بسمالله الرحمن ا لرحیم
الحمد لله و الصلوات و السلام علی رسولالله و علی آله و صحبه و من والاه
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ عِلْمًا نَافِعًا، وَرِزْقًا طَيِّبًا، وَعَمَلًا مُتَقَبَّلًا
سخن خود را با فرمودة الله سبحانه و تعالی آغاز میکنم که در قرآن کریم میفرماید: وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ. (سوره. فصلت، آیه ۳۳) ترجمه: و سخن چه کسی بهتر است از آنکه بهسوی خداوند دعوت میکند و عمل صالح انجام میدهد و میگوید من از مسلمانان هستم.
امام طبري رحمهالله در تفسیر جامعش (چاپ الرسالة تحقیق احمد شاکر 2:468) در تفسیر این آیه میگوید: «اي مردم! گفتۀ چه کسی بهتر است از کسی که میگوید پروردگار من خداوند است، سپس با ایمان به آن استقامت میورزد و دستورات و منهیات خداوند را اجرا میکند و بندگان خداوند را به آنچه گفته و به آن عمل کرده است، دعوت میکند».
سپس امام طبري از معمر روایت میکند: «حسن بصري رحمهالله این آیه را تلاوت کرد و گفت این کس حبیب خداوند و یکی از اولیاي خداوند و منتخب او و بهترین بندگان خداوند و محبوبترین مخلوقات اوست. دعوت خداوند را اجابت کرده و مردم را بهسوی آنچه اجابت کرده است، میخواند و در اجابت دعوتش عمل نیک و صالحی انجام داده و گفته است که من از مسلمانان هستم؛ پس این کس خلیفۀ خداوند میباشد.»
اینچنین آیات و پندهاي الهی در قرآن بسیار تکرار میشوند، اما گوشها نمیخواهند بشنوند و چشمها نمیخواهند ببینند؛ خداوند با آفریدن ما مسئولیت بزرگی بر عهدۀ ما گذاشته است که ذات پاکش از روي آگاهی و بصیرت پرستش شود. پیامبر را فرستاده و به او وحی کرده است تا براي مردم هدف آفریدنشان را ابلاغ کند و به آنان بیاموزد که چگونه خداوند را عبادت کنند.
در این رساله سعی شده است که بر وضعیت کنونی افغانستان و نیاز به اصلاحات لازم بحث شود.
اسلام دولت است، دولتی که مسئولیت رفاه دنیوی و اخروی تمام عالمیان را به عهده دارد، اما رسیدن به این رفاه پیششرطهای نیز دارد، همانطوری که فیسبوک و یا یوتیوب در موبایل نوکیا (مشهور به سنگ پای) قابلنصب نیست و باید موبایلی باقابلیتهای پیشرفته داشت تا بتوان از اینها استفاده کرد، کسب نعمت و رفاه اسلام نیز نیازمند قابلیتهای مشخص در وجود ما است تا اسلام در آن نصب شود.
مسلمانان جهان و خصوصاً مسلمانان افغانستان در قرن ۲۱ از طرف تعداد افراد مغرض مورد پرسش قرارگرفتهاند که اسلام به شما چه نفع دنیوی رسانده است؟ البته نیت این سؤالکنندگان شاید نیک نباشد، ولی ما مسلمانان نیازمندیم تا باید به این سؤال جواب ارائه کنیم. جواب این سؤال آسان نیست اما حتمی است.
وضعیت عمومی:- افغانستان در چه وضعیت به سر میبرد؟
اسلام در افغانستان مراحل مختلف را تجربه کرده است. از آغاز ورود اسلام در قرن ۸ میلادی الی امروز دین رسمی این کشور در روی کاغذ اسلام بوده است، اما در ساحۀ عمل و عقیده فراز و نشیبهای زیادی داشته است. از مرحلۀ که شهادت برای اعلای کلمۀ توحید، بزرگترین آرمان افراد بود الی امروز که اسلام مایهای شرم بعضیها شده است.
الله متعال سعادت و پیروزی مسلمانان را در «سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا» و عزتشان را در اسلام قرار داده است. هرگاه خلاف آن کنند بدون شک ناکام و ذلیل خواهند شد؛ وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ. (سوره. آل عمران، آیه ۱۳۹) ترجمه: و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید. این به چه معنی است؟ با در نظر داشت این آیه و مطالعۀ وضعیت رقت بار فعلی ما، آیا حرف قرآن دقیق نیست و یا اینکه ما به قرآن عمل نکردهایم؟ نعوذبالله!
نقش اسلام در دولت، جامعه و زندگی فردی:-
در قوانین اساسی کشور، در ۱۰۰ سال اخیر دین رسمی همیشه اسلام بوده است، ولی بهاستثنای قوانین فرعی خصوصاً قوانین مدنی، تمام تعاملات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، اجتماعی و سایر موارد بر اساس اندیشۀ حاکم وقت، صرف با رنگ اسلامی طرح و تطبیق شده است. در سطح عبادی و فردی، احکام و سنتهای عبادی و اخلاقی نزد اکثریت افراد به شکل گسترده مراعات شده است، ولی دینستیزان، خصوصاً در دو دهۀ اخیر، نیز رشد فراوان داشتهاند و توانستهاند به تعدادی از رسوم و عقاید دینی و مذهبی بتازند، با آن مخالفت کنند و آن را به استهزاء بگیرند.
در سطح جامعه، فقه و قواعد دینی برجستگی داشته است، ولی در عین حال فساد و منکرات نیز ریشهکن نشدهاند.
وضعیت اقتصادی، رفاه اجتماعی، استقلال و امن در کشور:-
افغانستان، در صد سال اخیر همواره شاهد فقر، کشمکشهای داخلی و خارجی، ناامنی، تهاجمهای بیرونی و بیعدالتی بوده است. اگرچه نوسانات اندک در میزان مشکلات بهطور نسبی در بعضی دورههای دیده شده است، ولی هیچ دوره از حکومتهای اخیر نتوانسته است حداقل معیشت مناسب، امن نسبی، عدالت اجتماعی، استقلال و سایر مسائل ضروری را برای مردم مهیا سازد.
فقر و فساد:-
اکثریت مطلق مردم افغانستان شب گرسنه میخوابند. اگر شب اندکی نان برای خوردن داشته باشند، صبح و یا چاشت حتماً گرسنه هستند. طبق آمار رسمی ۵۵ فی صد مردم افغانستان فقیر و یا گرسنه هستند (تمام آمار رسمی حداقل ۲۵ فیصد کمتر از واقعیتاند). بیکاری و فقر رابطۀ مستقیم دارند؛ یعنی ۵۵ فی صد مردم فقیر حتماً بیکارند ولی ۴۵ فیصد که شاغلاند بدون شک نصف آنها نیز تقریباً گرسنه هستند، زیرا حد اوسط معاش کارمندان دولتی و سایر کسبهکاران ۵۰۰۰ الی ۱۰۰۰۰ افغانی است. از مجموع عواید زراعتی فقط ۱۰ فیصد آن به دهقان میرسد.
فساد مشهورترین دستاورد دولت افغانستان است. ازلحاظ درجهبندی فساد، افغانستان در مقامهای نخست ردهبندی جهان قرار دارد.
صحت و معارف:-
هنوز هم در هر صد هزار مادر، ۴۰۰ آن در وقت زایمان نسبت به کمبود امکانات صحی میمیرند و نرخ مرگ و میر نوزادان 62 در هر هزار است. سایرامراض چون ملاریا، اسهال، سینه بغل در هرسال بهطور منظم از مردم افغانستان قربانی میگیرند. سایر خدمات صحی خصوصاً در دهات و قریهجات معادل صفر است.
تعداد افراد باسواد که طبق آمار رسمی یک بر سه است، حقیقتاً بیشتر از این آمار بوده و این سطح سواد با منطقه و جهان اصلاً قابل مقایسه نیست.
فساد در نظام اجتماعی:-
زن بیوهای یک سرباز وقتی برای دریافت حقوق تقاعد شوهر خود به ارگان مربوطه مراجعه میکند با تقاضای مروادت جنسی روبرو میشود. پسر بیسوادِ یک تجار و یا مقام دولتی نسبت به یک تحصیلکرده، باتجربه و متخصص، برای هر نوع وظیفه ترجیح داده میشود. رشوه برای هر کار کوچک و بزرگ رسم حتمی است و بالاخره هر نوع وظیفه دولتی و خصوصی قابلخرید میباشد.
امنیت و استقلال:-
امنیت در بدترین حالت خود قرار دارد. داکتر ناکامورا در نزدیکترین فاصله با نهادهای امنیتی و مقام ولایت کشته میشود. در چندمتری ارگ بارها قتل صورت میگیرد. سارقین در هر نقطه شهر و قریه میتوانند راحت دزدی، قتل و چپاول کنند. افراد مسلح غیرقانونی هرجا و هر وقت گشتوگذار و فعالیت میکنند. به قول رئیس جمهور غنی ۴۵۰۰۰ عسکر در ۵ سال اخیر کشتهشدهاند. حداقل ۲۰ گروه نظامی غیرقانونی حدود نصف مملکت را در کنترل دارند. پاکستان هرلحظه میتواند به کنر و نورستان راکت شلیک کند. امریکا و غرب میتوانند هر نوع اسلحه خود را در هر وقت و هر نقطه کشور آزمایش کنند. مافیای ملی و بینالمللی میتوانند هر نوع پروژۀ عامالمنفعه را مختل کرده و باجبگیرند.
دین و اخلاق:-
ساینس،امروز پیشرفت زیادی نموده است اما آیا متوجه هستیم که این پیشرفت، جهان خالی از معنویات را به ارمغان آورده است؟ آیا متوجه هستیم که امور اقتصادی و روشهای زندگی ما بهدوراز معنویات و اخلاق در حرکت است؟ این را همه دیدهایم که امروز ارزشهای دینی و سنتی چون کمک کردن به دیگران، همدردی با همنوع و دینداری چندان اهمیتی ندارند. آیا متوجه هستیم که احترام به بزرگان و تربیت درست اولادها دیگر در اولویت زندگی فردی ما قرار ندارند؟ نرخ خودکشی در کشورهای خالی از معنویت ولی از نگاه اقتصادی مرفه در حال افزایش است. زمانی که موبایل وجود نداشت اقارب و همسایگان از احوال همدیگر بهخوبی باخبر بودند و در غم و شادی همدیگر میرسیدند، اما امروز همسایه از حال همسایه بیخبر است و هفتهها همدیگر را نمیبینند. امروز همهچیز بستگی به پول دارد؛ شخص فقیر هیچ است ولی شخص مالدار حتی اگر بیسواد، مفسد، قاتل و خائن باشد مورد احترام قرار میگیرد.
الله متعال پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بهحق برای ما فرستاد، نظامی را معین نمود، احکام و دستورات را مفصل بیان فرمود، کتابی را فرستاد که در آن حلال و حرام را واضح ساخته است و بدین وسیله خیر و سعادت ما را تضمین نموده و بهترین راه و روش زندگی را در مقابل ما نهاد، اما اگر از خود بپرسیم که آیا این راه و رسم را در پیشگرفته و پیروی کردهایم؟ آیا احترام موردنظر الله و رسولش را مراعات نمودهایم؟ آیا احکام و اخلاق دین الله را به اجرا گذاشتهایم؟ آیا قرآن را به چشم تقدس نگریستهایم؟ آیا حلالش را حلال و حرامش را حرام قرار دادهایم؟ در جواب، اگر صادقانه پاسخ دهیم و به خود دروغ نگوییم جواب ما چه خواهد بود؟ جواب جز این نیست که همه راهها و نظامهای را که در امور زندگی به کار گرفتهایم فقط راهکارهای تقلیدی و متأثر از غرباند و کمترین ارتباط با اسلام ندارند؛ از اسلام الهام نمیگیرند و بر اسلام استوار نیستند.
نظام حکومتی، روابط بینالمللی، نظام قضایی، نظام اقتصادی و مدیریت ثروت، نظام فرهنگی و آموزشی، زندگی فردی و روحیه ملی و زعامت و رهبری ما با اصل اسلام و شریعت مشکلدارند. تنها در مساجدی با منارههای بلند چند نفر اندکی را که الله هدایتشان کرده است میبینی و در آن هم اکثریت چند رکعت نماز تهی از خشوع، خضوع و معنویت اداء میکنند و در ماه رمضان بهجز تعداد اندکی که تجدید بیعت میکنند، دیگران آن را بهعنوان زمان بیکاری و روز گمی حساب میکنند. آیا همینها نمادی از بزرگی دین اسلاماند؟
آیا اسلامی را که الله امر و اراده فرموده است و آن را عامل خیر و منفعت برای بشر دانسته است، همین ظواهر فریبنده، تسبیح، ریش، لباس سفید، مراسم و شعایر مذهبی ماست؟ آیا احکام و قوانین قرآنی که قرار است راهحل مشکلات و رفاه اقتصادی و روحی همه باشد، همین چند رکعت نماز و چند روز روزهای خشک و بیروح است؟
غربزدگی در میان مسلمانان:-
باید به این حقیقت اعتراف کنیم که وقتی ما مسلمانان در خواب غفلت بودیم و خوشگذرانی میکردیم و از علم دین و دنیا به دور ماندیم، کتلههای عظیم از مستشرقین و دشمنان انسانیت اندیشه و عقلهای ویرانگر خود را وارد افکار و جامعه ما کردهاند. مکتبها، اصول، فلسفهها و باورهای را تزریق مکاتب، نصابهای تعلیمی و تحصیلی ما نمودهاند که در دشمنی با فطرت انسانی و دینی هستند. فرهنگها و تمدنهای را پایهگذاری کردهاند که همهای آنها علیه اندیشهها و تفکر اسلامی اند. امت ما را در خانههای خودشان موردتهاجم قرار داده و فکر و هوش و دنیای ما را محاصره کردهاند. وارد خانههای مردم گردیده و عقل و قلوبشان را به تصرف خویش درآوردهاند. ممالک بزرگ مسلمان فریبشان را خورده و تحت تأثیر آنها قرارگرفتهاند و در میان ملت مسلمان نسل مقلد و وابسته به وجود آمده است؛ نسلی که با اسلام بهشدت بیگانه شده و زمام امور مملکت خود را به دست گرفتهاند و ملت را بهطرفی که خودشان نیز نمیدانند کجا میرود هدایت کردهاند.
اسلام با بهره گرفتن از علم و امور مفید (علم نافع) و به دست آوردن حکمت و دانش از هرجایی که ممکن باشد مشکلی ندارد ولی با تقلید کورکورانه (تقلید و تأثیری که زمینه برای کنار گذاشتن عقاید و عبادات و حدود و احکام خداوند را فراهم سازد) در همه امور و با کسانی که به هیچ ارزش دین و احکام خدا پایبند نیستند؛ مخالفت میورزد.
دانش، صنعت و اندیشه دچار تحول بزرگشده، ثروت و سرمایه اندوزی شدت یافته و دنیا مملو از مظاهر فریبنده گردیده، اما در حالیکه تعداد اندک مردم در ناز و نعمت به سر میبرند، تعدادی به خاطر یک افغانی گدایی نیز میکنند؛ بهطور مثال مصرف امنیتی و اداری برای شیریخ خوری یک وکیل در ولسوالی کامه ولایت ننگرهار حداقل بیست هزار افغانی است ولی یک طفل صغیر برای پالش بوت این شیریخ خوران دهها بار تقاضای ده افغانی میکند.
حال اگر از اکثریت مردم پرسیده شود که بااینهمه دانش و صنعت آیا احساس خوشبختی میکنند و شبانه راحت میخوابند؟ آیا آرامش درونی دارند؟ آیا این علم و ماشین توانسته است، شکم حداقل نصف مردم دنیا را سیر کند؟ هرسال چند میلیون نفر در اثر جنگ، آلودگی هوا، مریضی و ویروسها، فقر، تجاوز و افسردگی که حاصل تصامیم، تجارتها و حرصهای چند نفر میلیاردر است، میمیرند؟ حدس بزنید و به آمار و ارقام مراجعه کنید.
مزایای روی آوردن دوباره به اسلام:-
حقانیت اسلام و مفید بودن آن برای دنیا و آخرت، بهقدر کافی به اثبات رسیده است. بهترین شکل آن را در جهان، در رجال، حکومتها و دستاوردهای آنها در طول تاریخ پرشکوه اسلام میتوان دید. عدالت بینظیر، ثبات عالی، رفاه اقتصادی، قوت نظامی و دیگر فواید آن را در تعداد زیاد حکومتهای بااقتدار اسلامی بهراحتی میتوانید بیابید. نظام زندگی اسلامی بر دوپایه استوار است؛ جلب مصالح و دفع مفاسد. این اصول بهترین شیوه برای ایجاد تعادل میان زندگی مادی و معنوی است. اکنون جوانان ما دو راه را اغلباً پیش روی خویش میبینند؛ نخست اختیار نمودن اصول و قواعد اسلامی و ارزشهای تمدنی اسلام و دوم راه غرب و مظاهر زندگی مادهگرا و روشهای آن.
درخواست از حکومت برای اصلاحات:-
اتمامحجت قبل از عمل در اسلامی لازمی است. در حال حاضر امت در دوراهی تقلید و تبعیت از تمدن مادی و نظام زندگی غربی، حکومت سیکولر، به حاشیه رفتن دین از هستۀ نظام، اجتماع و زندگی فردی، انکشاف ساینس و تکنالوژی بهدور از معنویات و اخلاق الهی، از بین رفتن ارزشهای اسلامی، قطع روابط انسانی مانند همدردی، اخوت و برادری، بیعدالتی اجتماعی، وابستگی اقتصادی و فساد، متابعت از نظم شیطانی و دجالی جهانی، حاکمان در پشت پرده و مسائل همانند آن و برگشت به اصل و فطرت دینی، زندگی شرعی و اخلاق دینی قرار دارد.
اولین اقدام برای اصلاح، درخواست اصلاح و تغییر است تا ازیکطرف مسئولیت رساندن پیام و اتمامحجت را به سر رسانده باشیم و از طرف دیگر فرصت برای کسانی که حتی یک رگ غیرت و ذرهای از ایمان نیز در وجودشان باقی باشد را فراهم کنیم، لذا تمام کجیها باید به حکومت و مسئولین گوشزد شود؛ اگرچه میدانند، اما فقط پس از اتمام حجت کامل و در صورت عدم پذیرش اصلاح و نشان دادن تمایل به اصلاحات، مبارزین میتوانند به قدمهای بعدی اقدام کنند.
حرکت و رسالت ما:-
رسالت ما مانند هر مسلمان دیگر، تقویت حکومتداری اسلامی، گسترش دین در اجتماع و زندگی فردی، مبارزه با منکرات و دینستیزی و اجازه ندادن به حاشیه رانی و تحریف دین است. این حرکت در سه مرحله آسان که شامل آموزش و تربیت، سازماندهی و گزینش و اقدام است، انجام میشود. روش عملی آن از ابتداییترین امکانات آغازشده و شامل موارد ذیل میشود:
- تنظیم جلسات دوستانه و دعوت جوانان برای ترفیع روحی و معنوی، ایجاد الفت و پرورش ایمان و اتحاد.
- گروههای تحقیقی، سفرها و گردشها و نشستوبرخاستها با مردم در سراسر کشور با قشرهای مختلف.
- ایجاد مراکز نشر و تبلیغ اندیشه.
- تنظیم منابع و ایجاد صف.
- ساختارهای رسمی.
- حرکت سیاسی و جهاد.
وسایل ما:-
- گسترش آگاهی عمومی میان مسلمانان در مورد کوتاهی در اجرای دین، فاصله از دین و عواقب کوتاهی در قبال دین.
- آگاهی لازم در مورد وجوب و ضرورت بازگشت دین به هسته زندگی، نظام و جامعه.
- شرح دستاوردهای دین در عرصههای مادی و معنوی.
- گفتگو با حکام و مسئولین درباره اصلاحات، اتمامحجت و گوشزدشان در برابر عواقب کوتاهیشان.
- طرحهای عملی و پیشنهادها.
- گزینش اشخاص متعهد برای خدمت، تربیت و قیام به مسئولیتها.
- اقدامات عملی جهت قیام و انجام مراحل لازم برای تغییر و مبارزه.
- جلوگیری از شتابزدگی و حرکت منظم و سنجیده شده.
وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ. (سوره. حج، آیه. ۴۰) ترجمه: و هر که خدا را یاری کند البته خدا او را یاری خواهد کرد، به تحقیق که خدا را منتهای اقتدار و توانایی است.
مسائل دیگر و جزءیات در رسالههای بعدی، انشاءالله.