“اگر از تاریخ پند نگیری، تاریخ آنقدر بالایت تکرار میشود تا برایت بی آموزاند”
قبل از اینکه این مقاله مهم را آغاز کنم میخواهم خوانندگان گرامی چند نکته در باره فامیل راته چایلد (Rothchild) بدانند.
1. تاریخچه فامیل راته چایلد به مایر راته چایلد (Mayor Rothchild) قبل از جنگ جهانی اول بر میگردد.
2. فامیل راته چایلد از بنیان گذاران شبکه شیطان پرستی فریمسنری و حرکت صهیونیسم هستند.
3. این فامیل اولین کسانی بودند که سود خوری را از شکل اولیه آن به شکل مدرن آن (بانک داری) در آوردند.
4. این فامیل سهم دار بیشترین بانک های مرکزی کشورها در سراسر جهان هستند.
5. بزرگترین سهم داران بانک ذخیروی امریکا که دالر را به چاپ میرساند.
6. سرمایه دار ترین فامیل دنیا همین فامیل است.
7. این فامیل یکی از بزرگترین فامیل های کنترول کننده دنیا میباشد.
8. ناگفته نماند که این فامیل از جمله خزار های یهودی هست.
و یک موضوع دیگر نیز باید تذکر داده شود که از دو هزار سال بدینسو یهودیان و عیسویان هیچ گاه با هم در یک اتحاد زندگی نمیکردند تا اینکه شبکه شیطان پرستی فریمیسن و حرکت صهیونیسم که مقصد اصلی شان آماده نمودن دنیا برای آمدن دجال است، به رهبری خانواده راته چایلد شکل گرفت. و الله(ج) مسلمانان را از دوستی با این اتحاد نهی نموده است.
هزاران سال پیش که دولت یهود در اورشلیم (بیت المقدس) منقرض شد تا امروز دولتی به نام اسرائیل و سرزمینی به نام اسرائیل وجود نداشته است . در این باره “بن گوریون ” نخست وزیر سابق اسرائیل می گوید:” لازم نیست نام اسرائیل در تواریخ ثبت شده باشد، همین قدر کافی است که ما این نام را در دل خود ثبت کرده ایم”
در هر حال در نقشه دنیا هرگز کشوری به نام اسرائیل وجود نداشت ، لیکن اندیشه پیدایش دولتی توسط قوم اسرائیل همیشه در قلوب یهودیان وجود داشت که در انتظار بودند مسیح موعود چنان حکومتی را پدید آورد، و از آنجا که حضرت عیسی مسیح(ع) را انکار کردند، بنابراین تشکیل دولت اسرائیل نیز منتفی شد، لیکن بعد از پیدایش ایادی استعمار و پیدایش نیاز استعمارگران به انسان های مزدور و جنایتکار ، یهودیان حاضر شدند ، لا اقل با پذیرفتن ننگ مزدوری و جنایتکاری ، به تاسیس حکومتی دجالی تحت نظارت و حمایت استعمارگران و جهانخواران توفیق یابند و بنابراین با پیدایش چنان نیازی دجالی، شیطانی و استعماری ، یهودیان در سایر دنیا به جنبش و تکاپو افتاده به تشکیل کنفرانس ها و اجراء توطئه های خطرناک پرداختند به نمایندگی از مسیح خود که ما مسلمانان میدانیم که مسیح دروغین (دجال) است و برای اولین بار “تئو دور هرتزل ” خبرنگار و نویسنده دانمارکی الا اصل کنفرانسی متشکل از 300 نفر از اندیشمندان و متفکران صهیونیست به نمایندگی از سوی 50 جمعیت یهودی برگزار نمود.
در این کنفرانس که کاملا سری در شهر بال سوئیس در سال 1897 برگزار شد “تئودور هرتزل” با توجه به تغییرات اوضاع سیاسی به سود غرب و به زیان شرق مکان تاسیس یک وطن یهودی را مورد بررسی قرار داد و در همان سال کتابی به نام “دولت یهود ” به رشته تحریر در آورد ، که در آن از قوم یهود خواسته بود که با توجه به اینکه هر ملتی برای خود سرزمین و دولتی دارد ، آنها نیز دولت یهود را در سرزمین فلسطین و یا آرژانتین تشکیل دهند که بعدها تشکیل دولت یهود در اوگاندا نیز تحت بررسی قرار گرفت.
هرتزل برای انجام این طرح، همزمان با آماده سازی یهودیان برای مهاجرت به فلسطین، با سلطان عبدالحمید عثمانی ملاقات و گفتگو نمود. هدایای گران قیمتی نیز اهداء کرد و از وی خواست موافقت کند تا یهودیان در سرزمین فلسطین مقیم شده به کارهای تجاری و کشاورزی بپردازند، لیکن سلطان عبدالحمید اقامت یهودیان و مهاجرت اروپائیان به آنجا را یک توطئه خوانده با مهاجرت و سکونت یهودیان خارجی در فلسطین موافقت نکرد.
سرانجام بعد از جنگ جهانی اول و انقراض خلافت عثمانی که همچنان توطیه صهیونست ها بود و اشغال سرزمین های سوریه، فلسطین، اردن و عراق توسط نیروهای انگلیسی ، مهاجران یهودی همراه نیروهای انگلیسی، روانه صحرای سینا شدند و در آنجا مسکن گزیدند، و سرانجام با موافقت جمعیت اتحاد و ترقی که یک جمعیت ” پان ترکیسم” و نشنلیست ترکی بود، یهودیان اولین جواز اقامت خود را در یافا و بیت المقدس دریافت نمودند و بدین گونه خیانت به عالم اسلام توسط ” جمعیت اتحاد و ترقی” که یک جمعیت ملی گرا بود و خود را وارث عثمانی ها می دانست انجام گرفت.
جنگ جهانی اوّل ، اگرچه برای انگلستان بسیار وحشتناک به نظر می رسید اما برای یهودیان نوید بخش بود.
انگلستان سعی داشت امریکا را وارد جنگ کند تا بتواند جبهه ی خود را تقویت کند ولی به دلیل اینکه حساسیت آمریکا توسط یهود اداره می شد انگلستان برای رسیدن به هدف خود احتیاج به یهودیان پیدا کرد، یهودیان نیزکه برای چنین روزی دقیقه شماری می کردند فرصت را غنیمت شمرده، متعهّد شد در مقابل تشکیل دولتی برای یهود در فلسطین توسط انگلستان، آنها نیز به هر قیمتی آمریکا را داخل جنگ کنند.
این اعلامیه که مضمون آن موافقت انگلستان با اسکان یهودیان در فلسطین بود در سال1922 توسط جامعه ملل که زیر نفوذ شدید صهیونیزم قرار داشت به تصویب رسید و مهاجرت دسته جمعی یهودیان به خاک فلسطین آغاز گردید.
عبدالله التل می نویسد: قوانین انگلستان در دوره ی انتداب به اندازه ای یهودیها را برای مهاجرت به فلسطین آزاد گذاشته بود که پیش از خروج از شهرهای خود در آلمان، لهستان و آمریکا به آنها گذرنامه فلسطینی داده می شد! در مقابل عربهایی که از شرق اردن و سوریه به فلسطین آمده و سالهای زیادی در آن سکونت داشتند اجنبی به حساب می آمدند! از سوی دیگر انگلستان تمام نیروی خود را در راه حمایت از یهودیان در اختیار یهودیها قرار داده بود و برای سرکوب نمودن و جلوگیری از هرگونه شورشی از جانب عربها پایگاه نظامی قدرتمندی در شرق اردن تشکیل داد تا دولت اسرائیل بدون هیچ مزاحمتی تشکیل شود! در واقع انگلستان به تعهدات خود نسبت به اعراب پایبند نبود.
سال 1920 میلادی بود که دولت انگلستان اعلام کرد از این زمان به بعد حکومت نظامی فلسطین به حکومت مدنی تبدیل خواهد شد.
یهود که در انتظار چنین روزی بود فوراً عهدنامه ای را به امضای سران کنفرانس متفقین که در «سان ریمو» به تاریخ 25 نوامبر 1920 میلادی، منعقد شده بود رسانید که در آن چنین آمده بود: فلسطین را باید در موقعیّتی اداری – سیاسی قرار داد تا یهودیان برای تأسیس میهن نشنلیسم خود در آزادی کامل به سر برده، حکومت انتداب نیز به هجرت یهودیها به فلسطین کمک کند، در این رابطه توصیه می شود کابینه ای برای رسیدگی به امور مهاجرین یهودی تشکیل شود تا ناظر امور هجرت باشد و از سوی دیگر به مهاجرین مسکن و شغل مناسب بدهد و بتواند امتیازات شرکتها را در درجه ی اوّل به یهودیها بدهد تا آنها بتوانند در تأسیس چنین میهنی همه سعی و تلاش خود را به کار گیرند.
این عهدنامه در سال 1922میلادی به تصویب سازمان ملل متّحد که خود دست نشانده ی یهود بود رسید، انگلستان نیز بی درنگ آقای «هربرت صموئیل» یهودی را به عنوان نماینده سامی انگلستان به فلسطین فرستاد.
صموئیل طی پنجاه سالی که در فلسطین بود دست به اقداماتی زد که برخی از این اقدامات عبارتند از:
1. سکونت دادن ششصد هزار یهودی مهاجر
2. دادن پستهای مهم به یهود
3. خریداری زمینهای عربها با توسل به زور و واگذار کردن آنها به یهود
4. منحصر نمودن امتیاز تجارت خارجی به یهود
5. ممنوع کردن حمل سلاح بر عربها
قرار دادن تسهیلات فراوانی جهت خریداری اسلحه برای یهود
تا اینجا انگلستان نقش خود را به خوبی ایفا کرده بود ولی از این به بعد نوبت روز دوم دجال که روز مانند یک ماه است رسید که در در آن حکومت دجالی روز دوم (امریکا) وارد عمل شد، در نتیجه اسرائیل توسط آمریکا تاسیس شد و آمریکا این افتخار بزرگ را نصیب خود کرد.
نویسنده ی معروف انگلیسی «دوجلاس رید» می نویسد: جنگ جهانی دوم روزهای پایانی خود را پشت سر می گذاشت که ترومان رئیس جمهوری پیشین آمریکا درخواست نمود 100000 یهودی به فلسطین مهاجرت نمایند و فلسطین را بین یهود و مسلمانان تقسیم کنند، در صورتی که وی در سال 1947 میلادی در پارلمان آمریکا چنین سخن گفته بود: “امریکا هرگز راضی نیست سرنوشت ملّتی بدون رضایت آن ملّت تعیین شود”
با همه ی این مسائل «مارشال» وکیل وزارت امور خارجه سعی نمود ترومان را متوجّه خطرهای تقسیم شدن فلسطین نماید و او را از این کار منصرف سازد که سعی و تلاش وی بی نتیجه بود و پیش از آنکه نیروی نظامی انگلستان از فلسطین خارج شود دولت آمریکا از تشکیل دولتی به نام «اسرائیل» خبر داد که این مطلب حتّی برای نماینده ی آمریکا در سازمان ملل متّحد نیز غیر منتظره و ناگهانی بود که عاقبت جنگ خونینی میان عربها و اسرائیل درگرفت و مارشال استعفا داد.
در این هنگام سازمان ملل متّحد جلسه ای تشکیل داد و برای اختلافات عربها و اسرائیل و پایان دادن به جنگ در آن منطقه «قطعنامه ی تقسیم» را صادر نمود. این قطعنامه صحرای «نقب» را در اختیار یهود و «جلیل» را به عربها اختصاص داد.
سازمان ملل، «کونت برنادوت» را برای اجرای صحیح این قطعنامه به فلسطین فرستاد ولی عربها واگذاری صحرای نقب را به یهودیان قبول نکردند، برنادوت نیز به یهود چنین پیشنهادی کرد: اگر عربها صحرای نقب را به یهود نمی دهند، یهود باید جلیل را بگیرد و از نقب صرف نظر کند که یهودیها با شنیدن این پیشنهاد، برنادوت را بدون هیچ مقدّمه ای به قتل رساندند.
با وجود آنکه برنادوت نماینده ی سازمان ملل متّحد بود، قاتل وی آزاد شد، در مقابل نیویورک از رئیس گروه «اشترن» استقبال شایانی به عمل آورد.
عجیب تر آنکه اگر یکی از شخصیّتهای آمریکایی با قرارداد تقسیم مخالفت می کرد، فوراً کشته یا از پست خود بر کنار می شد، به عنوان مثال«جیمس فرستال» وکیل وزارت جنگ که یکی از مخالفان قرارداد تقسیم بود ابتدا از پست خود بر کنار شد، سپس بر اثر فشارهای گوناگون یهودیان دست به خودکشی زد!
و سرانجام بعد از تلاش فراوان و شبانه روزی صهیونیست ها و تمایل اروپائیان به اسکان یهودیان در خارج از خاک اروپا ، در 24 سپتامبر 1948 دولت اسرائیل تاسیس شد، در حالیکه حکومت کمونیستی شوروی سابق که از لینن یهودی الاصل آغاز شده بود فقط بعد از 8 دقیقه از انتشار خبر تاسیس اسرائیل و ایالات متحده امریکا پس از 11 دقیقه، حکومت غاصب را به رسمیت شناختند.
اگر میخواهید موضوعات جالب مارا بخوانید از صفحه انترنتی ما همیشه دیدن کرده و صفحه فیسبوک مارا لایک بزنید.
سود/ بهره / نزول / ربا / پول یا سرمایه نوعی کالاست که من در زمان نیاز باید بتوانم آن را اجاره یا کرایه کنم. همینطور که موتوری کرایه میکنم برای رفتن از کابل به قندهار و یا خانه و یا اطاقی در هتلی کرایه میکنم برای اقامت و هزار مثال دیگر. من وقتی پول لازم برای خرید کالایی را ندارم میتوانم آن را اجاره کنم و ماهیانه مبلغی برای استفاده از آن به صاحب مال پرداخت کنم. بدون بانکداری مدرن که طبعا بخش عمده خدمات آن بر پایه سود یا نزول است جریان اقتصادی دنیا درست پیش نخواهد رفت. وقتی من ایده ای برای یک کار اقتصادی یا تولیدی دارم و امکانات لازم را ندارم در صورتی که امکان تامین مالی نباشد موفق نخواهم بود. در این زمان است که میتوانم با مراجعه یه یک بانک سرمایه لازم را کرایه کنم و ماهیانه مبلغی بابت آن بپردازم.
چون مسلمان نیستی ولی کاش کم از علم اقتصاد میدانستی تا من برایت میفهماندم
یکی از اصلی ترین دلایل پیشرفت غرب کنار گذاشتن موهمات و افسانه های مذهبی و جایگذین کردن آنها با عقلانیت بر پایه منطق بوده. تعالیم مذهبی از هر نوع آن در مدارس اکثر کشورهای غربی ممنوع است. در فرانسه دائم اخباری میشنویم در مورد اینکه حجاب برای دختران محصل مشکل درست میکند. ولی باید توجه کنیم که هر نوع تظاهر مذهبی در این مدارس ممنوع است از آویزان کردن صلیب تا مظاهر یهودی. چندی پیش دادگاه اروپا ایتالیا را مجبور کرد تا هیچ صلیبی در مدارس نصب نگردد. دولت ایتالیا به این استناد میکرد که صلیبها نه از بابت مظاهر مذهبی بلکه نمادی از ایتالیا محسوب میشود. ولی در نهایت مجبور به جمع آوری صلیبها از مدارس شد.
مذهب مسیحی و یا مسیحیت به آن گونه که کسی که از افغانستان پا به بیرون نزاشته تصور دارد در اکثر موارد کاملا غلط است. این تقسیم بندی کشورها در حال حاضر به دمکراتیک و دیکتاتوری از انواع نظامی و مذهبی و غیره تبدیل شده. یعنی ژاپن با این تقسیمات جزء کشورهای غربی محسوب میشود. کشورهای غربی از جمله سکولار هم هستند. یعنی مذهب در روند تصویب قوانین مرجع محسوب نمیشود. در اروپا اکثریت مردم از نظر دیدگاه مذهبی آگنوستیک هستند. اگر ما تفکر و تحلیل خود را از فعل و انفعالات جهانی بر پایه مذهب بنا کنیم کاملا به بیراهه خواهبم رفت.
از نظر دیدگاه ها ی مربوط به دین و مذهب مردم را به سه گروه مشخص تقسیم میکنند. گروه اول مذهبی ها هستند اونهایی که برای هر عارضه طبیعی مثل کوه و رعد و برق گرفته تا کوه نبات! جریانات بعد از مرگ و غیره .. همه چیز را میدانند. گروه بعدی آتئستها هستند که اعتقاد دارند که عوامل بعد از مرگ تخیلاتی بیش نیست و خدا هم اختراعی از اختراعات بشر است.تا در ترس از مرگ و مسائلی که قادر به توضیح آن نیستند از او کمک بگیرند گروه سوم آگنوستیک یا ندانم گرا هستند.ندانم گرا ها با گفتن اینکه نمیدانم خود را از این شلوغی ها خلاص کرده اند. آنها به این نتیجه رسیده اند که هر ندانسته ای را لازم نیست جوابی قرار دهند. ندانسته و سوالات را نگه میداریم تا زوزی شاید علم همینطور که جوابهایی یرای رعد و برق و غیره پیدا کرد آنها را هم جواب دهد. اکثریت مردم دنیا از این گروه هستند.
بنظرم یکی از پستهای من این وسط گم شد!! ببینم چقدر به تقابلی بودن رسانه ای مثل اینترنت اعتقاد داری و لیبرال هستی. داشتم میرسیدم به موضوع اسرائیل. ولی مردد هستم که این پست من هم گم میشه یا نه؟
نظر من در مورد اسرائیل این است که ما مسلمانها باید از کسانی که باعث تشکیل کشور اسرائیل شدند خیلی متشکر باشیم. تصور نبود اسرائیل خیلی وحشتناک است. این برای ما مسلمانها بهتر است که سرمان به اسرائیل گرم باشد و برای آن شاخ و شانه بکشیم وگر نه به جان هم خواهیم افتاد و اوضاع خیلی خطرناکی ایجاد میشود. اول شیعه و سنی سر حق علی برای امام اول بودن! که عمر به ناحق خلیفه شد یا ته! و اینکه علی باعث قتل عثمان بود! و یا عمر باعث مرگ (و این اواخر شهادت فاطمه دختر پیغمبر شد ) ! و موضوعات مختلف کشت و کشتار وحشتناکی راه میانداختیم که تاریخ به خود ندیده. و البته گوشه هایی از آن را در پاکستان و عراق و سوریه و یمن و بحرین شاهد هستیم. این تازه اول منازعات میتواند باشد طالبان و داعش هم سر خلیفه گری جنگ دارند! خبر مسرت بخش تازه هم که دو قسمت شدن طالبان است! که دیر یا زود به جان هم خواهند افتاد.این حوثی های یمن اونطوری که شیعه های ایران شیعه هستد را قبول ندارند. فعلا به هم کمک میکنند تا در آینده چه شود. و از نگاه کلی تر ملا عمر خدا بیامرز !مدعی امیرالمومنین مسلمانان بود. ملاهای ایران هم خود را ولی امر مسلمین میدانند. در مورد سعودیها وضع بدتر است چون خودشون رو صاحبخانه الله میدانند. ابوبکر بغدادی هم یک طرف مدعی است. اردوغان ترکیه هم کم کم وارد جمع مدعی ها میشود. اینها فقط چند جناح اصلی هستند وگر نه در هر کشور مسلمان ده ها انشعاب است که هیچ کدام چشم دیدن هم را ندارند.
در مورد نقش و جایگاه مذهب در جوامع غربی یک مثال گویا به یادم آمد که شاید بتواند کسانی را که با مباحث مربوط به صدها سال مانند جنگهای صلیبی روابط کشورها در زمان حال را تفسیر میکنند بتواند بیدار کند. در کشور امریکا که خیلی از مردم روزهای یکشنبه به کلیسا میروند در سال 1987 عکسی گرفته شد به نام شاش مسیح که در آن هنرمندی مجسمه به صلیب کشیده مسیح را در در ظرفی شیشه ای قرار داده و آن را با ادرار پر میکند. عکسی که از این ظرف گرفته شد جایزه هنری هم گرفت!—- https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D8%B4_%D9%85%D8%B3%DB%8C%D8%AD
برای معلومات بیشر چگونگی پیدایش دولت اسرائیل و وظیفه مسلمانان برای نابودی ان و دوباره برپا نمودن دولت اسلامی در فلسطین این ویدیو را تماشا نماید. https://www.youtube.com/watch?v=6AffJeMkxOc&feature=youtu.be
و همچنان از مدیر این ویب سایت برادرم هدایت الله جان خواهش میکنم وقتیکه نمیتوانید در یک مقاله تمام جوانب را در نظر بگیرید پس به نشر نسپارید چون بعضی مردم مردم به راه غلط خواهد رفت و اینکه در آخر مقاله تان هیچگونه راه بیرون از مشکلات را ذکر نمی نماید. سوال من این است که برای نابودی دولت یهود یا اسرائیل وظیفه تو یا من چه است؟ چه باید کرد ؟ منتظر پیغمبر نو بنشینیم ویا حضرت اما مهدی؟ ویا منتظر قیامت؟
مگر هر فرد مسلمان خلیفه الله سبحانه وتعالی در روی زمین نیست؟ آیا ما مسلمانان مخاطب کلمات قرآن کریم نیستیم؟ تا با رجوع به قرآن کریم تمام مسلمانان را متوجع قضیه سرنوشت ساز شان نمایم که همانا کار و فعالیت برای دوباره برپا نمودن دولت اسلامی (خلافت) است؟
الله سبحانه وتعالی پیامبر ص را دستور داده است تا میان مسلمانان بما انزل الله ( آن چه الله سبحانه و تعالی نازل کرده است ) حکم کند و امر الله سبحانه و تعالی درین جا به شکل جازم میباشد. چنان چه خطاب به رسول الله ص فرموده است:
فاحکم بینهم بما انزل الله ولا تتبع اهواء هم عما جاءک من الحق
پس میان مردم به آنچه الله نازل کرده است فیصله کن و در مورد آن چه بر تو از حق آمده است پیرو خواهشات ایشان مباش . المائده 48
هم چنان فرموده است:
وان احکم بینهم بما انزل الله ولا تتبع اهواءهم واحذرهم ان یفتنوک عن بعض ما انزل الله الیک…
و ( به تو ای پیامبر فرمان می دهیم به این که ) میان آنان طبق چیزی حکم کن که الله بر تو نازل کرده است و از امیال و آروز های ایشان پیروی مکن، و از آنان بر حذر باش که ( با کذب و حق پوشی و خیانت و غرض ورزی ( تو را از برخی چیز های که الله بر تو نازل کرده است به دور و منحرف نکنند ( و احکامی را پایمال هوی و هوس باطل خود نسازند) المائده، 49
این جا خطاب به پیامبر ص خطاب به امت وی است تا وقتی که دلیل خاص کننده موجود نباشد و این جا کدام دلیل خاص کننده موجود نیست پس خطاب مذکور متوجه همه مسلمانان و ( تو و من )است.
پس وقتکه دست به چنین امر بزرگی میزنید تا مردم را از فتنه های آخر زمان آگاه بسازید پس وظیفه شما تنها معلومات در مورد فتنه های آخر زمان نیست بلکه نشان دادن راه حل برای مسلمان هم است. و چون راه حل تنها با گفتار و یک نفر دو نفر نمیشود بلکه باید بشکل سیاسی در قالب یک گروه ویا حزب به پیش برود تا تمام مسلمانان جهان را ازین وضعیت بد نجات داده بتوانیم.
جزاکم الله وخیر
برادر محترم طوریکه میدانید این وب سایت جدید است و اول ما باید دشمن را بشناسیم بعدا در مقابلش کاری بکنیم….. کسانی که در افغانستان جهاد کردند آخرش چون دشمن را نمیشناختند آله دست آنها قرار گرفتند…… متاسفانه مردم افغانستان اکثرا در باره دشمنان معلومات ندارند و تا ذهنیت ها آماده نشود چاره نیست….. ما اول باید ذهنیت ها را آماده کنیم……. تشکر از تبصره عالی شما…..
ذبیح الله جان، تشکر البته که یک ویدیوی جالب بود ولی بهتر است که نام آن را نابودی خلافت اسلامی بنامیم نه اینکه نعوذ بالله گفته شود که نابودی دولت اسلامی!
اظهار امتنان ازین سایت پر از معلومات اسلامی که در حقیقت ذهن هر جوان مسلمان را روشن و روشن تر ساخته در حصه ایمان و مسولیت های اسلامی خودش را آماده سازد.
تشکر خدا نگهدار تان باد.
بشیراحمد عزیزی
کابل افغانستان
تشکر بشیر جان
برای تماشای ویدیوی دری آن روی این لینک کلیک نماید.
من دوباره کامنت قبلی خودم را تکرار میکنم. اگر اتفاقی پاک نشده باشد این بار طبعا بایستی منتشر بشه. چند روز پیش یک زن افغانی به عنوان وزیر در دولت کانادا منصوب شد. این از جمله مواردی است که نشان میدهد این تقسیم بندی و نفاقی که عده ای سعی دارند با ایجاد آن خود را منجی و نحات دهنده نشان داده و طبعا امیال و هوسهای خود را تعقیب کنند پوچ و خالی از واقعیت است. تقسیم بندی دنیا به اسلام مسیحیت مربوط به تفکرات بدوی و متحجرانه قرون وسطی است. /// و در نهایت زنی افغانی در یکی از پیشرفته ترین کشورهای غربی وزیر شد. و این باعث مسرت بود. و اما همین زن در قواعد ملا اختر و ملا مخمر! از پهلوی چپ آدم آفریده شده. آفریده شده تا مزرعه و فارم مرد باشد. و مرد میتواند هر چه میخواهد از این زنان بگیرد. و اگر خوش داشت هم تعداد نامحدودی از این زنان را بخرد. و البته با آنان به هر گونه که خواست رفتار کند.( کتابهای زیادی از همین ملا اختر ها … در مورد برده داری و قوانین آن نوشته شده که باعث شرم دنیای انسانیت است) ضمنا هر کدام از زنان را که بیم نافرمانی داشت کتک بزند. و … همینطور چند روز پیش بصورت اتفاقی در اینترنت عکس جنازه دختری را دیدم. دختر معصومی که در نتیجه اینگونه تفکرات با وحشیانه ترین روش ممکن کشته شده بود.
آدمین عزیز من کاملا به مرجع کتب اسلامی اشراف دارم اگر در نوشته های من اشکال و یا ایرادی هست لطقا بگو تا توضیح دهم. و اگر شما جوابی نمیبینی انتشار بده شاید دوستانت جوابی داشته باشند. من منتظر انتشار کامنت قبلی هستم.
یکی از دلایل علاقه من به افغانستان این است که این کشور جایی است که مدینه فاضله طالبانی را تجربه کرد. این مردم نهایت نکبت داعشی را دیدند. این مردم دروغهای دولت رفاه و آسایش اسلامی مورد نظر القاعده و طالبان و داعش را در سر بریدن های میدان های ورزشی دیده اند. من مطمئن هستم افغانستان اولین کشوری خواهد بود که خود را از شر این تفکرات آزاد خواهد کرد. دوستی میگفت افغانستان در این چهارده سال به اندازه هزارو چهارصد سال پیشرفت داشته. البته نظر ایشون به لحاض جاده ها و کارخانجات و کلا اسباب تمدنی بود که طی این مدت کوتاه وارد افغانستان شده ولی بنظر من پیشرفت افغانستان را در اعتراض مدنی و شدید مردم به وقایعی مانند قتل فرخنده در کابل باید دید. که نشان از بیداری و بلکه خلاصی مردم از زندان تفکرات داعشی دارد.
پیام ذبیحالله به شما کاملا واضح و شفاف بود و جواب شما پر از مغلطه و طفره رفتن! شما نمیتونی اسلام را باخودت تطبیق بدی بلکه این شما هستی که باید خودت را با دستورات وفق دهی. در فیسبوک هم ده ها نفر حرف ذبیحالله را به شما گفتن. و شما همیشه مغلطه کردی. شما داعش را قبول نداری! طالبان را قبول نداری! القاعده را قبول نداری! حکومت افغانستان را هم قبول نداری! پس میخواهی به تنهایی سایه بیرق سیاه اسلام را از خراسان به تمام دنیا گسترش بدی؟
من ذبیح الله را میشناسم و میدانم به او به کدام زبان جواب بدهم….. و دلیل که جواب های خودت را نمیدهم چون خودت از چیز های صحبت میکنی که خودت در باره اش نمیدانی…. ذبیح الله میگوید که باید برای یک دولت اسلامی کار شود و او هم مخالف داعش است….. ولی خودت دلیل پذیر نیستی و برای انسان های چون خودت برای من الله ج گفته که سلام بگویم جواب کافیست…… و اگر اینقدر مخالف مقالات من هستی و باز هم همیشه میخوانی سه معنی دارد….
1. در شک به سر میبری که مبادا من راست بگویم و به سوی خدا ناباوری که خودت رفته ای جهالت نباشد..
2. از نظریات من میترسی چون در آن مفاد شخصی تو نیست و یا دلایل که بر علیه نظریاتت است مقنع میباشد….
3. و یا یک آدم بیکار استی که بهترین مصروفیتت نقد است….
من متوجه این نکته نیستم که از نظر شما طالبان و القاعده و داعش چه خطایی دارند که اله دست دشمن شده اند؟ از نظر من هر سه گروه با شجاعت بر سر عقاید خود تا پای جان جنگ میکنند. و همینطور من فکر میکنم شما شجاعت کافی نداری و بهانه گیری میکنی.
در جواب من هم مغلطه کردی و طفره رفتی. من گاها فکر میکنم که شما عضو داعش هستی و به دلیل نگرانی از دستگیری و غیره کتمان میکنی که در اسلام به آن تقیه میگن. اما هر سه پیش فرض شما در مورد من کاملا اشتباه است. دلیل اصلی من از تعقیب نوشته های شما تحلیل و درک این جریان اجتماعی به نام داعش و یا طالبان در افغانستان است. و اما چرا مطلب مینویسم این شاید برای این باشد که قادر نیستم بی تفاوت از کنار این جریان بگذرم. وقتی میبینم مثلا همین چند روز پیش طالبان دختر بیست ساله ای را به جرمی که اسمش را زنا گذاشتن در بیرحمانه ترین شکل ممکن کشت میخواهم بدانم اینها چطور آدمهایی هستند وچطور یک انسان میتواند تا این حد سنگ دل باشد.
انسان اگر به این فکر هستی که بخاطر عملکرد های داعش و طالب مردم از اسلام دیگر نمیگویند و یا رو میگردانند….. خواب است و خیال است و محال است و جنون….
سلام برادر عایلقدر:
سایت بسیار زیبا و معلوماتی است و تشکر از شما بخاطر زحماتتان. ولی چون تمامن معلومات شما از لکچرها و مطالب شیخ عمران حسین گرفته شده و شما حتی یکبار اسم ایشان را نبوردین بنظرمن بسیار جفای بزرگ و بی احترام به ایشان است. دوستان میتوانن مطالب انگلیسی شمارا از این ادرس دست بیاورند. وسلام http://www.imranhosein.org
در منابع لینک های سایت عمران حسین را گذاشته ایم برادر محترم……
متآسفانه من منابع را نیافتم ولی بهرحالش کاره فوق العاده وقابل تحسین کردین. تشکر از شما