اسلامی اقتصادی سیاست های جرمی

انتخاب امریکا: زوال مطلق یا جنگ اتمی؟

نوشته شده توسط Hedayatullah Zaheb

تاریخ شاهدی خواهد داد که سخنرانی دونالد ترمپ رئیس‌جمهور امریکا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد (UNGA) منعکس‌کنندۀ غروب امپراتوری امریکا بوده و موقف نظامی وی در مقابل تمام کشورهای مخالف امپراتوری امریکا نشان‌دهندۀ تزلزل این امپراتوری و کاهش قدرت این امپراتوری در سطح جهانی است. امریکا همیشه در یک رابطۀ عاشقانه باقوت نظامی خویش بوده و با استفاده از قوت نظامی به جاه‌طلبی جهانی پرداخته و توانست برای سال‌های متمادی حرف اول را درصحنۀ سیاسی جهان بزند، اما طوری‌که معلوم می‌شود این امپراتوری اکنون قیمت جاه‌طلبی‌های خویش را می‌پردازد زیرا با تمام قدرت نظامی، اقتصادی و داشتن یک نظام عالی بروکراسی قادر به ادارۀ جبهه‌های مختلف در سراسر جهان نبوده و در جبهه‌های که به‌خاطر یکه‌تازی جهانی آغاز کرده بود به شکست مواجه است.

امریکا در بحر جنوب چین به نام آزادی ناوبری با کشتی‌های جنگی خویش در حال پرسه زدن در ساحاتی است که چین آن‌را قلمرو خویش می‌پندارد و در آن جزایر مصنوعی نظامی ساخته است. چین گردش کشتی‌های جنگی امریکا را در این ساحات نقض حاکمیت ملی خویش پنداشته و هشدار می‌دهد که عواقب آن برای امریکا دشوار خواهد بود. چین این ساحۀ بحری را که مملو از منابع طبیعی مانند گاز و طلا بوده و راه عبور و مرور تجارت 5 تریلیونی سالانه است مربوط قلمرو خویش دانسته، امریکا آن‌را بخش از آب‌های بین‌المللی می‌داند و بعضی کشورهای همسایه و متحد امریکا نیز مدعی این قلمرو اند که ساحه را به‌طور گیج‌کننده مغلق ساخته و دو قدرت بزرگ را باهم روبرو ساخته است. امریکا باوجود تمام قدرت نمی‌تواند از ساختن جزایر مصنوعی نظامی چین جلوگیری کند.

در اروپای شرقی امریکا کودتای اوکراین را طرح‌ریزی کرد تا در زیر زنخ روسیه دولت دست‌نشاندۀ خویش را داشته باشد، اما روسیه از این کودتای اوکراین استفادۀ اعظمی برده کریمیه به‌حیث بزرگ‌ترین بندر آبی را از آن خودکرده و شرق اوکراین خودمختاری خویش را از اوکراین به نفع روسیه اعلان کرد. اکنون باوجود معاهدۀ صلح، امریکا می‌خواهد سلاح‌های مهلک به اوکراین بدهد اما روسیه هشدار می‌دهد که این کار امریکا سبب جواب سخت از روسیه خواهد شد و اوکراین از این تصمیم خویش پشیمان خواهد شد.

از سوی دیگر متحدین امریکا یکی پس از دیگر اعتماد خویش را نسبت به امریکا از دست داده و تمایل به‌سوی قدرت‌های نوظهور نشان می‌دهند؛ فیلیپین متحد درازمدت امریکا موقف ضد امریکایی گرفته و به رئیس‌جمهور امریکا دشنام می‌دهد، ترکیه پنجمین قدرتمندترین عضو ناتو دست دوستی به‌سوی روسیه دراز کرده و پیشرفته‌ترین سیستم دفاعی روسی (S-400) را باوجود مخالفت آشکار امریکایی‌ها خریداری می‌کند، پاکستان متحد دیرینۀ امریکا اعلان طلاق از امریکا کرده و با استفاده از دشمنی هند، با چین نزدیکی می‌کند، قطر از موقف ضد ایرانی امریکا پشتیبانی نکرده و مورد تعزیرات اقتصادی قرار می‌گیرد، مردم امریکا نیز اعتماد خویش را نسبت به حکومت مروج امریکا از دست داده و از جنگ‌های غیرمنصفانه امریکا پشتیبانی نکرده و اعتمادشان را نسبت به‌ دروغ‌های حکومت به‌حیث مقدمه‌ها برای جنگ‌های خارجی ازدست‌داده‌اند و مشکلات داخلی امریکا در حال افزایش است. امریکا چنان اعتبار جهانی خویش را ازدست‌داده است که کوچک‌ترین کشور بنام کوریای شمالی هر روز اخطار سوزاندنش را می‌دهد. حالت اقتصادی امریکا به‌حیث مقروض‌ترین کشور جهان نیز شکنند می‌نماید و کارشناسان اقتصادی رکود اقتصادی امریکا را نزدیک‌تر از تصور پیش‌بینی می‌کنند که فرآیند غیر دالر سازی توسط کشورهای رقیب و متحدانشان مانند چین و روسیه نوید این رکود را نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می‌سازد.

بعلاوه امریکا در جبهه‌های مختلف مانند عراق، لیبیا، افریقا، سوریه و افغانستان مشغول جنگ است و در اکثر این جنگ‌ها به شکست مواجه است که مهم‌ترین و خطرناک‌ترین آن در سوریه است. امریکا سرمایه‌گذاری عظیم بالای قوت‌های دموکراتیک سوریه (SyrianDemocraticForces) نمود تا یگانه دولت متحد روسیه در خاورمیانه را سرنگون ساخته و منابع عظیم نفت سوریه و عراق در امتداد دریای فرات را غارت کند ولی روسیه به حمایت بشارلاسد پادرمیانی کرد. باوجود سرمایه‌گذاری عظیم امریکا نیروهای امریکایی در سوریه شکست‌خورده و روسیه و متحدانش در حال برد جنگ سوریه هستند. امریکای در حال شکست اکنون تصمیم گرفته است تا نیروهای روسی در سوریه را (به‌شکل غیررسمی) مورد حمله قرار دهد. کشته شدن جنرال روسی چند روز قبل نظر به گفته‌های روسیه کار دشمنان روسیه (امریکا) بوده است. امید استفادۀ امریکا از کردها به‌حیث عساکر پیاده در سوریه نیز ناکام شده و کردها اکنون به‌عوض جنگیدن جنگ امریکا به فکر ساختن دولت برای خویش هستند. پلان B امریکا (تجزیۀ سوریه) نیز توسط نیروهای بشارلاسد رو به ناکام شدن است و امریکا در حال تجربه کردن بزرگ‌ترین حقارت تاریخی خویش در سوریه است، بناءً امریکا تصمیم گرفته است تا برای پوشانیدن حقارت خویش نیروهای روسی را هدف قرار دهد. با شکست داعش و حملۀ روسیه بالای رقه و دیرالزور حالت سوریه مغلق‌تر شده است؛ در صورت رهایی این دو شهر توسط داعش نیروهای امریکایی از طرف شرق و نیروهای روسی از طرف غرب رو درروی هم قرار می‌گیرند که در آن صورت فقط دو انتخاب نزد آن‌ها خواهد ماند، نخست اینکه باهم بجنگند و یا هم توسط کدام پیمان جدید به تجزیۀ سوریه بپردازند که انتخاب دوم نظر به پیروزی‌های چشمگیر روسیه بعید به نظر می‌رسد. در آخرین حملۀ غیرنظامی، روسیه تصویرهای فضایی را به نشر رسانید که در آن نشان داده‌شده است نیروهای داعش از وسایل نظامی پیشرفته قوه‌های خاص امریکا استفاده کرده و ادعا کرد که نیروهای خاص امریکا با داعش یکجا کار می‌کنند. این مسئله موضوع را پیچیده‌تر ساخته است زیرا اگر گاهی روسیه بخواهد انتقام جنرال‌های خویش را بگیرد به یکی از این نوع ساحات حملۀ موشکی کرده و بهانه کند که ما نمی‌دانستیم نیروهای امریکایی با داعش همراه بودند و آن‌وقت جنگ سوریه مبدل می‌شود به جنگ قطب‌ها و جنگ اتمی. روسیه از آغاز مداخله در سوریه تا اکنون، موقف ضعف در مقابل امریکا را انتخاب کرده است که این کار تهدیدهای روسیه را بی‌ارزش ساخته و جرئت امریکا را افزایش داده است اما این موقف ضعف تا ابد دوام نخواهد داشت زیرا درین صورت حملات امریکا بالای روس‌ها در سوریه افزایش‌یافته و نیروهای روسی در سوریه را متوجه خطرات بیشتر می‌سازد. طوری‌که معلوم می‌شود روسیه می‌خواهد موقف ضعف را کنار گذاشته و در آخرین اقدامات برد زودرس خویش را اعلان کرده می‌خواهد سوریۀ پس از جنگ را موردگفتگو قرار دهد. امریکا هیچ‌گاه نمیتواند برد روس را تحمل کند و قبل از این برد کاری خواهد کرد که همه را متحیر کند.

باید هر امپراتوری زوال را تجربه می‌کند و این یک تجربۀ ثابت تاریخی است. امپراتوری امریکا نیز در حال شکست بوده و در حال تجربه کردن زوال خویش است. این امپراتوری در حال محو در مقطع فعلی زمانی فقط دو انتخاب در مقابل خویش دارد، یا باید مانند امپراتوری‌های گذشته پارچه‌پارچه شود و یا باید از انتخابی استفاده کند که امپراتوری‌های گذشته نداشتند و آن‌هم از بین بردن تمام قدرت‌های بزرگ به همر‌ای خویش توسط جنگ اتمی است.

آن‌حضرت فرمودند: قیامت تا آنگاه برپا نخواهد شد که دریای فرات، کوه طلا آشکار کند و مردم به‌خاطر آن باهم میجنگند و از هر صد نفر 99 نفر کشته میشود و هرکسی میگوید: شاید من نجات یابم (صحیح مسلم؛ حدیث 7454). دریای فرات که از ترکیه سرچشمه میگیرد، از سوریه و عراق عبور میکند. اکثر ذخایر نفتی سوریه و عراق در امتداد دریای فرات واقع‌شده است و بیشترین جنگ‌ها اکنون در این دو کشور بالای مناطقی است که در امتداد دریای فرات واقع‌شده‌اند. نفت یکی از باارزش‌ترین کالاهای تجارتی قرن گذشته و قرن کنونی بوده که میزان صنعت و توسعۀ اقتصادی کشورهای صنعتی را تعیین میکند و اقتصاددانان آن‌را بنام طلای سیاه نیز یاد می‌کنند. پس از معاهدۀ امریکا با عربستان سعودی (پطرودالر)، نفت به‌حیث پشتیبانۀ پول امریکایی عمل کرده و جایگزین طلا به‌حیث پشتیبانۀ اسعاری شد.

طوری‌که معلوم می‌شود امریکا می‌خواهد از انتخاب دوم استفاده کرده، با خود دیگران را نیز تباه ‌سازد و ملحمۀ (Armageddon) پیش‌بینی‌شده را آغاز کند.

به امید اینکه در حوادث بعدی مسلمانان موقف خویش را نظر به احادیث مبارک درک کرده و مطابق قرآن و سنت عمل کرده از فتنه‌ها دور بمانند.

 


 

در بارۀ نویسنده

Hedayatullah Zaheb

پاسخی بگذارید