموعاً به فرمان دولت و ملّت مسیح ورود آنها به شهر قدس ممنوع بود.[[8]]

با بعثت رسول‌اکرم صلی الله علیه وسلم نخستین فتح معنوی که صورت گرفت بوسیله معراج رسول‌الله صلی الله علیه وسلم بود که در سال 10 بعثت رسول‌الله صلی الله علیه وسلم به اتّفاق فرشته مخصوص وحی (روح‌الامین) با وسیله‌ای که خداوند در اختیارش گذاشته بود یک شبه از مسجدالحرام مکه به بیت‌المقدس رفت.[[9]] طوریکه قرآن کریم میفرماید: {سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى}[[10]] ترجمه: «پاك‌ و منزه‌ است‌ آن‌ خدايي‌ كه‌ بنده ‌خود را ( محمد صلی الله علیه وسلم ) سير داد شبانگاهي‌ از مسجدالحرام‌ به‌سوي‌ مسجدالاقصي‌».

و این در واقع آغاز فتح معنوی بیت‌المقدس بوسیله دین جدید ابراهیم، دین محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم بود، در زمان رسول‌اکرم صلی الله علیه وسلم پس از تشکیل نخستین دولت اسلامی در مدینه منوّره، گسترة فتوحات اسلامی به شهر قدس نرسید. دوره کوتاه دو سال و سه ماه خلافت صدیق اکبر نیز فرصتی نبود، که به شهر قدس و فتح آن توجّه شود. محققان اسلام چنین نظر داده‌اند که در طول دو سال و سه ماه، ابوبکر صدیق رضی الله عنه عملاً مشغول تکمیل برنامه نبوّت نبی‌اکرم صلی الله علیه وسلم بود زیرا خود حضرت ابوبکر صدیق کار و برنامه جدیدی را آغاز نکرد بلکه به تکمیل پروژه‌هایی پرداخت که پس از رحلت پیامبر نیمه کاره مانده بود. مجموعه پروژه‌ها و برنامه‌های اجرایی دولت محمد مصطفی توسط یار غارش اجرا شد.

از آغاز خلافت فاروق اعظم که در تاریخ اسلام بنام دوران طلائی اسلام معروف است به فتوحات خارج از عربستان توجه کامل شد، از سال 15 هجری یا 16 هجری درست در سال سوم یا چهارم خلافت حضرت فاروق اعظم به چهار نفر از فرماندهان لشکر شام دستور داد که به سوی قدس حرکت کنند. حضرات ابوعبیدة بن الجرّاح، معاذ بن جبل، عمرو بن العاص و یزید بن ابی سفیان، این چهار نفر، دو نفر از سابقین اولین و دو نفر نیز غیر از سابقین اولین ، شهر قدس را در محاصره گرفتند. این محاصره چند ماهی طول کشید دفاع شهر قدس خیلی ضعیف بود ولی فرمان فاروق اعظم این بود که باید شهر قدس بدون خونریزی فتح شود. تا آن روز، ساکنان شهر قدس 16 بار قتل عام شده بودند که به 2-3 بار از آنها اشاره شد. حضرت فاروق اعظم می‌خواست برای نخستین بار شهر قدس بدون خونریزی تسلیم شود تا معلوم شود که تسلیم حق شده‌اند. عمرو بن عاص با دلایلی از فراست دریافت که اینها اگر عمر را ببینند تسلیم می‌شوند به فاروق اعظم نوشت که یا امیرالمؤمنین برای اینکه شهر قدس تسلیم شود و ما معطل نشویم و خون‌ریزی نشود آمدن خودتان ضروری است. حضرت فاروق اعظم بعد از مشورت با وزرا تصمیم گرفت به سوی قدس حرکت کند. حضرت علی کرم الله وجهه مولای متّقیان را به عنوان جانشین خویش در مدینه تعیین کرد و به سوی قدس حرکت کرد. قابل تذکر است که به گفتة مورخین اسلامی، 12 بار حضرت عمر در طول خلافتش مدینه منوّره را ترک نموده، که 10 بار به سوی مکّه برای حج و دو بار به سوی شام برای فتح بیت‌المقدس و رسیدگی به کارهای مسلمین، در هر 12 بار فقط علی بن ابی طالب در مدینه جانشین عمر بوده و اتفاق مورخین بر این است که جز علی هیچ کس جانشین عمر در مدینه نبوده است. حضرت عمر با همراهان به زیر دیوار بیت‌المقدس رسید، سران سپاه محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم شاگردان مکتب رسالت محمدی از امیرالمؤمنین استقبال کردند. آنها قباهای زرّین پوشیده، غلاف شمشیرشان طلائی‌رنگ و دسته‌های آن از طلا بود. وقتی حضرت عمر قباهای زرین آنها را دید خم شد مشتی خاک برداشت و به طرف سران لشکر پرتاب کرد و فرمود : کجا رفت زهد و تقوا و ساده‌زیستی شما اصحاب محمد، لباس رسول‌الله صلی الله علیه وسلم را کنار گذاشته‌اید لباسهای زرّین و مخمل پوشیده‌اید، چه شده است؟ دنیا شما را فریب داده؟ ابوعبیده جرّاح گفت یا امیرالمؤمنین ما را معذور بدار، ما با لشکر کفر می‌جنگیم، می‌خواهیم بدین وسیله عزّت اسلام را نشان بدهیم تا آنها فکر نکنند که اسلام دین کهنوت، دین ضد نعمتها، ضد زیبائی و ضد تمدّن است؛ اگر ما با آن لباس ساده به میدان جنگ برویم رومیها به ما می‌خندند و جسور و شجاع شده به ما حمله می‌کنند. ما با لباس سواران خودشان با آنها روبرو می‌شویم تا از ما بترسند. حضرت عمر فرمود : اگر این جواب روز حساب مورد قبول خدا قرار بگیرد درست است. سران روم در بیت‌المقدس شنیده بودند که رهبر مسلمین جهان خلیفه دوم برای فتح بیت‌المقدس به آنجا می‌آید؛ آنها از دیوارها بالا آمده وقتی لباس ساده و آن وضع طبیعی حضرت عمر را دیدند شیفته آن همه بزرگواری و آن همه ساده‌زیستی شدند. خداوند که اراده فرموده بود شهر قدس بدون خونریزی فتح شود به دل آنها انداخت که تسلیم شوند؛ بدون مقدمه درهای شهر را باز کردند و بیرون از شهر جلسه‌ای تشکیل دادند. یک طرف حضرت عمر و سران لشکر بود و طرف دیگر نیز امیر قدس و بزرگان و رجال دین مسیحی، صلح‌نامه‌ای نوشتند که آن صلح‌نامه امروز جزء سندهای تاریخی اسلام است. در آن صلح‌نامه مهمترین شرایطش چنین بود :

الف : مسیحیان شهر قدس را به میل و رغبت خود به مسلمانان واگذار کنند.

ب : مسلمانان تعهد می‌کنند که هر مسیحی که بخواهد در آنجا بماند خودش همراه با کلیسایش، با صلیبش و با انجیلهایش در امان باشد و به جای زکات، باید سالیانه مبلغی به صورت مالیات یعنی جزیه بپردازد.

ج : مسیحیاتی که نخواهند بمانند حق دارند با کلیه وسایل و دارایی خود کوچ کنند و به هر جا خواستند بروند.

بنابر تقاضای مسیحیان، مسلمانان تعهد کردند که یهود به بیت‌المقدس برنگردد، جالب این است که در صلح‌نامه مسیحیان تقاضا کردند که یهودیان به آنجا برنگردند. آنها می‌ترسیدند که شاید در سایه پرچم اسلام و در سایه حکومت اسلام، یهود به بیت‌المقدس برگردد. مسلمانان این شرط را پذیرفتند. در سال 15 هجری پیمان‌نامه یا عهدنامه امضاء شد و بزرگان دو طرف زیر آن را امضاء کردند. بعد حضرت عمر وارد شهر شد اساس مسجدالاقصی را گذاشت.[[11]]

از آن زمان به بعد مدت 350-400 سال شهر قدس در تصرف مسلمین بود و از شهرهای پرجمعیت و با علم و فرهنگ امت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم بود.

در قرن 4 هجری اتحاد مثلث صلیبی یا اتحاد صلیبی (ممکن است آن کلمه مثلث رویش نباشد) به فتوای پاپ اعظم ایتالیا، فرانسه و انگلیس قدیم اعلان جنگ کردند. آمدند از راه مصر و از دریای مدیترانه گذشتند و در بندر لاذقیّه پیاده شدند و بندر حیفا را هم اشغال کردند و قدس را هم محاصره نمودند؛ خیلی ساده به کمک فاطمیان مصر، قدس را گرفتند مسجدالاقصی را تعطیل و مردم را قتل عام کردند. در مدت زمان کمتر از یکصد سال، که حکام عباسی بر مسلمانان خلافت نمودند وضعیت بهتر نشد و نتوانستند برای اصلاح امور چاره‌اندیشی نمایند. نورالدین محمود زنگی از کردستان عراق برخاست قبایل سلحشور، مسلّح، مؤمن و معتقد کُرد، کُرد بی‌عرب، کردی که زبان عربی نمی‌دانست، کُردی که عربی به کلّی بلد نبود را بسیج کرد و به راه افتاد و دمشق را گرفت و حکومت تشکیل داد. نورالدین موفّق شد مصر را از فاطمیها بگیرد. در مصر نورالدین محمود زنگی پسر برادرش صلاح‌الدین یوسف بن ایوب را جانشین خود معرفی کرد و درگذشت. صلاح‌الدین ایوبی از مصر تازه تشکیل شده لشکر گرفت و آمد دمشق، لشکر را تکمیل کرد و بعد آمد قدس را محاصره نمود. واضح است صلاح‌الدین با چه اندیشه‌ای با سربازانش قدس را محاصره کرد، به این ترتیب صلاح‌الدین منبری از چوب ساخته بود که با لشکر حرکت می‌داد و می‌گفت : «سوگند خورده‌ام در روی این منبر در مسجدالاقصی خطبه جمعه ایراد کنم». مهمترین کار صلاح‌الدین و سربازانش نماز جماعت پنج وقت و نماز تهجّد در سحرگاه بود و امکان نداشت سربازی نماز جماعتش فوت شود.[[12]]

بعد از 4 سال قدس بدون حتی کشته شدن یک نفر فتح گردید.

شهر قدس حدّاقل 16 بار در طول 4000 سال مورد هجوم و قتل عام قرار گرفته و تنها 2 بار شهر قدس بدون یک قطره خون‌‌ریزی تسلیم شده، یک بار توسط فاروق اعظم حضرت عمر بن خطّاب رضی الله عنه و بار دیگر توسط یوسف بن ایّوب صلاح‌الدین رحمت الله علیه فتح شد. در فتح قدس زمان خلیفه دوم به اتّفاق مورخین یک قطره خون از مسلمان یا کافری ریخته نشده امّا در زمان صلاح‌الدین ایّوبی یک نفر کشته شد اما بعداً وقتی امریکائیها، انگلیسیها، فرانسویها ماجرای بازگشت و گرفتن قدس را بررسی می‌کنند به این فکر می‌افتند که چه کسی قدس را از صلیبیها بعد از 100 سال گرفت؛ عرب حجاز، عرب یمن، عربهای مصر، مردم خراسان (هر چند شجاع بودند و خدمتهای زیادی به اسلام کرده‌اند)، ولی برای گرفتن قدس چه کسی آماده شد؟ مردم کردستان حرکت کردند با ایمان و اعتماد و توکل بر خداوند پیش رفتند به فرماندهی صلاح‌الدین حکومت تشکیل دادند، نه با تعصب قبیله‌ای نه با تعصب نژادی.

خلاصه بعد از 4 سال مسیحیان تسلیم شدند و شهر قدس یکبار دیگر با صلح و صفا بدون خونریزی به تصرف مسلمین برگشت. از آن به بعد تا سال 1948 میلادی شهر قدس در تصرّف مسلمین بود. بعد از جنگ جهانی اول که عالم اسلامی توسط ابرقدرتهای شیطان‌‌صفت دنیای امروز تسلیم شد، فلسطین را به یهود دادند. براساس اینکه پیر بزرگ استعمار، مادر شیطان بزرگ (انگلستان) تعهد کرد که برای یهود و فلسطین یک دین، ملت، وطن و دولت ایجاد بکند. از سال 1919 به بعد تا 1948 این زمینه فراهم شد و سال 1948 دولت صهیونیستی اعلان وجود کرد و شهر قدس را به دو قسمت کردند : قدس قدیم که بیت‌المقدس در آن است و مسجدالاقصی را شامل می‌شود به مسلمانان دادند و قدس جدید که شامل دوایر دولتی و قسمتهای تزئین شده و نوبنیاد بود را به یهودیان دادند. البته مسلمانان از رفت و آمد در بیت‌المقدس محروم نبودند و به زیارت آن می‌رفتند. تا سال 1967 میلادی تا جنگ اعراب و اسرائیل که مصر در آن شکست خورد، همچنان مسلمانان تسلط قسمی بر قدس داشتند، اما در سال 1967 کل شهر قدس به تصرف یهودیان در آمد.

اینکه یهودیان و صهیونیست ها به چه دلیل برای تسخیر بیت المقدس تلاش میکنند، هدف شان این است که یهودیان حضرت سلیمان علیه السلام را پادشاه خود می خوانند و باور دارند که میتوانند قدرت بی نظیر مانند سلیمان در جهان کنونی داشته باشند، و با سازمان های جدید برنامه ریزی جدیدی برای رسیدن به امیال خویش یعنی حاکمیت جهانی به مرکزیت قدس پرداختند.

بی عدالتی میان شهروندان در بیت المقدس شرقی بیداد میکند، 92 در صد بودجه در اختیار یهودیان است و هشت در صد در اختیار عرب. و تمام یهودیان به عنوان شهروند شناخته میشود در حالیکه تنها 2.3 درصد از فلسطینی ها به عنوان شهروند شناخته می شوند، اوضاع در بیت المقدس روز به روز بحرانی تر می شود، شهری که سرنوشت اش یکی از بحث انگیزترین موضوعات در مناقشه اعراب و اسرائیل میباشد و این در حالی است که حامیان بین المللی رژیم صهیونیستی علی رغم انتقاد های ظاهری به اقدامات غیر قانونی اسرائیل تا اکنون هیچ اقدامی نکرده اند و نمیکنند، و در نتیجه هر روز اقدامات شان مطابق اجندای که دارند در حال تطبیق است، اما متاسفانه کشور های اسلامی،
راه اصلی خویش را گم کرده است، و افکار و مفاهیم اسلامی نزد آن ها کم رنگ گردیده است، و نظام های غیر اسلامی از نقطه نظر های مختلف جوامع اسلامی را مضطرب میسازد. باید بدانیم که همه مسلمين مسئول جهالت، فسق و فجور، تفرقه، ضعف و ذلت، فقر و بهره كشي، نابودي و اختلاف مسلمانانند. تمام مسلمانان در غفلت و بي‌تفاوتي مهلكي بسر مي‌برند، از دين و دنيا و حتي از خويشتن بي‌خبرند و اگر روزي چشمهاي حقيقت بينشان باز گردد خواهند دانست كه بعلت انحراف و دوري از تعليمات قرآن كريم در دنيا و آخرت چقدر خسارت ديده اند.

حکومت های کشور هاي اسلامي از همه بيشتر مسئول تعطيل قوانين اسلامي و مسئول ذلت و خواري مسلمين‌اند، رهبران كشورهاي إسلامي براي دريافت سلطه و حكومت، به ‌القاب و تاج‌ها حرص می ورزند زيرا همين حرص است كه باعث ضعف و ذلت روحي مسلمين گشته است.

در عصر کنونی امت اسلامی از قیادت و رهبری واحدی محروم هستند، و در سر زمین های اسلامی مانند: میانمار، چیچن، کشمیر، سوریه، عراق، افغانسان، و …. حوادث غم انگیزی رخ میدهد، اما همه رهبران کشور های اسلامی در خواب اند و در پی القاب و خوش ساختن صهیونست ها و شیطان های شان هستند.

وقتی فلیپین با آمریکا مخالفت میکند داعش در آنجا ظاهر میشود، وقتی لیبیا بخاطر فروش نفت خواستار طلا میشود به عوض طلا حکومت اش سرنگون میشود و تروریست معرفی میشود، وقتی عراق علیه برنامه ها آمریکا است متهم به داشتن اتم میشود و به خاک و خون یکسان میشود، وقتی رقیب آمریکا در سوریه مداخله میکند حامی گروه مخالف آمریکا میشود، وقتی در موصل قتل عام میشود هیچ کسی نیست بگوید تروریست و افراطی چنین است و چنان مگر سوریه و موصل هر دو کشور اسلامی نیست؟، این جاست که بشار الأسد خبیث و سایر رهبران کشور های اسلامی خون امت را میریزند و از سوی این مفسدین حمایت و تقویه میشوند. البته این رهبران بدانند که همه منافع اش به آمریکاو اسرائیل میرود چون این اجندا است که در حال تطبیق است و کشور های اسلامی به شمول رهبران آن قربانی شده روان هستند هرگز قهرمان نخواهند شد. عجب برنامه ی به راه می اندازند هم قتل میکنند، هم قهرمان معرفی میشوند. اما امت اسلامی خواب کنید که سخت بی خواب هستید کور کورانه بخوابید و همین طور که ارزش انسان را برای مان قایل نیستند باز هم بدوید از دامن شان کمک بخواهید، هم مال خانه مان را میدوزدند و هم توسط همان مال کمک مان میکند بعد احسان خود را میکنند و ما هم خرسندانه تشکری میکنیم از چنین مفسدین. و برای شان القاب انسان های مهربان را میدهیم. ای وای به حال ما.

راه حل:

آینده از ما مسلمانان است و درین شک نداریم البته بدست آوردن قیادت واقعی انسان های مبارز و مسلمان واقعی میخواهد تا به خالق خود برنگردیم هرگز قیادت بدست مان نمیاید. یگانه راه پیروزی بازگشت به الله سبحانه وتعالی است.

منابع و مأخذ

[1] طبری، محمد بن جریر. تاریخ الرسل و الملوک ص 588.

[2] چرنوفسکی، اریکا. «چرا بیت‌المقدس این‌قدر مهم است؟». بی‌بی‌سی فارسی، ۲۸ آبان ۱۳۹۳. بازبینی‌شده در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۴.

[3] مسند أحمد شماره حدیث (21332).

[4] تاريخ ابن خلدون (2/ 92)

[5] الطبري (1/ 228) ، الكامل (1/202)، تاريخ ابن خلدون (2/100).

[6] تاريخ الطبري = تاريخ الرسل والملوك، وصلة تاريخ الطبري (1/ 580)

[7] تاريخ ابن خلدون (2/ 119-127). تاريخ الطبري = تاريخ الرسل والملوك، وصلة تاريخ الطبري (1/ -385-476-585).

[8] تاريخ ابن خلدون (2/ 167-180)

[9] اللؤلؤ المكنون في سيرة النبي المأمون (1/ 459)

[10] سورة الاسراء، آیه (1)

[11] الموسوعة التاريخية الجغرافية ج4 ص166. هيكل ج1 ص246، تاریخ طبري: ج3 ص606. واقدي: ج1 ص242. ابن الأثير: ج2 ص330، أبو الفداء: المخصتر في تاريخ البشر ج1 ص160. التاريخ المجموع على التحقيق والتصديق ص16.

[12]الفتح القسي في الفتح القدسي = حروب صلاح الدين وفتح بيت المقدس (ص: 66)

در بارۀ نویسنده

سید آصف هاشمی

پاسخی بگذارید