اقتصادی سیاست های جرمی

داعش خلافت اسلامی یا امپراطوری اسراییلی

نوشته شده توسط ANONYMOUS ANONYMOUS

اول: طرح خاور میانه بزرگ یا اسراییل بزرگ

کسی تورات را طوری تغیر داده که از دریای نیل تا دریای فرات مربوط بنی اسراییل میباشد و طوری که مسلمانان در علم آخر زمان اسلامی منتظر دوره طلایی اسلامی هستند یهودیان نیز برای دوره طلایی شان هستند و دوره طلایی یهودیان آنست که از دریای فرات تادریای نیل تنها یهود حق زندگی را داشته باشد و تمام دنیا نیز غلام یهود باشد. اسراییل برای آوردن این آرزو شب و روز کار میکند و توطیِۀ های جهانی را راه اندازی میکنند.

طرح خاورمیانه بزرگ ( اسراییل بزرگ)  برای اولین بار توسط خاورشناس غربی بنام برنارد لوئیس (Bernard Lewis) یهودی الاصل انگلستانی که بعداً تابعیت آمریکا را اخذ نمود، ارائه گردید. نامبرده بصفت مشاور ارشد دولت بوش پدر “George Herber Walker Bush” و بوش پسر “George W. Bush” در امور خاورمیانه ایفای وظیفه داشته است، وی در سال (1983 م) بمنظور حفظ و گسترش منافع استراتیژیکی آمریکا و اسراییل در خاورمیانه طرح تجزیه و تغیر مجدد مرزهای این منطقه را در جلسه سری کنگرس آمریکا پیشنهاد نمود، کنگره طرح لوئیس را تصویب کرد و دستور داد تا این طرح در پروندۀ سیاست خارجی آمریکا برای سال‌ های آینده گنجانیده شود.

THE BERNARD LEWIS PLAN FOR THE MIDDLE-EAST

بالاخره این طرح بصورت علنی در اوایل قرن بیست و یکم توسط دونالد رامسفلد "Donald Rumsfeld" وزیر دفاع سابق آمریکا در جلسه وزیران دفاع کشور های اروپایی در مونیخ مطرح گردید و مدتی بعد دیک چنی “Dick Cheney” معاون جورج دبلیو بوش رئیس جمهور آمریکا آن را در نشست مجمع جهانی اقتصاد در داووس سویس مطرح کرد و در نهایت دولتمردان آمریکا به نمایندگی اسراییل، طرح خاورمیانه بزرگ را جهت حفظ منافع غربی و اسراییلی و هم پیمانان شان مطرح ساختند. آن چه به طرح مزبور جنبه فراگیر میدهد آن است که بوش جهت اجرای این طرح، کاخ سفید را ملزم به پشتیبانی و حمایت از اروپا و اسرائیل جهت ایجاد دموکراسی در خاورمیانه نموده است.

پـــروژه خـــاورمیانه بـزرگ بخشی از بـــرنامه ای بزرگتــر بنام طـــرح بـــرای یک قرن جدید آمریکایی یا " Project for a New American Century" میباشد، بر اساس این طرح ارتش امریکا برای انجام مسئولیت های محوله باید گسترش یابد تا بتواند توانائی حضور در همه نقاط جهان را پیدا کند.

آمریکایی ها با جهت گیری منافع خود، با تأکید بر نارسایی ها، نقایص و با به کارگیری واژه هایی مانند نبود آزادی و دموکراسی، سطح نازل دانش و جایگاه نامناسب زنان در کشورهای خاورمیانه، چنین استنباط می کنند که هر اندازه تعداد افراد محروم از حقوق سیاسی در منطقه افزایش یابد، به همان اندازه تروریزم، جنایت های سازمان یافته، مهاجرت غیر قانونی افزایش می یابد و زمینه را برای دست اندازی آنها فراهم میسازد، به اصطلاح آب را الوده کرده و ماهی میگیرند.

آمریکا از طریق این طرح، به دنبال آن بود که نرم افزار فکری موجود در اذهان ملت های خاورمیانه را حذف نموده و به جای آن تفکری را جایگزین نماید که با تمدن و فرهنگ غرب تعارض و دشمنی نداشته باشد.

در این راستا رویکرد آمریکا در رابطه با برقراری نظم و ثبات در منطقه خاورمیانه دو بُعد کلی داشت. یکی بُعد نظامی که از طریق توسل به قدرت نظامی، حکومت صدام حسین در عراق را ساقط نمود. بُعد دیگر، ارائه برنامه های طراحی شده در واشنگتن برای تحول و ایجاد اصلاحات در خاورمیانه بود. 

بر اساس برآوردهای دولت آمریکا مشکل اصلی تنها حاکمیت رژیم های غیر مطلوب در خاور میانه نبوده بلکه مشکل حاکمیت دیدگاه مذهبی در سرتاسر این منطقه است که منجر به لغزش منافع غرب میشود.

بنابراین آمریکا باید در کنار پیگیری سیاست «تغییر رژیم» و روی کار آوردن نظام های مطلوب، با اصلاحات اجتماعی گسترده و نیز مهندسی اجتماعی و ایجاد تغییرات زیر بنایی در این جوامع دست بزند.

به نقل از علی راثی پژوهشگر مطالعات سیاسی و خاور میانه، رامسفلد وزیر دفاع سابق آمریکا در همین چارچوب اظهار داشت: "شکار تروریست ها در افغانستان و عراق کفایت نمی کند، باید مرداب خاورمیانه را خشکاند".

قابل تذکر است از بخش های مهم طرح این مسئله تأمین انرژی ایالات متحده آمریکا و اسراییل است. در همین راستا طرح خاورمیانه بزرگ بر اساس تغیر جغرافیای کشورهای بزرگ منطقه یا تغییر رژیم های سیاسی آن ها تدوین شده است.

باید یادآورشد، نزدیک به هفتاد درصد انرژی مصرفی ایالات متحده امریکا تا سال (2025) باید از ناحیه خاورمیانه تأمین شود. طبق پیشبینی اقتصاد دانان امریکایی تا سال (2030) نیاز سالانه امریکا به انرژی هر سال بیش از یک و نیم درصد افزایش خواهد یافت. بناً بخاطر مرفوع سازی این احتیاجات باید تسلط کامل خود را به منطقه خاور میانه حفظ نماید.

این وابستگی عظیم انرژی امریکا به منطقه؛ کاخ سفید و تئوریسن های امریکایی را وادار کرده تا جائیکه میتوانند در اندیشه بیمه کردن این ناحیه به سود سیاست های امریکا باشند. حال بتاریخ و نظام امریکا نظر اندازیم، تمامی این برنامه ها در دست سرمایه داران یهودی و همان گروه های مرموز (13) و (300) شیطان پرست که از دجال دستور میگیرند است که درفکر فرسایش اسلام و کنترول شاهرگ های اقتصادی جهان بمنظور سلطه به جهان میباشد، اما آنها بی خبر از این هستند که دین انسان ساز اسلام و دین وحدانیت را هیچ قدرت نیست از بین ببرد.

علی راثی در قسمتی از مطالعات خود درخصوص خاورمیانه نگاشته است که یکی از سیاستمدارن حزب سبزهای فرانسه در مورد پروژه خاورمیانه بزرگ گفته است که "این طرح در لباس و آرایش زیبایی از آزادی و دموکراسی به جهان ارائه شده است ولی هدفی جز کنترل و در اختیار گرفتن منابع و لوله های نفتی ندارد".

علاوتاً مجله نیروهای مسلح امریکا American Armed Forces Journal”"وابسته به پنتاگون در مقاله ای به قلم رالف پترس (Ralf Petres) بنام "مرزهای خونین" که توسط علی راثی ترجمه گردیده است، بیان داشت که استقرار دموکراسی در جهان بدون تغییر مرزهای خاورمیانه امکان پذیر نیست. نویسنده این مقاله که یکی از استراتژیست های معروف نظامی است آشکارا می نویسد: برای گسترش دموکراسی و از میان بردن ریشه های تروریزم باید مرزهای خاورمیانه بار دیگر تعیین شود.

دوم: نهاد های همسو با طرح خاورمیانه:

در ارتباط با طرح خاورمیانه بزرگ نهاد ها، وزارتخانه ها، سازمان ها، افراد گوناگون و گسترده ای درگیر هستند  و هر یک از نهاد ها اعم از دولتی یا نیمه دولتی، امنیتی یا سیاسی، نویسنده ها و نظریه پردازان بخشی از زمینه ها و پیش نیازهای این برنامه را تأمین میکنند که در ادامه به بررسی اجمالی و گذرای بخشی از آنها پرداخته می شود:

الف): بنیاد پژوهش های سیاسی «American Enterprise Institute» که دیک چینی یکی از شناخته شده ترین چهره ها وابسته به آن میباشد از عمده ترین نهادهای تحقیقاتی است که تا کنون بررسی های زیادی را پیرامون کشورهای خاورمیانه انجام داده است. نتایج این بررسی ها عمدتاً بر حول محور تقویت سیاست های قومی و ایجاد تنش های قومی در قفقاز، ایران و … بوده است.

همین تیم پروژه ی "طرح برای یک قرن جدید آمریکایی" را برای دولت بوش تنظیم کرد و در بعد رسانه ای شبکه ها و مجلاتی چون

 (Fox News)، (National Review)، (New Public)، (Weekly Standard)

و چندین هفته نامه و فصل نامه و موسسه تحقیقاتی دیگر در مدار فکری آن قرار گرفته اند.

ب): اسپانسر های جنبش لیبرال: بروس جکسون و جرج سروس  دو تن از سیاست گذاران یهودی  و سرمایه داران بزرگ امریکایی هستند که هر کدام به نوعی سعی دارند با توجه به منافع امریکا و با استفاده از سرمایه های کلان خویش جهان را دستخوش دگردیسی های مطلوب خود کنند.این دو با براه انداختن انقلاب های رنگی و مخملی در آسیا و شرق اروپا موازنه قدرت را در برخی از کشورها به سود امریکا تغییر داده اند و در مورد کشورهایی چون ایران و ترکیه مدل تنشهای قومی ( مشابه آنچه که در بالکان گذشت) را بررسی می کنند.

بروس جکسون با به راه انداختن جنگهای منطقه ای در آسیا و افریقا سود کلانی ر ا نصیب کارخانه های اسلحه سازی به ویژه کمپنی "لاکهید-مارتین" نموده است.

بنیاد جامعه باز و بنیاد سروس از جمله موسساتی هستند که در بیشتر کشورهای جهان به ویژه آسیا به فعالیت های آشکار و مخفی می پردازند و زیر نقاب شعارهای چون دموکراسی، آزادی، جامعه آزاد و… مخالفین رژیم های سیاسی منطقه را به سود سیاست های امریکا سازماندهی می کنند.

ج): موسسات و بنیاد های آلمانی: موسسات و بنیادهای آلمانی مستقر در کردستان و ترکیه به عنوان یکی از بازوهای حامی طرح خاورمیانه بزرگ، تلاش دارند در صورت تحقق چنین پروژه ای منافع آلمان را در بازی سیاسی تامین کنند.این بنیادها با حمایت از گروه های سیاسی کرد در شمال عراق و ترکیه و حمایت از احزاب سیاسی ترک و طرفدار سرکوب کردها هم بر شدت بحران می افزایند و هم میزان وابستگی کردها به خود را افزایش می دهند زیرا این وابستگی متضمن نفوذ دولت آلمان در میان کردها خواهد بود.

سوم: فتنه ئی صهیونیست ها از نام داعشی ها:

دولت اسلامی عراق و شام (داعش) که خود را داعیه دار خلافت اسلامی عنوان نموده، گروهی شورشی فعالی میباشد که در حال حاضر بخش های بزرگی از سوریه و عراق را در تصرف خود در آورده و حتی سرو صدای حضور این گروه ها در لیبیا، یمن و کشور ما نیز شنیده میشود.

این گروه به سرکردگی ابراهیم بن عواد بن ابراهیم البدری مشهور به ابوبکر البغدادی با انشعاب از شبکه القاعده در سال (2013) میلادی اعلام موجودیت کرد و با رشد سریع در عراق و سوریه توأم با اعمال قدرت، کشتار مردم، ریایش و اخاذی بحران جدی را متوجه تمام کشور های اسلامی ساخته است.

از نقطه نظر جیوپولیتیک ظهور این گروه و گسترش روز افزون با همه امکانات وافر مالی و تسلیحاتی، فعالیت های ضدبشری این گروه از نام اسلام و  قدرت یابی خیلی روشن این گروه در یک منطقه حساس، استراتیژیک و نفت خیز (شرق میانه) نه خود جوش بوده میتواند و نه هم بدون برنامه از قبل تدوین شده یا عوامل قوی خارجی میتواند که این همه کشور های خاورمیانه را به چالش بکشاند.

باید خاطر نشان ساخت، ویژه گی های جیوپولیتیکی منطقه پیش از این نیز توجه کشورهای مقتدر را بخود جلب کرده است، چنانچه در آغاز پای استعمار گران را در این جا کشاند که منجر به متلاشی شدن و حدت سرزمینی منطقه گردید.

در مرحله بعدی زمانیکه جنگ سرد سیر صعودی خود را می پیمود، شرق میانه بخاطر برتری قدرت بحری، قدرت اقتصادی و تحکیم جبهه دفاعی غرب در مقابل شوروی سابق در جایگاه خاصی قرار گرفت.

قدرت های غربی پس از فروپاشی شوروی به فکر گسترش منافع و تک قطبی ساختن جهان شدند، اما بنابر عواملی ذیل سد مستحکم در برابر غربی سازی جهان بوجود آمد:

  • دغدغه تولید سلاح های هستوی در سرزمین های اسلامی (ایران،‌ پاکستان و عراق)
  • بیداری اسلامی در کشور های اسلامی.
  • قدرت یابی اسلام گرا های ترکیه که در دور نما فکر احیای امپراطوری عثمانی ها را دارند.
  • توسعه قدرت اقتصادی چین.
  • خطر نفوذ نظامی روسیه در خاور میانه.

 و سایر عوامل عدیده سیاسی، توجه غربی ها و رژیم اشغالگر قدس را به منطقه خاور میانه عمیق ساخت و آنها را در شور آورد تا اقتدار اسلامی و تمدن بزرگ اسلامی بر جهان سایه نه افگند و دامان خون آشام ها را از جهان برچیند.

در نتیجه اهداف قدرت های غربی به اضافه عوامل بحران سازی که از زمان استعمار در شرق میانه به میراث گذاشته شده دست به هم داده، گروه داعش را متولد ساخت تا وسیله ئی باشد برای تحقق اهداف صهیونیست های که رویای سلطه به دنیا را دارند. حال نیرنگ بزرگی بنام مبارزه با تروریزم جهانی وسیله سلطه جوئی آنها شده که جلو آنهم در دستان خودشان است.

اما نباید فراموش کرد پیشروی به مناطق ساحلی و مناطق محاط به خشکه جهان اسلام از خاورمیانه تا آسیای میانه که اهمیت سوق الجیشی و اقتصادی برای این کشور ها دارد تحت عنوان مبارزه با ترور از اهداف استراتیژیک آنهاست که از آن منصرف نمیشوند.

ادوارد اسنودن آمریکائی یکی از ماموران اطلاعاتی آمریکا که همه به نام وی آشناست، فاش میسازد که امریکایی ها و کشورهای هم پیمان آن براساس راهبرد موسوم به "لانه زنبورها " داعش را ایجاد کرده اند. گروه داعش را سازمان های اطلاعاتی اسراییل، آمریکا و انگلیس، به عنوان بخشی از راهبرد موسوم به "لانه زنبورها" و با هدف جذب افراط گرایان از تمام نقاط دنیا و اعزام آنها به سوریه، بوجود آوردند.

در نقشه ای که از سوی داعش منتشر شده بخوبی مناطق مورد تمرکز آنها که ویژه گی های اقتصادی و استراتیژیکی دارند، دیده میشود و در حال حاضر نیز این گروه درست مناطقی را در دست گرفته که همه سرشار از منابع انرژیکی بوده و اهمیت استراتیژیکی دارد. حال ببینیم که این همه نفت بکجا میرود و کی ها به آن اشد ضرورت دارد.

نقشه داعش

اگر نقشه ئی که توسط برنارد لوئیس (Bernard Lewis) ترسیم گردیده با نقشهء ترسیم شده داعش مقایسه کنیم، در یک نگاه ژرف مشابهت ها و وجوه هات مشترک آن را بخوبی درک کرده میتوانیم.

چنانچه در طرح برنارد لوئیس تمامی کشور های اسلامی تجزیه گردیده و فلسطین کاملاً حذف شده است به همین ترتیب چنین تمرکز در نقشه داعش دیده میشود که جغرافیای ایران، عراق، سوریه، ترکیه، پاکستان و عربستان سعودی از حدود فعلی خویش باید تغیر بیابند ولی به فلسطین هیچ اشاره ئی نشده است. تنها با این تفاوت که در نقشه داعش همان هدف اصلی بصورت کلی و مرحله اولی بیان شده اما در نقشه لوئیس همان هدف اصلی(تجزیه کشور های اسلامی و سلطه یهودی)  در مرحله اخری یعنی در فرجام کار ملاحظه میشود.

حالا ما باید از خواب غفلت بیدار شویم، تعصب های نژادی، لسانی، قومی، سمتی، مذهبی و همه اختلافات خانمان سوز را از بین ببریم و وحدت خویش را مستحکم سازیم با مبارزه از راه دانش و مغز که تقاضای عصر کنونی است، نقشه ها و پلان های شوم صهیونیست ها و شیطان پرستان و نصرانی ها و یهودی ها و … را نقش برآب سازیم.

در بارۀ نویسنده

ANONYMOUS ANONYMOUS

پاسخی بگذارید