تاریخ جنگ فکری میان حق و باطل طولانیتر از جنگ فزیکی است. با آغاز دشمنی میان آدم (ع) بهحیث ممثل حق و ابلیس بهحیث ممثل باطل، ابلیس از جنگ فکری برخلاف آدم (ع) استفاده نموده و برای مغلوب کردن آدم (ع) از ابزار فکری کار گرفت. ابلیس برای غلبه بالای آدم (ع) از ابزار فکری مانند تظاهر نصیحت، اظهار همدردی و برای به اثبات رسانیدن همدردی خود از قسم خوردن شروع تا ایجاد وسوسه برای آدم (ع) پیش رفت که جریان مکمل این قصه در قرآن عظیمالشأن در سوره الاعراف از آیت 11-21 به وضاحت بیانشده است.
شیطان بهخاطر دشمنی و به وسوسه انداختن آدم (ع) از هرگونه نیرنگ و فریب و قسمهای دروغین کار گرفته و تا اکنون درراه هر کار خیر برای مؤمنین در کمین است. به همین ترتیب رهروان و پیروان ظلم در طول تاریخ در مخالفت با پیغمبران بر علاوۀ ابزار جنگی از ابزار فکری نیز کار گرفتهاند؛ گاهی به پیغمبران دیوانه، کمعقل، جادوگر و غیره… خطاب کرده و گاهی با نشان دادن باغهای سرخ و سبز، مردم آنوقت را به انحطاط مواجه ساخته و آنان را در صفوف جنگ علیه پیغمبران استفاده نموده است.
کفار در ادوار مختلف تاریخ خواستهاند که در پهلوی جنگ نظامی از جنگ فکری نیز کار گرفته و باعث تضعیف مسلمانان شوند، زیرا تاریخ تجربی نشان میدهد که فتح نظامی و تسلط هیچگاه ثابت و حاکم بوده نمیتواند تا آنکه فتح فکری جای فتح نظامی را نگیرد چون فتح و تسخیر یک کشور به مصارف انبوه؛ مقاومت و تلفات نیاز دارد و درنتیجه میتواند شکست را در پی داشته باشد، ولی فتح فکری یک فتح دائمی و یا هم برای درازمدت بوده میتواند.
اکنون نیز حملات دول صهیونیستی توسط اتحاد امریکایی-اروپایی-اسرائیلی بالای جهان اسلام، بر علاوۀ اینکه مقاصد اقتصادی و جیوپالیتیکی را دنبال میکند، مقاصد تسخیر فکری را نیز دنبال میکند؛ و در این جنگ فکری، کفار علیه مسلمانان برای تسخیر نمودن و از بین بردن عقاید، شریعت، عرف و عنعنات، اخلاق و سلوک اسلامی از ابزار غیرنظامی (سلاح نرم) کار گرفته و حس وفاداری به دین، آزادیخواهی و مجاهدت را در آنها از بین ببرد.
در جنگ فکری وجود فزیکی مسلمانان هدف قرار داده نگرفته بلکه حالت روانی مسلمانان موردحمله قرار میگیرد و اهداف بدون جنگ فزیکی بهدست میاید که بهمراتب کمهزینهتر از جنگ نظامی میباشد. رسانهها ابزار مهم جنگ فکری بوده و با پخش و نشر سریالها و برنامههای مبتذل بنیادهای جامعۀ مارا هدف قرار داده که سناریوهای آن مطابقت به اجنداهای چون از بین رفتن روابط فامیلی، ازدیاد طلاق و متولدین خارج از پیوند ازدواج شده و انسان شناسان و جامعه شناسان پی آمد آنرا پریشانی (Stress)، تشویش، ناخوشی، اضطراب و هرجومرج، بهوجود آمدن خلاء معنوی و ازدیاد اعتیاد دانسته که منجر به فروپاشی جامعه خواهد شد.
طوریکه در جنگ نظامی توپ، تانک، تفنگ و طیاره بهحیث ابزار بکار میرود در جنگ فکری معلم، کتاب، مکتب، پوهنتون، کتابخانه، اخبار، خدمات صحی مانند شفاخانه و کلینیکها، رسانهها مانند رادیو و تلویزیون، سینما و تئاتر، اینترنت و شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، یوتیوب، تویتر و غیره، سیاست و سیاسیون و احزاب سیاسی، تشویق به ازدیاد روابط جنسی و جنسی سازی زنان بهحیث ابزار از سوی افراد ماهر و متخصص بهشکل منظم و سیستماتیک بکار برده میشود.
پادشاه فرانسه (لویس) در سال 1250م در جنگ منصوری در مصر توسط مسلمانان دستگیر شد. وی در جریان زندانی بودن خود به این فکر مینمود که چرا مسلمانان باوجود نداشتن وسایل زیاد بازهم بالای ما غالب میشوند و بعد از تفکر زیاد به این نتیجه رسید که پیروزی مسلمانان در دین و عقیده آنها نهفته است و تا اینکه عقیده و ایمان آنها به همینطور مستحکم باشد، پیروزی در مقابل مسلمانان کار غیرممکن است. بعداً وی با پرداخت فدیه زیاد رها گردید و آغاز به طرحریزی جنگ فکری نمود. اکنون غربیان برای بهدست آوردن اهداف خود در کشورهای اسلامی در پهلوی جنگ نظامی جنگ فکری را آغاز کرده است و سالانه میلیاردها دالر به مصرف میرسانند و هزاران کارشناسان و متخصصین را برای تضعیف فکر، فرهنگ، عقیده و ایمان و سیکولرسازی اذهان مسلمانان بکار انداختهاند که بعضی اهداف آنها قرار ذیل است.
هدف اول – از بین بردن روحیه مقاومت مسلمانان در مقابل غرب: دول صهیونیستی به این آگاه هستند تا زمانیکه در اذهان مسلمانان احساس حریت موجود باشد و شعار جهاد، هجرت، شهادت و قربانی اساس فکر امت مسلمه را تشکیل دهد تا آنوقت هر مسلمان ازلحاظ روحی و معنوی آماده مقابله با آنها خواهند بود و اگر این مفاهیم از اذهان مسلمانان فرار کند با هرگونه تجهیزات و امکانات خود برای مبارزه با دشمن کوششی اندکی هم به خرج نمیدهند. بناءً دست به بدنام سازی این پدیدهها زدهاند.
هدف دوم – مشکوک کردن مسلمانان به دین، تمدن و ارزشهای انسانی: غربیها میخواهند که مسلمانان در دین، عقیده، اخلاق، ارزشهای فکری، عادات و رسوم اجتماعی با غرب یکسان باشند و در هر عرصهی زندگی تقلیدشان را نمایند که ازیکطرف از دل مسلمانان کینه و کدورت برخلاف استعمار غربیها را دور میکند و از سوی دیگر تمام کشورهای اسلامی برای مصنوعات غربی تبدیل به یک بازار بزرگ مصرفی و استهلاکی میشود؛ که بعداً میتوانند توسط سازمان تجارت جهانی یا WTO به نام سرمایهگذاریهای خارجی کنترول بازار را به شرکتهای چندملیتی غربی داده و اجناس و تولیدات مسلمانان را کمرنگ سازند.
هدف سوم جلوگیری انتشار مکمل اسلام در کشورهای غربی: آنها میدانند که اسلام ازلحاظ کمال، معقولیت و حقانیت خود در هر کشور و ملیت قابلقبول است چنانچه کشورهای مانند بنگال، برما، تایلند، مالیزیا، اندونیزیا، فیلیپین، برناوی و بعضی کشورهای افریقایی اسلام را از راه دعوت قبول کردهاند. هیچ فاتحی لشکرکشی نکرده است و در عصر حاضر هم بیشترین افراد در حال مطالعهی و تحقیق اسلام هستند و سالانه هزاران تن به اسلام رو میآورند. بناءً رسانهها کوشش میکنند تا اسلام را بهشکل یک دین مسخشده و تحریفشده معرفی کرده و اسلام را طوری جلوه دهند که در آن جز تاریکی، قتل، جنگ، دستوپا بریدن چیزی بیش وجود ندارد و بدون تسلط مذهبی دیگر هیچچیزی را نمیشناسد؛ نه تمدن را و نه عواطف انسانی را میشناسد نه پیشرفت را و نه صلح را.
هدف چهارم -بهوجود آوردن حکومتهای جعلی و دروغین برای کشورهای اسلامی: ایجاد حکومتهای دروغین توسط یهودیان و صهیونیستها یکی از اهداف بزرگ و عمده آنها میباشد و تمام کوششها بر این است تا دولتهای سیکولر را مشروعیت اسلامی بدهند و فرزندان اصیل و مخلص اسلام را که در مقابل اینها ایستادگی نشان میدهند یا از بین میبرند، یا به زندان میفرستند و یا هم توسط دسایس شیطانپرستان و پیروان دجال از صحنه دور میشوند و یا هم کوشش به بیراهه کشانیدن و مغز شوی آنها میکنند و در مقابل این اشخاص مخلص، آن مردم و جهتها را رشد میدهند که راه آنها را تعقیب میکنند.
تفاوت میان جنگ فکری و جنگ فزیکی
-
جنگ فزیک آشکار ولی جنگ پنهان عملی میشود: در هر کشور و یا منطقهای که جنگ نظامی صورت بگیرد تمام مردم آگاه میشوند و مردم برای مقابله آمادۀ نبرد میشوند زیرا در میان مرد و زن، پیر و جوان حس مقاومت و دفاع و یا هجرت موجود است، اما جنگ فکری بهصورت نامرئی جریان بوده و بیشترین مردم از آن آگاه نیستند و خطر آنرا حس نمیکنند. تا آنوقت از اضرار جنگ فکری غافل هستند که مسیر زندگیشان تغیر نخورده باشد، اندکی مسلمانانی که از جنگ فکری آگاه هستند و به مقاومت برمیخیزند به حاشیه راندهشده و کسی به حرف آنها گوش فرا نمیدهد. از همین سبب دول صهیونیستی جنگ فکری را ترجیح میدهند که کسی به مقاومت با آنها برنمیخیزد.
-
در جنگ نظامی هدف تنها عسکر یا سرباز میباشد ولی در جنگ فکری طرف مردم عام واقع میگردد: جنگ نظامی موقع رخ میدهد که هردو طرف مصلح باشند، توان جنگ و دفاع را داشته باشند، اگر یکطرف تانک داشت طرف دیگر ماین دارد، اگر یکطرف طیاره داشت طرف دیگر راکت دارد، اگر یکطرف حمله کرد طرف دیگر کمین میگیرد. ولی در جنگ فکری مردم عام، فاقد وسایل و بیدفاع هدف قرار داده میشوند؛ بهطور مثال در جنگ فکری استعمار گران (یهود) ازیکطرف مکتب، نصاب، معلم و پوهنتون و امکانات مادی را در اختیاردارند و مردم عام هیچچیزی را در اختیار نداشته و چارۀ جز تسلیم خود و اولاد خود ندارند. از سوی دیگر رادیو، تلویزیون، سینما، تئاتر، اینترنت و غیره اکثراً از طرف استعمار گران کنترول و هدایت میشوند و در مقابل آنها مردم عام بدون اینکه پیامهای شوم آنان را خوانده و شنیده هیچیکی از این وسایل را در اختیار ندارند و برای مقابله چیزی کرده نمیتوانند.
-
جنگ نظامی تنها زمین را اشغال میکند ولی جنگ فکری عقل، فکر و فرهنگ را اشغال میکند: در جنگ نظامی دشمن تنها یک قسمت از زمین را اشغال میکند که گرفتن آن دوباره بهآسانی ممکن است که تاریخ چنین حوادث و وقایع را بیان نموده است مانند جنگ افغان و انگلیس، ولی در جنگ فکری تمرکز دشمن بالای دین، فکر، عقیده، عقل و فرهنگ است. زمانیکه فکر و عقیده و عقل اشغال شود هیچگاهی به آزادی خاک تلاش صورت نمیگیرد آنوقت به دشمن دوست خطاب میشود به تخریب تعمیر، به غلامی آزادی و به ذلت عزت و سربلندی گفته میشود.
-
جنگ نظامی وسایل و ساختمانها را از بین میبرد ولی جنگ فکری ایمان، عقیده، عزم و اراده را از بین میبرد: در جنگ نظامی دشمن کوشش میکند که وسایل جنگی، افراد مسلح و ساختمانها را از بین ببرد تا طرف توان حرکت و مقاومت را نداشته باشد. اگر وسایل جنگی به هراندازه تخریب و یا از بین برود دوبارهترمیم و خریداری آن ممکن است ولی در جنگ فکری عوامل معنوی مقاومت مانند اراده ایمان، عقیده و عزم از بین برده میشود، آن عده کشورهای اسلامیکه در جنگ فکری مغلوب گردیدهاند باوجود داشتن وسایل کافی (اتم) بازهم توان مقابله با دشمنان اسلام را ندارند. برای اینکه قوای مسلح کشورهای اسلامی از عوامل معنوی نصرت الهی بینصیب باشند یهودیان به بیدینی و بیعقیده بودن سربازان آن کشور کوشش بهینه میکنند.
-
اعمار تخریب نظامی وقت کم را دربر میگیرد ولی اعمار جنگ فکری به قرنها ضرورت دارد: در جنگ نظامی اگر شهرها، قریهها، پلها، سرکها و دیگر تأسیسات عامه تخریب شود برای اعمار آن بهوقت کمنیاز است حتی از گذشته بهتر اعمار شده میتوانند، ولی زمانیکه در جنگ فکری فکر، عقیده و اخلاق تخریب شود ترمیم و اصلاح دوباره آن به راه حق و درست به بسیار زمان نیاز دارد.
جنگ فکری ازنظر علامه اقبال لاهوری
حکمت ارباب دین کردم بیان – حکمت ارباب کین را هم بدان
حکمت ارباب کین مکر است وفن – مکر و فن ؟تخریب جان تعمیر تن
حکمتی از بند دین اززاده یی – از مقام شوق دور افتاده یی
مکتب از تدبیر او گیرد نظام – تا به کام خواجه اندیشد غلام
شیخ ملت با حدیث دلنشین – بر مراد او کند تجدید دین
وای قومی کشتهء تدبیر غیر – کار او تخریب خود تعمیر تن
میشود در علم و فن صاحب نظر- از وجود خود نگردد با خبر
از حیا بیگانه پیران کهن – نو جوانان چون زنان مشغول تن
در دل شان ارزو ها بی ثبات – مرده زایند از بطون امهات
دختران او به زلف خود اسیر – شوخ چشم وخود نما و خورده گیر
ملتی خاکستر او بی شرر – صبح او از شام او تاریکتر
هر زمان اندر تلاش ساز و برگ – کار او فکر معاش و ترس مرگ
منعمان او بخیل عیش دوست – غافل از مغزند و اندر بند پوست
قوت فرمانروا معبود او – در زوال دین و ایمان سود او
از حد امروز خود بیرون نجست – روزگارش نقش یک فردا نه بست
از نیاکان دفتری اندر بغل – الامان از گفته های بی عمل
دین او عهد وفا بستن به غیر – یعنی از خشت حرم تعمیر دیر
جلوگیری جنگ فکری
پايه و ستون شريعت اسلام را صلح، رحمت وعدم خشونت، میان مؤمنان و مبارزه برعلیه ظلم و فریب تشكيل میدهد بناءً یکی از مهمترین راهحل چنگ زدن به قرآن و سنت محمدی میباشد، چنانچه الله ﷻ میفرماید: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا… ترجمه: و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراگنده (متفرق) نشويد. درآیت 120 سوره البقره چنین بیان نموده است: وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ… ترجمه: هیچگاهی یهود و نصری از شما راضی نخواهد شد تا آنکه پیروی ملت (دین) آنان را نکنید؛ و درآیت 217 سوره البقره چنین بیان میدارد: حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا… ترجمه: کافران همیشه همراه شما جنگ خواهد کرد تا آنکه شمارا از دینتان مرتد کند اگر اینها بتوانند این کار را.
از کلام فوق الهی بهصراحت معلوم میشود که آنان (کفار) از جنگ نظامی و فکری خود دستبردار نمیشوند تا آنکه عقاید، دین و نظریات مسلمانان را تغییر ندهند. در جنگ فکری اسلام صلح و میانجی را قبول نمیکند زیرا اسلام دین ثابت با فرمانها الهی است؛ و کفر هم تا آنوقت از جنگ دستبردار نمیشود تا که مسلمانان را از راه راستشان منحرف نسازند. پس جلوگیری و نجات از جنگ فکری همان ریسمان خداوندی (قرآن) است و بس. همچنان مسلمانان باید از فرهنگهای غربی دوری کرده و در مقابل به شناخت و تبلیغ فرهنگ اسلامی بکوشند، امر باالمفروف و نهی عن المنکر بخش عمدۀ دین را تشکیل میدهد و هر مسلمان باید در این را بکوشد و ترسیم سیمای زن مسلمان و تشویق حجاب بخش عمدۀ مبارزه با جنگ فکری میباشد.
و من الله التوفیق