اجتماعی اسلامی متفرقه

زن و قرآن

نوشته شده توسط عبد الواسع جاوید

‏ اسلام، همچون دوران جاهليت زن را موجود زشت و بى‏ارزش نمى‏داند بلكه گام‌هاى مؤثرى براى رفع تبعيض و بالا بردن مقام زن (طوری‌که لایق آن هست) برداشته است، اسلام همه‌ی آن حقوق انسانى و اجتماعى را كه مرد از آن برخوردار است براى زن نيز مقرر كرده و همچنين بر اساس فطرت و ساختمان جسمانى و روحى و آنچه مناسب حال اوست وظايفى را براى زن در نظر گرفته است. ازآنجایی‌که مرد داراى نيروى جسمانى و روحی بیشتر است و به دليل قدرت مهار احساسات عاطفى و توانايى و مقاومت در برابر مشكلات و صبر بر سختي‌ها، اسلام مرد را مسئول امور زن قرار داده تا از زن دفاع كند و از دسترنج خود بر او انفاق و خرج نمايد.

مسئولیت‌پذیری و انجام مسئوليت زن در قبال خویش و جامعه با مرد یکسان بوده و از ديدگاه اسلام زن مى‏تواند به‌صورت مستقيم خریدوفروش و حق تملك و انجام ديگر معاملات را داشته و در سرنوشت اجتماعى خود مشاركت داشته باشد كه اين نيز يكى از مظاهر تجليل زن در اسلام است.

خداوند در قرآن فرموده است كه انسان‌ها را از زن و مرد آفريده است و همه باهم برابرند و معيار برترى نزد خداوند، عمل صالح و تقوا است چنانكه فرموده است: (يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوبا و قبايل لتعارفوا ان اكرمكم عند اللّه اتقى‏كم ان اللّه عليم خبير) { حجرات: 13} ترجمه: اى مردمان! ما شمارا از مرد و زنى آفريده‏ايم و شمارا تيره تيره و قبيله قبيله نموده‏ايم تا همديگر را بشناسيد بيگمان گرامى‏ترين شما نزد خداوند متقى‏ترين شما است. خداوند مسلماً دانا و باخبر است.

از ديگر نشانه‏هاى بزرگداشت مقام زن در اسلام اين است كه آموختن علم و دانش را مانند مردان برای زنان بااهمیت دانسته است. از ابى سعيد خدرى روايت شده: كه زنان به پيامبر (ص) گفتندكه: مردان از ما بيشتر از محضر مبارك شما استفاده مى‏كنند، يك روز را براى ما معين كنيد كه در آن روز به ما آموزش دهيد. چنانكه رسول اكرم (ص) روزى را مشخص نمود که زنان در آن روز جمع مى‏شدند و پيامبر (ص) براى آنان سخنرانى مى‏كرد و به آن‌ها دستورات لازم را مى‏داد يكى از مطالبى كه پيامبر (ص) به آن‌ها مى‏گفت اين بود: هر زنى از شما سه كودك خود را از دست بدهد براى او حجابى خواهند بود كه او را از آتش جهنم نجات مى‏دهند، زنى گفت: اگر كسى دو فرزند خود را از دست داده باشد؟ پيامبر (ص) فرمود: اگر دو تا باشند نيز چنين است! خداوند (ج) در قرآن مجيد از زنان در كنار مردان این‌گونه تعريف نموده است: (ان المسلمين و المسلمات و المومنين و المومنات و القانتين و القانتات والصادقين و الصادقات والصابرين و الصابرات والخاشعين و الخاشعات والمتصدقين و المتصدقات والصائمين و الصائمات والحافظين فروجهم والحافظات والذاكرين اللّه كثيرا والذاكرات اعد اللّه لهم مغفرة و اجرا عظيما) { الاحزاب: 35} مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان باایمان وزنان باایمان، مردان فرمان‌بردار فرمان خدا وزنان فرمان‌بردار خدا، مردان راست‌گو وزنان راست‌گو، مردان شكيبا وزنان شكيبا، مردان فروتن وزنان فروتن، مردان بخشايشگر وزنان بخشايشگر، مردان روزه‌دار وزنان روزه‌دار، مردان پاک‌دامن وزنان پاک‌دامن و مردانى كه بسيار خدا را ياد مى‏كنند وزنانی كه بسيار خدا را ياد مى‏كنند خداوند براى همه آن‌ها آمرزش و پاداش بزرگى فراهم ساخته است.

سوره نساء

خداوند در قرآن كريم سوره‏اى بنام سوره «نساء» يعنى سوره زنان نازل فرموده است درصورتی‌که سوره‏اى را بنام مردان (رجال) نام‌گذاری نكرده است و اين دليل روشن اين امر است كه زن در اسلام از اهميت ويژه‏اى برخوردار مى‏باشد، خداوند (ج) در سوره نساء به بيان امور مهمى پرداخته است كه به زن و خانواده و حكومت و جامعه مربوط است و بيشترين بخش سوره‌ی نساء درباره حقوق زنان سخن مى‏گويد، بدین‌جهت اين سوره بنام سوره نساء ناميده شده است، اگر در مفهوم اين سوره فكر كنيم، مى‏بينيم كه خداوند زن را بسيار اكرام نموده است.

  1. خداوند نخستين زن را از پهلوى نخستين مرد آفريد و از آميزش زن و مرد، زنان و مردان بسيارى آفريد و در دنيا منتشر كرد: (ياايها الناس اتقوا ربكم الذى خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا كثيرا و نساءً) { – نساء آيه 1} اى مردمان از (نافرمانى) پروردگارتان بپرهيزيد پروردگارى كه شمارا از يك انسان بيافريد و همسرش را از نوع او آفريد و از آن دو نفر مردان وزنان فراوانى منتشر ساخت .اين آيه قسمتى از خطبه حاجت است كه رسول اكرم (ص) سخن‌راني‌هاى خود را با آن آغاز مى‏نمود و خطبه حاجت بسيار مهم است به‌ویژه براى دعوت گران دينى و سخن‌رانان (كه در آن چگونگى خلق انسان از فرد واحد را بيان مى‏كند).
  2. حقوق دختران يتيم در اسلام:

    (ان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى و ثلاث و رباع، فان خفتم الا تعدلوا فواحدة أو ما ملكت ايمانكم ذلك ادنى الا تعولوا) { نساء: 3}و اگر ترسيديد كه درباره يتيمان نتوانيد دادگرى كنيد، با زنان ديگرى كه براى شما حلال‌اند و دوست داريد با دو يا سه يا چهارتا ازدواج كنيد. اگر هم مى‏ترسيد كه نتوانيد ميان زنان دادگرى را مراعات داريد به يك زن اکتفا كنيد يا با كنيزان خود ازدواج نماييد اين سبب مى‏شود كه كمتر دچار کج‌روی و ستم شويد.عروة بن زبير روايت كرده كه از حضرت عايشه (رض) در مورد (و ان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى) سؤال نمودم، عايشه (رض) گفت: خواهرزاده‌ام اين آيه در مورد دختر يتيمى است كه تحت پرورش و تكفل ولى (نامحرم) خود است، و مال و زيبايى دختر يتيم موردپسند ولى‏اش واقع مى‏گردد، بنابراين او مى‏خواهد كه با او ازدواج كند بدون اينكه دردادن مهريه انصاف را پيشه نمايد بلكه مى‏خواهد او را با مهريه‏اى ارزان به نكاح خود دربیاورد، بنابراين خداوند در اين آيه اولياى يتيمان را نهى نموده از اينكه آن‌ها را اجباراً نكاح كنند و بر آن‌ها ظلم نمايند و دستور داده كه در تعيين و پرداختن مهريه دختران يتيم انصاف را پيشه كنند و نيز در اين آيه دستور داده‌شده كه آن‌ها غير از دختران يتيم هر زنانى را كه مى‏پسندند بروند و با آن‌ها نكاح كنند. عروة مى‏گويد كه عايشه (رض) فرمود: مردم بعد از نزول اين آيه، در مورد دختران يتيم از پيامبر (ص) بيشتر سؤال كردند، آنگاه خداوند اين آيه را نازل كرد: (و يستفتونك فى النساء). عايشه (رض) آيه‌ی (و ترغبون ان تنكحوهن) را نيز چنين تفسير نموده است:كه شما وقتی‌که با دختر يتيمى كه ثروت و زیبایی ندارد حاضر به ازدواج نيستيد، همچنان نبايد با دختر يتيمى به‌خاطر مال و زيبايى‏اش ازدواج كنيد مگر اينكه به‌طور كامل انصاف را رعايت نموده و ظلمى بر يتيم روا نداريد. { بخارى } مطلب ديگرى را كه خداوند متعال در سوره‌ی نساء براى حفظ حقوق زنان ذكر نموده اين است كه اگر فكر مى‏كنيد نمى‏توانيد ميان دو همسر برابرى و مساوات و عدالت برقرار نماييد با بيشتر از يك زن ازدواج نكنيد. چنانكه خداوند فرموده است: (فان خفتم الا تعدلوا فواحدة او ما ملكت ايمانكم) { نساء: 3} يعنى اگر شما ترس از آن داشتيد كه نمى‏توانيد ميان چند همسر مساوات برقرار كنيد پس بازندگی با يك همسر اكتفا كنيد.

  3. زنان در اسلام از ارث سهميه مى‏برند:

    خداوند (ج) فرموده است: (للرجال نصيب مما ترك الوالدان و الاقربون و للنساء نصيبا مما ترك الوالدان و الاقربون مما قل منه او كثر نصيبا مفروضا) { نساء: 8} براى مردان و براى زنان ازآنچه پدر و مادر و خويشاوندان از خود بجاى مى‏گذارند سهمى است. خواه آن تركه كم باشد خواه زياد. سهم هر يك را خداوند مشخص و واجب گردانيده است. در ايام جاهليت قبل از اسلام فقط مردان ارث مى‏بردند وزنان از ارث محروم بودند. اسلام به اين قانون جاهلى خاتمه داده و براى زن نيز سهمى در ارث مقرر نمود. متأسفانه امروز نيز در بعضى مناطق همان قانون جاهلى قريش در مورد ارث زنان اعمال مى‏شود، يعنى فقط مردان و فرزندان پسر از ميراث پدر بهره‏مند وزنان و دختران محروم مى‏شوند. (مترجم)

  4. تفاوت ميان سهم ميراث مرد و سهم ميراث زن :(يوصيكم اللّه فى اولادكم للذكر مثل حظ الانثيين) { – نساء: 11} ترجمه: خداوند درباره فرزندانتان به شما فرمان مى‏دهد و بر شما واجب مى‏گرداند كه بهره يك مرد به‌اندازه بهره دو زن مى‏باشد. ازآنجایی‌که مرد عهده‌دار تأمین نفقه فرزندانش مى‏باشد و نيز در هنگام ازدواج بايد مهريه زن را بپردازد، خداوند سهم مرد از ميراث را دو برابر سهميه زن قرار داده است. از ابن عباس (رض) روایت‌شده است كه: «(در دوران جاهليت يا قبل از نزول سوره نساء) مال از آن فرزند بود و وصیت‌نامه به والدين تعلق مى‏گرفت، خداوند (ج) از اين احكام چيزى را نسخ نموده و سهميه مرد را دو برابر زن قرار داده و براى هر يك از پدر و مادر یک‌ششم و یک‌سوم مقرر نموده و سهميه زن را از مال همسرش یک‌هشتم و یک‌چهارم قرارداد و براى شوهر نصف یک‌چهارم را معين كرد.» (بخارى)
  5. تعهد پرداخت مهريه زن توسط مرد :مهريه را بايد شوهر به زن بپردازد. خداوند متعال فرموده: (و آتوا النساء صدقاتهن نحلة فان طبن لكم عن شى‏ء منه نفسا فكلوه هنيئا مريئا) { – نساء: 4} ترجمه: و مهريه زنان را به‌عنوان هديه‏اى خالصانه و فريضه‏اى خدايانه بپردازيد، پس اگر با رضايت خاطر چيزى از مهريه خود به شما بخشيدند آن‌را حلال و گوارا مصرف كنيد. ابن عباس (رض) مى‏گويد: نحله يعنى مهريه‏. خداوند به شوهران دستور داده تا با زن‌های خود به‌خوبی زندگى كنند و فرموده است (وعاشروهن بالمعروف) { – نساء 191} يعنى گفتار و كردارتان را برحسب توان خود با زنانتان نيكو كنيد همچنان که شما انتظار داريد كه همسرانتان با شما به نيكى رفتار كنند. آن‌گونه كه خداوند (ج) فرموده است: (و لهن مثل الذى عليهن بالمعروف) { بقره 228} و براى همسران (حقوق و واجباتى) است (كه بايد شوهران ادا بكنند) به‌گونه‌ای شايسته همان‌گونه كه حق شوهران بر آنان واجب است. و پيامبر (ص) فرمودند: بهترين شما بهترینتان با همسرش است و من از همه شما با همسرانم بهتر رفتار مى‏كنم.( شيخ آلبانى اين حديث را صحيح دانسته است. ‏{ ترمذى })

    شوهر موظف است با زنش به نيكى رفتار كند گرچه او موردپسندش واقع نشود. خداوند متعال فرموده است: (فان كرهتموهن فعسى ان تكرهوا شيئا و يجعل اللّه فيه خيرا كثيرا) { نساء 19} ترجمه: و اگر هم از آن‌ها كراهت داشتيد چه‌بسا كه از چيزى بدتان بيايد و خداوند در آن خير و خوبى فراوانى قرار بدهد. يعنى اميد است كه اگر شما باوجود نپسنديدن همسرانتان با آن‌ها نيكى كنيد خداوند آن زن را مايه‌ی خیروبرکت زيادى براى شما در دنيا و آخرت قرار دهد. و پيامبر (ص) فرموده است: (لا يفرك مؤمن مومنة ان كره منها خلقا رضى منها آخر) گرفتن مهريه از زن بعد از جدايى جايز نيست: خداوند متعال فرموده: (و ان اردتم استبدال زوج مكان زوج و اتيتم احداهن قنطارا فلا تاخدوا منه شيئا اتاخذونه بهتانا و اثما مبينا) { نساء: 20} و اگر خواستيد همسرى را بجاى همسرى برگزينيد. هرچند مال فراوانى هم مهر يكى از آنان كرده باشيد براى شما درست نيست كه چيزى از آن مال را دريافت داريد آيا با بهتان و گناه آشكار، آن‌را پس مى‏گيريد؟ يعنى اگر كسى از شما قصد جدايى از همسرش را داشت و مى‏خواست همسرش را طلاق بدهدو با زنى ديگر ازدواج نمايد نبايد مهريه‏اى را كه به زنش داده از او پس بگيرد گرچه مال هنگفتى هم باشد. (و كيف تاخدونه و قد افضى بعضكم الى بعض و اخذن منكم ميثاقا غليظا) { نساء: 21} چگونه آن‌را باز پس مى‏گيريد و حال‌آنکه با يكديگر آميزش داشته‏ايد و هر يك بر عورت ديگرى اطلاع پيدا كرده است وزنان از شما پيمان محكمى گرفته‏اند. ابن عباس (رض) مى‏گويد منظور از اين، عقد ميان زن و شوهر است .اگر زنى را مى‏پسنديد و مى‏خواهيد با او ادامه زندگى بدهيد به تعبير قرآن با (امساك بمعروف) او را نگه‌داريد و اگر او را نمى‏پسنديد پس تصريح به احسان كنيد، يعنى با پرداخت حق‌وحقوقی به‌خوبی او را از خود جدا كنيد. پيامبر (ص) در خطبه حجة الوداع فرموده: (استوصوا بالنساء خيرا، فانكم اخذتموهن بأمانة اللّه و استحللتم فروجهن لكلمة اللّه) { (رواه مسلم) } و نيز از مظاهر بزرگداشت و تجليل مقام زن در اسلام، حرام بودن نكاح محارم نسبى و رضاعى است: (حرمت عليكم امهاتكم و بناتكم و اخواتكم و عماتكم و بنات الاخ و بنات الاخت و امهاتكم اللتى ارضعنكم و اخواتكم من الرضاعة و امهات نسائكم، و ربائبكم اللتى فى حجوركم من نساءكم اللّتى دخلتم بهن فان لم تكونوا دخلتم بهن فلا جناح عليكم و حلائل ابناكم الذين من اصلابكم و ان تجمعوا بين الاختين الا ما قد سلف ان اللّه كان غفورا رحيما) { نساء 33} خداوند بر شما حرام نموده است ازدواج با مادرانتان، دخترانتان، خواهرانتان، عمه‌هایتان، خاله‌هایتان، برادرزادگانتان، خواهرزادگانتان، مادرانى كه به شما شير داده‏اند، خواهران رضاعی‌تان، مادران همسرانتان، دختران همسرانتان (از مردان ديگر كه تحت كفالت و رعايت شما پرورش‌یافته و با مادرانشان هم‌بستر شده‏ايد، ولى اگر با مادرانشان هم‌بستر نشده‏ايد گناهى بر شما نيست)، همسران پسران صلبى شما، و اينكه دو خواهر را جمع آوريد، مگر آنچه گذشته است، بيگمان خداوند بسى بخشنده و آمرزنده است. حرام قرار دادن نكاح اين افراد حكمت‏هاى بزرگ و اهداف بلندى كه فطرت سالم آن‌را اقتضاء مى‏كند در بردارد، مثلاً فلسفه حرمت نكاح دو خواهر اين است كه اگر آن دو همسر يك مرد باشند در ميان خود دشمنى و رقابت مى‏ورزند و با يكديگر كينه مى‏ورزند و نهايتاً به صله‌ی رحم لطمه وارد مى‏شود.

در بارۀ نویسنده

عبد الواسع جاوید

پاسخی بگذارید