در قرن اخیر ما شاهد کثرت استعمال کلمۀ جهانیشدن در عرصههای مختلف زندگی و در گوشه و کنار بلاد اسلامی و غیر اسلامی هستیم، هر مملکت سعی بر آن دارد که خود را در این میدان رقابت فعال و موفق نشان دهد، ولی این جهانی بودن یعنی چه؟ چه معیاری را ضرورت است که جهانی باشیم و طبق دستورالعمل آنها عمل نماییم؟ این جهانی بودن که دیدگاه بنده و سایر نویسندگان مبارز در مورد آن مشابه هست عبارت است از: بهمثل امریکا و غرب زیستن، کاپی غربیها شدن و این است همان Globalization که غربیان برای ما میخواهند.
بلی، ما درصدد آنیم که تا خود را با مانند آنها بسازیم تا نشود خدای ناخواسته عقبمانده تلقی شویم و برای بودن در کاروان ترقی غربی باید خوردن ما، پوشیدن ما، صحبت نمودن ما … همه و همه باید به معيار جهان غرب باشد در غیر آن از جامعۀ مترقی طرد شده و نشان کهنهفکر در جبینهای ما حک خواهد شد.
اما این جهانیشدن که ما کورکورانه تطبیق مینماییم تحت کدام اندیشه برنامهسازی شده؟ و چگونه عواقب را در محیط به بار خواهد آورد؟
این جهانی بودن که زیر آسمان آن نفسهای راحت میکشیم، مخالف فطرت ما است زیرا این جهانی بودن زیستن مانند حیوان درندهی در يك جنگل است. ما به حیث امت اسلام پیرو دین فطری و انسانی ضرورت به جهانی بودن غربی نداشته و نباید شیفتۀ تکنالوژی شده فطرت خویش را قربانی آن کنیم بلکه ما باید تکنالوژی زیر چتر آموزه های اسلامی آورده از آن مستفید شویم، زیرا ما نسخۀ کامل جهانی شدن را تحت چتر دین اسلام داریم که قبل از این جهانی شدن تحت رسالت پیامبر خیلیها واضح بیان به معرفی گرفته شده است : {وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ} [الأنبياء: 107] ترجمه: “و (ای رسول) ما تو را نفرستادیم مگر آنکه رحمت برای اهل عالم باشی”. آری، این ناجی بشریت صلیالله علیه وسلم بوده است که اسلام را به حیث نور جهانی نمود و دنیا را از زیر یوغ ظلم، تاریکی، استعمار، استثمار، برده کشی و استبداد پرچم داران تاریکی بنام یهودیت و مسیحیت و سایر ادیان خود بافته نجات داد.
مسیحیت و یهودیت خیلیها آشکارا از اصول جهانی بودن اسلام و اصول علوم طبیعی اسلامی و فرهنگ امت مستفید شده و از آن زنجیرهای خودپرستي و گمراهی در دانش و بعدهای دیگر زندگانی رهایی یافته و آن را با زیر چتر تمدن خویش استفاده کردند ولی این امت با اندیشه اینکه جهانی باشیم، با تقلید کورکورانه خود را در دام غرب بسته و غلام جهانیشدن غربی شده فراموش نمود که اسلام دینی است که جهانی بودن از خود دارا بوده و پیام آن جهانی است.
جهانی بودن که امریکا و غربیها میخواهند، با جهانی بودن که اسلام میخواهد، تفاوت اصولی، عظیم و گسترده دارد. اسلام جهانیشدن را از آدرسهای آسماني و ملکوتی کلام خالق عالمیان و فرستادۀ الله سبحانه تعالی (آیات و احادیث) برای خیر بشریت به معرفی میگیرد که در اينجا با ذكر یک آیت کلام الهی اکتفا مینمایم: { وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا} [الاسراء: 70] ترجمه: و محققاً ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را (بر مرکب) در برّ و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم.
بلی، الله سبحانه تعالی مسئولیتهای بشر؛ بالخصوص مؤمنان را در مقابل اینکه جهانی فکر کنند فراموش نکرده و برای جهانی سازی رحمت برای همه عالم پیروانش را مسئولیت داده است : { وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ} [آل عمران: 104] ترجمه: و باید برخی از شما مسلمانان، خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و امر به نیکوکاری و نهی از بدکاری کنند، و اینها (که واسطه هدایت خلق هستند) رستگار خواهند بود.
به گفته شهید سید قطب رحمهالله ما باید در این مقطع زمانی حساسي که قرارگرفتهایم از اخلاق و تربیت آنها نباید تقلید ولی از علم و تکنالوژی آنها استفاده نماییم ولی شوربختانه با دیدن وضعیت امت، شعار سید قطب رح شکل معکوس را در بین امت اختیار نموده است. حضرت محمد ص معیار جهانی بودن و مساوات را در خطابه سرنوشتساز امت در حجت الوداع چنین بیان نموده است : ای مردم! بدانید که پروردگاری واحد، و پدرتان یکی است. بدانید که هیچ عربی بر عجمی و هیچ غیرعربی به عربی و سرخپوستی بر سیاهپوستی و سیاهپوستی بر سرخپوستی، جز بهوسیله تقوا و پرهیزگاری، هیچ برتری نیست(رواه احمد). همچنان رسول خدا ﷺ با ذکر حدیث و سپس با ضمیمه کردن آیه از سوره الحجرات آیه ۱۳ امت را متوجه معیاری جهانی بودن و مسئولیتهای دنیوی آنها نموده که نباید بهمانند جهانی بودن غرب، تفاوت میان انسان از جهت مادیت شود: {يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}[الحجرات: 13] ترجمه: ای مردم، ما همه شمارا نخست از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه شعبههای بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و باافتخارترین شما نزد خدا باتقواترین شمایند، همانا خدا کاملاً دانا و آگاه است.
جهانی بودن که غرب و امریکا میخواهند از دیدگاه شرافت انسانی به دور و مشابه به قانون جنگل میباشد .این جهانی بودن غرب، انسانها را به طبقات متنوع بهعنوانمثال با قسمت قسمت نمودن انسانها بهنامهای جهان سوم، کشورهای متمدن، کشورهای ابرقدرت، کشورهای مشرقی، کشورهای عقبمانده، ملتهای کوردل و تاریکدل و . . مسما نمودهاند و در بین افراد بشر فاصلههای زیادی ایجاد نمودهاند. آری اینها دنیا را برای قدرتمندان به دهکده کوچک مبدل نمودهاند، اما این دهکدۀ کوچک مرزهای نامرئی بیشماری برای فقرا دارند.
چنگ زدن به پروژۀ جهانیشدن غربی سبب شده است که کشورهای مسلمان از هم بیگانه ولی با کشورهای کفار پیمان دوستی بسته و برای اجنداهای غربی در مقابل یکدیگر شمشیر بکشند و بالاخره برای خوشی باداران جهانی خویش تابع اوامر آنها و مطیع جهانی بودن آنها شده و حالت امت را رقت بار ساخته اند. آری، اینهمه از معیارهای جهانی بودن غرب است! بایست که هر چه واضحتر بیان نمایم که این پروژه جدید Globalization (جهانی بودن) از نوع و پدیده جدید استعمار است ولی استعمار با شیوههای جدید و مدرن آن! جهانیشدن امروزی غرب یعنی به محاصره کشیدن اقتصاد ممالک اسلامي توسط بانک جهانی و رواج دادن اسعار دالر و پوند و گسترش هر چه بیشتر ربا (سود)! جهانیشدن امروزی غرب به معنای نشر و پخش فرهنگ بیحیایی امریکا و غرب در گوشه گوشۀ جهان!
این جهانی بودن غرب است که به جنس مذکر جواز ازدواج با جنس مذکر و معکوس آنرا میدهد و حتی این جهانی بودن عروسی سگ را به جنس مؤنث انسان درست میپندارد، استغفرالله! جهانیشدن غرب که در بین ملتها مطرح و تطبیق میگردد به نفع ظالمان و سرمایهداران سود خور بوده به قیمت زندگی ضعفا خلاصه میشود. این جهانی بودن نه بلکه استعمار با شیوه جدید است که امت با چشمان کور در مقابل این پدیدۀ شوم سر تعظیم فرود میآورند. داکتر یوسف قرضاوی از دانشمند و غنيمت بزرگ جهان اسلام برای استعمار تعریف همهجانبه دارد که پرده از رازهای استعمار می بردارد: این همان استعمار قدیم است که به چهره و نامی جدید به میدان مبارزهای نابرابر گام نهاده است زیرا استعمار همچون آفتابپرست رنگ عوض میکند، همچون مار پوست میاندازد، بهسان هنرپیشه گاه چهرهاش را کریم میکند و همچون آدمهای کلاهبردار اسم خویش را تغییر میدهد. اما هراندازه که ظاهر خویش را تغییر بدهد و اسم عوض کند، بازهم همان است که همان! ماهیت آنرا قلدری، خودکامگی، برتریطلبی بر دیگران و دستهدسته کردن بشریت تشکیل میدهد تا عدهای بیشتر از آنان را به بردگی بگیرند .در مورد جهانی بودن و ما (امت) سه دیدگاه وجود دارد که دیدگاه درست و سازگار به مادی بودن و روحی بودن آنرا باید انتخاب نمود تا ما (امت) بهمانند اندیشههای مادی پرست قربانی آن نشويم. دیدگاه گروه نخست: هر آن عملی که آنها (غربیان)رانجام میدهد، باید چشمبسته و زندانی نمودن عقل بهمثابه الهامهای شیطانی فرمانبرداری نموده و خود را بنده و کنیز آن نمود. این دیدگاه ذریعه سردار عالمیان پیشگویی گردیده است که آنحضرت ص فرمود: … از سنتها کسانیکه پیش از شما بودند موبهمو و گامبهگام تقلیدمی نمایید که حتی اگر آنان سرخود را در سوراخ سوسمار هم داخل نمایند، شما نیز مینمایید. دیدگاه گروه دوم: این گروه موضعگیری سخت در مقابل هر نظریۀ وارداتی داشته و در مقابل آن ایستادگی مینمایند و میگویند هرچیزی جدید بد است که متأسفانه در بین بعضی از هموطنان ما کاملاً مشهود است. دیدگاه گروه سوم: این گروه، طبقهای اعتدال و میانهرو هستند که با دیدگاه سید قطب رح در رابطه مبنی بر اینکه چگونه در برابر جهانی بودن موضعگیری نموده (از مزایای روحی و مادی آن مستفید شده و افکار شیطانی آنرا به باطله دانی شهرداری پرتاب نماییم) موافقت دارد. باید یادآوری شود که ما باید از اخلاق و تربیت آنها نباید پیروی کرده ولی باید از علم و تکنالوژی که میراث امتهای قبل بوده استفاده بریم. با این نوع برخورد روزنۀ امید برای پیشرفت امت بدون اینکه آموزه های اسلامی خویش را از دست بدهد وجود دارد، پس برماست که نباید چشمبسته مانند یک برده از اصول این جهانی بودن آنها پیروی کنیم و نباید هم مانند گروه دوم خود را منزوی از علم و دانش نماییم، بلکه باید از ابزار وسایل آنها استفاده مثبت نموده و از قافله تکنالوژی عقب نمانده و در برابر این پروژۀ مهلک باید مصئونیت ایجاد نموده تا تقلید کورکورانه ما را به غلامان حلقه بگوش غربی مبدل نسازد.
برماست تا به اشتباهات خویش اعتراف نموده و از جمود فکری خود را برهانیم تا زخمهای ناسور که نصیب میان شده است، هویدا و معالجه شود. نباید از ریسمان افتخارات گذشته مسلمانان اولیه محکم گرفته و تنها مفتخر به آنها باشیم. نخیر، باید خود ما تاریخساز باشیم بهمانند عمر مختار رح، امام حسن البنا و غیره چهرههای درخشان امت در صحنۀ عمل نیز کاری برای آیندگان نماییم! { وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ} [البقرة: 115] ترجمه: مشرق و مغرب هر دو ملک خداست.
مردم اعوام غرب جز از نفوس بشریت است و ناجی بشریت برای تمامی انسانها فرستادهشده است، پس نباید ما عزلت از پیکر جهان را اختیار کنیم بلکه فقط از دیدگاه مادیت پرستی و اخلاق جهانی بودن و از اعمال شیطانی آنها بیزاریم و طلب هدایت برایشان میناییم. بلی در بین امت و تمدن مدرن غرب برخورد بسیار بزرگ وجود دارد زیرا آنها بر علیۀ اسلام اند ولی باید بدانیم که اسلام و مسلمانان در مقابل تبعیض، ظلم، ربا، استکبار، استثمار و تاریکی ایستادگی مینماید و در مقابل اندیشههای توخالی امپریالیسم، سوسیالیسم، فمینیسم … مقابله مینماید چونکه اینهمه مخالف فطرت انسانی میباشد و اسلام پیروز نهایی این برخورد است. انشاءالله!
منابع:
-
قران کریم
-
آخرين هشدار امت، ذاهب الله و سيد ميثم
-
جهانیشدن و برخورد تمدنها، يوسف قرضاوي،
-
مفهوم جاهليت اصول گرايي مذهبي سياسي در انديشه سيدقطب، گل سخن شهري.
-
خاطرات شهيد امام حسن البنّا، ايرج كرماني
-
صلح جهاني و نظريه اسلام، شهيد سيد قطب