اجتماعی

وضعیت ناگوار ما! دشمن کیست؟

نوشته شده توسط Hedayatullah Zaheb

وقتی از وضعیت ناگوار در افغانستان بحث می‌شود، یقیناً پای دشمنان کشیده می‌شود. دشمنان واقعی و دشمنان ذهنی که فقط برای توجیه کم‌کاری‌های خودی استفاده می‌شود. البته که دشمنان نقش بسزای در وضعیت ناگوار افغانستان دارند و من طی سال‌ها تلاش  کرده‌ام تا از خطرات آن‌ها بگویم. اما، دشمنی که من و اکثریت نویسنده‌ها به آن کمتر پرداخته‌اند، دشمن درونی است که نشئت از جهالت می‌گیرد.

نه! منظور من از جهالت بی‌سوادی نیست. بی‌سوادی یک مشکل است اما اصل مشکل نیست. یادمان باشد که قبل از جنگ جهانی دوم جرمنی و جاپان باسوادترین مردم دنیا بودند. باوجودی که نهادهای تحصیلی یک بخش اهم در فرآیند پیشرفت‌اند، اما مشکل ما با ایجاد مکاتب و مدارس حل نمی‌شود. مشکل ما در روحیه است. مشکل در تصورات ما از خود ماست. مشکل ما در جهالتی است که روحیه‌ی ما را می‌سازد. یک بی‌سواد، با روحیه‌ درست و سالم بازدهی مفیدتر نسبت به یک باسواد داشته می‌تواند.

قبل از جنگیدن با هر نوع دشمن باید با دشمن درونی جنگید. این دشمن بزرگ‌ترین سبب وضعیت ناگوار جامعه‌ی ماست. این دشمن بزرگ، از دست رفتن خودشناسی است. مردمی که دانش در مورد خویشتن را از دست دادند، خالی می‌شوند. گم می‌شوند. مغشوش می‌شوند. تصویر از خویش را از دست می‌دهند. اما، بدون داشتن تصویر از خود، زندگی ناممکن است. باید تصویری از خویش برای خود بسازد.  اما با کدام دانش؟ کسی که هرگز خود را ندیده است چگونه ممکن است تصویری از خود بسازد؟ به این می‌ماند که برای نقاشی بگویید که تصویر از «می‌می‌ما» بساز. او برای ساختن تصویر جویای دانش می‌شود. می‌پرسد: می‌می‌ما چه است؟ چگونه می‌نماید؟ چه رنگ دارد؟ و غیره. برایش می‌گویی: حیوان مریخی چهارپایی است که در مریخ زندگی می‌کند. پاهای پیش رویش کوتاه‌تر از پاهای عقبی‌اش است. گوش‌های دراز دارد. تصویری که وی خواهد ساخت نزدیک به خرگوش خواهد بود. زیرا به این مشخصات خرگوش را دیده است. اما این تصویر کمترین شباهتی به می‌می‌ما ندارد. هرقدر معلومات اضافی بدهید، تصویر واقعی می‌می‌ما را بدون دیدن آن نمی‌تواند بکشد.

مشکل اصلی ما همین‌جاست و دشمن اصلی کسانی است که به‌جای گرفتن آینه در جلو ما برای ما معلومات اضافی می‌دهند. این دشمنان به دودسته‌اند، بیرونی‌ها و خودی‌ها. بیرونی‌ها تصویر خویش را برای ما نشان می‌دهند و می‌گویند که تو چنینی و خودی‌ها متقاعد شده‌اند که ما برای دیدن خویش لینز بیرونی نیاز داریم. هردو یک وظیفه را انجام می‌دهند. وارونه ساختن بیشتر و بیشتر تصویر ما از خود ما. می‌گویند برای کشیدن تصویر از خویش باید فلان فرهنگ را بپوشی، فلان ذهن را به سر کنی، فلان احساسات را به سینه بزنی و دینت را، فرهنگت را، فکرت را، هویتت را و از همه مهم‌تر غرور و اعتمادبه‌نفست را به حیث چرک از تنت دور کنی.  این دشمنان عاشق خودکم‌بینی ما هستند. عاشق اغتشاش ما هستند. عاشق وضعیت ناگوار ما هستند. عاشق عاجزی ما هستند. برای بودن در محافلشان باید خودتاز و خودویرانگر باشی. باید همیشه زبانت از پستی خودی‌ها بگوید. باید بگویی ما بدترین مردمیم. ما بدترین فرهنگ را داریم. ما نیاز به تقلید داریم. ما نیازمندیم دست به دامان دیگران باشیم.  به‌محض گفتن از عزت و غرور، از خوبی‌ها و از آینده‌نگری و خواب‌ها این‌ها برآشفته می‌شوند. دشمنان بیرونی چون کسانی را که پست می‌شمردند جرئت بلند شدن کرده‌اند و دشمنان خودی به خاطری که تصویر غیرواقعی که صاحبانشان (دشمنان بیرونی) برایشان داده است وارونه می‌شود.

این دشمنان اگر ببینند که یک افغان به سایر افغان‌ها کمک می‌کند، می‌گویند ریاکار است، اهداف شوم دارد و شهرت‌طلب است و اگر ببینند که یک بیرونی همین کار را می‌کنند، می‌گویند که انسان‌دوست است. اگر ببینند یک افغان بالای یک نوآوری کار می‌کند هزار عیب می‌گیرند، اما برعکس آن به‌به!

برای تغییر، این دشمنان باید به حاشیه رانده شوند، حتی اگر برادران ما باشند. هر جا دهن باز کردند تا معلومات اضافی در مورد شما بدهند، در دهنشان خاک پرکنید. هم‌نشینی با این‌چنین مردم بزرگ‌ترین خیانتی است که به خود می‌کنید، باوجودی اینکه بعضی از این‌ها که شامل دشمنان خودی می‌شوند نیت‌های پاک دارند، اما باز هم باید به حاشیه رانده شوند. با لینز بیرونی، هیچ خودی‌ای، خودی نمی‌شود. هیچ ملتی نیست که سختی‌های بدتر از ما را پشت سر نگذاشته باشد، اما فقط مردمی بلند شده‌اند که با اعتمادبه‌نفس و با داشتن تصویر واقعی از خویش و افتخار به آن تصویر، موانع را از بین برده‌اند. کسانی که خود را از لینز دیگران می‌بیند و بیرونی‌های که دنبال تعریف مایند، به دو پول سیاه نمی‌ارزند.

در بارۀ نویسنده

Hedayatullah Zaheb

پاسخی بگذارید