شوری یک اصل است، نهتنها در اسلام بلکه در هر نظام در اولویت قرار دارد. مشوره را چنین میتوان تعریف کرد: طلب رأی از اهل آن و گرفتن نظر در موضوع موردنظر، به خاطر رسیدن بهحق و عمل به رأی اصلح.[1]
اگر به اصل خلقت انسان فکر کنیم، خالق یکتا با ملائکه مشوره کرد و چنین فرمود: «و (به یاد بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار خواهم داد گفتند: آیا کسی را در آن قرار میدهی که در آن فساد و خونریزی کند؟ ما تسبیح و حمد تو را بهجا میآوریم و تو را تقدیس میکنیم پروردگار فرمود: یقیناً من میدانم آنچه را که شما نمیدانید»[2]
در این آیه سه موضوع قابلبحث است:
- اینکه الله متعال با آن بزرگی با مخلوقی تابع امرش که ملائکه است در مورد خلقت چیزی بزرگتر از ملائکه مشوره میکند، پس باید در هر حالت مشوره کرد، بزرگ با خورد، خورد با بزرگ و نیز در موضوعات بزرگ و کوچک باید مشوره کرد.
- دوم اینکه در هنگام مشوره باید احترام قائل شد، و به حرفهای آنها گوش فرا داد، طوری که الله رب العزت به سخنان ملائکه گوش کرد و تمام حرفهای آنان را با دلایلشان شنید.
- سوم اینکه هرگاه مشوره درست دادند باید به آن عمل کرد و در صورتی که اشتباه مشوره دادند در این صورت باید به گونه بسیار نیک با دلایل قانعکننده آنان را قناعت داد، طوری که الله رب العزت برای ملائکه قناعت داد، و برایشان فرمود: «و نامها را همگی به آدم آموخت سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت، و فرمود: اگر راستگویید، نامهای اینها را به من خبر دهید، (فرشتگان) گفتند: منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما آموختۀ نمیدانیم، تو دانای حکیمی. فرمود: ای آدم! آنان را از نامهایشان آگاه کن هنگامیکه آنان را آگاه کرد (الله رب العزت) فرمود: آیا به شما نگفتم که من غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را که آشکار میکنید، و آنچه را پنهان میداشتید»[3]
اینجا ملائکه را به چالش کشانید و آنها نیز اعتراف کردند که نمیدانند و الله رب العزت به سخنان و دلایلشان گوش کرد و سپس به خاطر عدم مشوره درست آنان را نیز قناعت داد.
هر مشوره باید این اصول را داشته باشد. آنگاه میشود به آن مشوره گفت، در غیر آن صورت نمیتوان به آن مشوره که موردنظر اسلام است گفت. به همين خاطر الله رب العزت به رسولالله صلیالله علیه وسلم نیز توصیه میکند که در امور باید مشوره کند.«پس به (سبب) رحمت الهی است که تو با آنان نرمخو (و مهربان) شدی، و اگر تندخو و سختدل بودی، قطعاً از اطراف تو پراکنده میشدند، پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کارها، با آنان مشورت کن، و آنگاهکه تصمیم گرفتی بر الله توکل کن، زیرا که الله توکلکنندگان را دوست میدارد»[4]
و نيز الله رب العزت میفرماید: «و کسانی که (دعوت) پروردگارشان را اجابت کردند، و نماز را بر پا میدارند، و کارهایشان بین آنان به (صورت) مشورت است، و ازآنچه به آنها روزی دادهایم (درراه الله) انفاق میکنند»[5]
پیامبر صلیالله علیه وسلم میفرماید: دین نصیحت است. هدف این است که دین اسلام سراسر نصیحت است، یعنی پیشبرد امور دین باید به اساس مشوره صورت گیرد، که علماء و دانشمندان و اهل مشوره مردم را طبق قرآن، سنت مشوره دهد، و مردم عوام نیز با تمام امورشان طبق شریعت اسلام از اهل مشوره نظر بگیرند و مشوره کنند و پسازآن به انجام امور اقدام کنند.[6]
ابن عطیه رحمه الله میگوید: شوری از قواعد و احکام مهم شریعت اسلامی است، هر حاکمی که با اهل علم و دین در پیش برد امور مشورت نکند عزل او واجب است.[7]
اهل شوري بايد دارای صفات ذیل باشد:
- عاقل، هوشیار، زیرک و فرد مستدل و باتجربه باشد. هرگاه از وی مشوره خواسته شود بیشتر تمرکز وی بر روی مصلحت و فایدهها باشد تا به مقصد جلب مصالح و دفع مفسدهها بی انجامد.
- شخص مشوره دهنده باید در رأی خویش مستقل باشد، وابسته، متأثر و مکره نباشد، تا رأیی که میدهد زیر تأثیر زر و زور و یا هم متأثر از احزاب و گروهها نباشد در آن صورت بیشتر تمرکز بر مصلحت و فلاح نه بلکه تمرکز وی روی فواید شخصی و حزبی میباشد.
- شجاعت در اظهار رأی داشته باشد، شخص ترسو و بزدل نباشد، چون اگر شجاعت گفتن حق را نداشته باشد آنگاه نمیتواند مشوره خیر و نیک بدهد.
- شخص متقی و دیندار بوده و استقامت داشته باشد، چون انسانهای که متقی و پابند به اصول دین و احکام شریعت اسلامی نباشد نمیتواند مشوره خیر و نیک بدهد. مشوره باید موافق احکام شریعت اسلامی باشد در غیر آن خیر و فلاح در پی نخواهد داشت.
شرط نیست که حتماً باید اهل شوری بزرگان باشد، بلکه خورد و بزرگ جوان و پیر میتواند مشوره دهد، چون بزرگسالان دارای تجربه بیشتر و جوانان دارای ذهن فعال و شجاعت هستند و این میتواند کمک کند که رأی هر طیف از جامعه را باید داشت. میتواند زن و مرد، بزرگسالان و خورد سالان در تمام امور مشوره دهند و از دانستههایشان دیگران را مستفید سازند. تلاش بیشتر در مشوره بر این صورت گیرد که جلب مصلحت و دفع مفسده را در نظر بگیرد.[8] در هیچ اصل و نص تذکر داده نشده است که مشوره باید با مردان صورت گیرد بلکه مطلق تذکر دادهشده است و نیز در عمل در شریعت اسلامی نمونههای فراوانی داریم که هم با مرد و هم با زن در امورات مختلف مشوره صورت گرفته است و امروز نیز ما میتوانیم با زنان و مردان در امورات مختلف نظر به فهم و تجربه و دانششان مشوره کنیم.[9]
دکتر محمود خالدی میگوید: هرگاه مجلس شوری تشکیل میشود اعضای آن باید متشکل از زن و مرد باشد و شریعت اسلامی این حق را برای زن و مرد داده است تا رأی و دیدگاهشان را نظر به فهم و دانش و تجربهشان داشته باشند.
شرط نیست که با چه تعداد اشخاص باید مشوره صورت گیرد میتواند از یک شخص الی 100 شخص مشوره صورت گیرد، اولی نزد بعضی از دانشمندان این است که حداقل باید مشوره با سه نفر صورت گیرد چون سه نفر میتواند تحلیل زیباتر و رأی موثقتر نسبت به یک و دو شخص داشته باشند.[10]
مشوره در شریعت اسلامی در امور حلال و حرام نباید شود، چون حلال را باید انجام داد و از حرام باید بر حذر بود؛ مثلاً نمیشود روی نوشیدن شراب، خوردن سود، گرفتن رشوه، خوردن مال حرام و غیره مشوره صورت بگیرد. ازاینرو دانشمندان اسلامی میگویند مشوره باید در امور مباحِ صورت گیرد، مانند نظام اقتصادی و نظامی، تعین امیر و مسئول.[11]
اصل که شریعت اسلامی در مشوره رعایت آن را الزامی میداند، این است که نتیجه مشوره نباید مخالف اصول شریعت اسلامی باشد، مثل بد دادن در افغانستان که شریعت اسلامی آن را حرام و ظلم میداند. نتیجه شریعت اسلامی بهگونهای باشد که باید عدالت تأمین، جلب مصلحت و دفع مفسده در آن در نظر گرفته شود.
سليمان مهري میگوید: کسی که برای شخصی مشوره میدهد، و میداند که خیر در غیر این مشوره است در حقیقت این مشوره دهنده خائن است.[12]
بهترین مشوره دهنده کسی است که درباره همان امر مورد مشوره معلومات کافی و یا تجربه زیاد دارد، کسانی که معلومات کافی و یا تجربه ندارند کوشش کنند که بدون آگاهی از نتیجه خوب و بد آن مشوره ندهند، چون مشوره به خاطر این است که نتیجه عمل و کار، خوب واقع شود و درصورتیکه چنین علمی نداشته باشد کوشش کند از مشوره دادن خودداری کند و نظر بدهد که با شخصی بهتر مشوره شود.[13]
منابع:
[1] الشورى في الشريعة الإسلامية (ص: 28)
[2][2] {وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ} [البقرة: 30]
[3] {وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (31) قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (32) قَالَ يَاآدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ } [البقرة: 31 – 33]
[4]{فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ} [آل عمران: 159]
[5]{وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ} [الشورى: 38]
[6] صحيح البخاري (1/ 21) ” الدِّينُ النَّصِيحَةُ: لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلِأَئِمَّةِ المُسْلِمِينَ وَعَامَّتِهِمْ “
[7] الشورى في الشريعة الإسلامية (ص: 33)
[8] الشورى بين الأصالة والمعاصرة ص 39-41.
[9] السيرة النبوية لابن هشام (2/64)
[10] ديوان أبو الفتح البوستي ص375.
[11] الشورى في الشريعة الإسلامية (ص: 196)
[12] سنن أبي داود (3/ 321)
[13] الشورى في الشريعة الإسلامية (ص: 252)