اجتماعی اسلامی سیاست های جرمی متفرقه

پس چه باید کرد؟!

نوشته شده توسط سید آصف هاشمی

تأثیر فضا بالای صحت موجودات حیه یک امر انکارناپذیر است. هرگاه هوا برای مدت طولانی مملو از گند و کثافات باشد، یقیناً بیماری‌های را تولید می‌کند که به صحت موجودات حیه ضررهای مهلکی را وارد می‌کند، این‌چنین حیات انسان‌ها نیز نیاز به فضا و غذای پاک دارد تا حیات جسمی صحتمند داشته باشند. انسان‌ها موجودات دوبعدی‌اند و بر علاوه غذا و فضای جسمی غیر آلوده نیاز به نیاز به فضا و غذای پاک معنوی نیز دارند. مناسب‌ترین غذای پاک روحی و معنوی را تنها الله خالق یگانه‌ی بشر می‌تواند برای فلاح روحی و معنوی انتخاب کند و الله این غذا و فضا را که همانا اسلام است برای بندگانش انتخاب کرده و بر آن راضی شده است. فضا و اکثریت غذاها طبیعتاً پاک و عاری از آلودگی است ولی این انسان‌هایند که فضا و غذاهای پاک را آلوده می‌سازند و با تأسف که این انسان سرکش بعضی‌اوقات کوشش به آلوده سازی غذای معنوی و روحی نیز می‌کند. بر ماست تا به‌خاطر داشتن صحت معنوی و روحی سالم، غذای معنوی و روحی خویش را از آلودگی‌ها پاک نگهداریم.

یقیناً باید گفت که خرافات، بدعات، و افکار سوء و افراط‌وتفریط آلودگی‌هایند و اسلام را که به‌حیث غذای روحی و معنوی استفاده می‌کنیم باید عاری از این آلودگی‌ها باشد، که در این وقت می‌توانیم ادعا کنیم که جای که اسلام ناب است همان‌جا جامعه مرفع، متمدن، خوب و با معنویت است، اما زمانی‌که اصل اسلام دور شود و بنام اسلام خرافات و بدعات و افراط‌وتفریط در جامعه تطبیق شود، اینجاست که می‌توانیم بگوییم که این‌ها اسلام نه بلکه بنام اسلام است که در این‌صورت جامعه به قهقرای انحطاط، و افراط‌وتفریط، قتل و کشتار و اختلافات ذات‌البینی کشیده می‌شود و اینجاست که همه در سردرگمی می‌باشد و هیچ نمی‌دانند که چه کنند.

از بعد دیگر اگر نظر افگنیم درمی‌یابیم که وقتی اسلام درست و ناب از ما دور شود، و فهم درست از دین نداشته باشیم، شناخت درست از ذاتی که این دین را برایمان انتخاب کرده است نمی‌توانیم داشت و به خدا باوران خدانشناس مبدل می‌شویم که منجر به به‌وجود آمدن حرکت‌های ضد بشری، و غیراخلاقی در وجود ما می‌شود. زمانی‌که اسلام ناب از ما دور شد و بنام اسلام خرافات، بدعات، افراط‌وتفریط جای گزین آن شد، مانند آن است که انسان دانسته ندانسته هر کلاغی را کبوتر می‌بیند، و زمانی‌که گردوغبار و دود طولانی شود، اینجاست که بالای انسان بی‌هوشی و مرضی خواب‌آور رونما می‌شوند و ندانسته احساس می‌کنند که این خواب به نفعشان است. البته تعداد انگشت‌شمار مخلصان در بین مسلمانان هستند که می‌دانند این حالت خواب‌آلود سبب این می‌شود که دشمنان از موقع استفاده نموده و داروندار ما را ببرد، ولی زمانی‌که افراد مخلص صدا می‌زنند که نخوابید که دشمن از موقع استفاده می‌کند! این افراد خواب‌آلود در فکر و هوش خواب که هستند فریاد می‌کشند: سروصدا نکن ما را خواب گرفته!. علاوه بر آن دشمن نیز زمانی‌که می‌بیند که شخصی به خاطری بیداری این افراد (مسلمانان) فریاد و نعره بیداری را میزند او را هم از درون و هم از بیرون با تیرهای اتهام موردحمله قرار داده و محکومش می‌سازد و درنتیجه یا زندانی می‌شود و یا جانش گرفته می‌شود. با آن‌هم مخلصین و مجددان بااحساس خطر جانی که داشتند و دارند خود را فدای جانان کرده و این فریاد را ادامه دادند و می‌دهند تا این امت بیدار شود. یکی از نمونه‌ها سید جمال‌الدین افغان است که در زمان زمینه‌سازی دود و گرد غبار را در جامعه اسلامی توسط جهالت خود مسلمانان و توطئه‌های دشمن، باوجود خطرهای محسوس فریاد بیداری را بلند کرد و باوجوداینکه تبعید شد تأثیرات مهمی در بیدارگری آینده‌ها گذاشت.

در اینجا اشاره کوتاه می‌کنیم که دشمن چگونه فضای مسلمانان را غبارآلود و گرد آلود کرد؟

یکی از دلایل غبارآلود شدن و متعفن و یا زهرآگین و مسموم شدن غذای فضا و غذای امت همان است که سید قطب رحمه‌الله می‌گوید: امت از ایستگاه معنویت به‌سوی مادیت فرار کردند، و روند علمی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به‌کندی و سستی مواجه شد که شاهراه زندگی‌شان به ناکامی انجامید و رسالت شریف و حیات‌بخش اسلامی را فراموش کردند. دشمنان به لباس مبلغین و مستشرقین (Missionaries and Orientalists) در کمین نشسته و حملات گرگانه‌ی را انجام دادند، و این تاخت‌وتاز دشمنان بیشتر درروند آموزشی و پرورش نسل‌های جدید بود. آن‌ها از خواب‌آلودگی ما استفاده کرده حملات فکری را بیشتر و بیشتر انجام دادند تا اینکه سنگر فکری و منابع آموزشی مسلمانان را از آن خود کردند، در سیستم آموزشی تغیر فاحشی را رونما کردند و چنان وانمود کردند که گویا بهترین و اصیل‌ترین روند آموزشی همین است، اینجا بود که بزرگان دین اسلام، حقیر و نظریه‌هایشان نظریه قرون‌وسطی و کهنه معرفی شد، آهسته‌آهسته نام‌هایشان فراموش شد و نوشته‌های این بزرگان در طاقچه‌ها غبارآلود و گرد آلود شب و روز را سپری می‌کرد و دشمنان با موفقیت که داشتند توانستند نظام سیاسی را از بیخ برکنند، نظام اقتصادی اسلامی را ضرب صفر کنند، غرب‌گرایی و غرب‌زدگی، افکار انحرافی را وارد اسلام کنند و کسانی‌ را که علیه دین تاخت‌وتاز می‌کردند برایمان روشنفکر معرفی کنند. بااینکه اکنون نظام‌های آموزشی وارداتی زیادی در بلاد اسلامی داریم، اما چون بنیادهای آن کج نهاده شده و تهداب‌های آن ملوث شده است مصداق این آیه قرآن قرار می‌گیرند که می‌گوید: “و الذی خبث لا یخرج الا نکدا” ( سوره اعراف: آیه 58). ترجمه: از زمین بد و شوره‌زار جز رستنی کم سود و پردردسر برنیاید. در چنین نظام‌های آموزشی بسیاری از آموزه‌ها و تعالیم صحیح اسلامی از امت پوشیده مانده و جز گروه اندک، عامه‌ی مردم از آن آگاهی ندارند، و در عوض، مجموعه‌ای از خرافات علمی، اخلاقی، و اعتقادی در همه‌جا شیوع پیداکرده و ریشه دوانده است، ازاین‌رو مسلمانان از سنن اسلامی اصیل چنان بی‌خبر مانده‌اند که حتی اگر نام از آن‌ها شنیده شود دهن‌ها از فرط تعجب گشاده می‌شوند و سؤال‌های چون آیا در اسلام هم‌چنین چیزهای است؟ در ذهن خطور می‌کند

وای حسرتا! بر عزلت و انزوای علما در اعصار اخیر! و واویلا به حال آن دانشمندان که تمام حیاتشان به فکر غلامی و غرب‌گرایی و حرف‌های پوچ بی‌معنی سپری‌ می‌شود!

پس چه باید کرد؟

  1. اگر مسلمانان زنجیرهای اوهام را که افکار و عواطفشان را به بند کشیده است نشکنند و به منابع و به سرچشمه‌های صاف و زلالی که دین آنان در اختیارشان قرار داده بازنگردند، هیهات که زندگی‌شان سامان یابد و اثری از آن‌ها درروی زمین باقی بماند.
  2. روند آموزشی و تربیتی اسلامی باید از خرافات و چرندیات دور شده و سیستم آموزشی درست در قالب شریعت زلال و ناب اسلامی ساخته شود و امت را از این خواب بی‌هوشی و حالت خواب‌آلود بیدار کنند و نگذارند دشمن بیشتر استفاده ‌کند. همه‌چیز را که بردند پس نگذاریم حتی لباس جان ما را نیز ببرند!
  3. دوباره از مادیت به‌سوی معنویت فرار کنیم.

حرف‌های امیدوارکننده:

مصلحان و مجددان مسلمان از صدسال به این‌سو مبارزه و تلاش خستگی‌ناپذیری را در دفع بلا و دمیدن روح تازه در جان‌های بی‌حرکت و کرخت شده فرزندان امت، برای چنگ زدن به زندگی و بقا و ” نه” گفتن در برابر ذبح شدن و مردن؛ به راه انداخته‌اند، هرچند آن قهرمانان ثمره‌ی تلاش‌هایشان را خودشان در زندگی نچیدند تا جایی‌که بعضی‌ها گمان کرده‌اند تلاش‌های ایشان بی‌فایده بوده اما حقیقت این است که آن هنگامی‌که سید جمال‌الدین افغان فریاد بلند کرد، فریاد بیدارگر و تکان‌دهنده‌اش در همه آفاق پیچید و بعد از وی پاسداران اسلام یکی بعد دیگری این بار سنگین را به دوش کشیدند و در برابر این وبای همه‌گیر مقاومت و ایستادگی کردند. بعدازآن پاسداران اسلام همچون اقبال لاهوری، سید قطب، عبدالقادر عوده، حسن البناء و سایر بزرگان و متفکرین مسلمانان رحمهم‌الله تلاش کردند و این بار سنگین را به دوش کشیدند. امت اسلامی امروز در حالت دشوارتر زندگی می‌کند پس باید بر بیماری‌ها غلبه کرد و تلاش کرد که علت‌های درونی را دریابیم و از درون کار را شروع کنیم و آهسته‌آهسته در پی علل بیرونی باشیم و همه را نابود کنیم تا دوباره به همان مجد و عزت خود دست پیدا کنیم، بانشاط و تازگی زندگی کنیم و فضا و غذای خویش را دوباره پاک بسازیم. این بار سنگین را همه‌مان باید باهم بر دوش بکشیم!

به امید بیداری امت اسلامی. خواب بس است همه‌چیز را بردند داروندار را گرفتند پس برخیزید نگذارید که لباس جان ما را نیز ببرند.

در بارۀ نویسنده

سید آصف هاشمی

پاسخی بگذارید