اجتماعی اسلامی اقتصادی سیاست های جرمی متفرقه

سامری‌ها و گوساله‌های عصر مدرن

نوشته شده توسط Hedayatullah Zaheb

اهل خبره، صاحب‌نظران و علما نیازمندی بیشتر از دانش تاریخی برای درک حالت کنونی جوامع و تعیین مسیر درست حرکت به‌سوی آینده را احساس نکرده‌اند، چنانچه کسی از اهل خبره گفته است: هیچ‌گاه اهمیت تاریخ را فراموش نکن. کسی‌که اتفاقات گذشته قبل از گرفتن موقعیت خویش در زمین را هیچ نداند، همیشه در حالت طفولیت خواهد ماند<1>، دیگری می‌گوید: کسی‌که گذشته را کنترول می‌کند آینده را نیز کنترول می‌کند، و کسی‌که آینده را کنترول می‌کند حال را نیز کنترول می‌کند<2> و رئیس‌جمهور امریکا تئودور روسوولت می‌گوید: به‌اندازه‌ی که دانش از گذشته داشته باشی برای آینده آماده هستی<3>.

بخش بزرگ از قرآن به‌حیث کتاب نور و هدایت، رهنمای کامل برای بشریت، نجات از ضلالت، رهنمود جامع‌الاطرافی مبارزه با شیطنت و رهبری کننده‌ی انسانیت را تاریخ تشکیل می‌دهد. تاریخ انبیا به‌حیث نمادهای فلاح و رستگاری و دشمنان وی به‌حیث نمادهای گمراهی و تاریکی و رهبری کنندگان به‌سوی بربادی، تاریخ اقوام و جوامع گذشته و اسباب فلاح و تباهی آن‌ها، تاریخ افراد و اسباب درخشندگی و منفور شدن آن‌ها و تاریخ از وقایع گذشته که هر حکایت بلیغ و کوتاه تاریخی آن حامل هزاران پند برای خوانندگان با بصیرت است. حکایات تاریخی را که الله متعال بیان می‌دارد فقط داستان‌های میان‌تهی نیست که در کنج اذهان منجمد شده و به درد لفاظی‌ها برای جلب‌توجه مخاطبین باشد، بلکه الله متعال با کثرت بیان این حکایات برای ما می‌فهماند که حوادث و اتفاقات تاریخی به‌حیث نکات تاریخی قابل اتصال در فرآیندهای تاریخی بوده و نکات تاریخی در فرآیندهای تاریخی گذشته، حال و آینده وصلت پذیر و مرتبط هستند و اینکه وصلت با بصیرت این نکات می‌تواند در فهم حالت امروزی ممد واقع‌شده و برای آمادگی آینده حیاتی باشد، چنانچه شیخ عمران حسین می‌نویسد: در راستای کوشش برای درک جهان مدرنِ امروز با استفاده از کتاب‌ الله (ج) باید فهم درست از سیر تاریخی که امتداد آن جهان امروز را ساخته است، داشت. اگر کسی نداند که جهان مدرن چیست و به کدام جهت درحرکت است، نمی‌تواند به قرآن برای گرفتن دانش جدید (در این مورد) مراجعه کند. برعکس آن نیز درست است. اگر کسی به قرآن برای درک و گرفتن ملاحظات و انذارها درباره‌ی جهان مدرن و اینکه چه اتفاقات اکنون در حال آشکار شدن است و فردا چه را در پی خواهد داشت، مراجعه نکند، در قبال این موضوع در تاریکی خواهد ماند<4>.

یکی از حکایات تاریخی که کتاب نور و هدایت آن‌را مکرراً و بیشتر از همه بیان نموده است داستان موسی (ع) است، داستانی‌که همه جوانب فرآیندهای تاریخی را در برمی‌گیرد و داستانی که چهره‌ی پنج جناح ذی‌دخل را به معرفی می‌گیرد، چهره موسی (ع) به‌حیث رهبر مصمم و هیبت‌ناک حق، چهره‌ی حق‌گرای هارون (ع) به‌حیث نائب وی و همراهانش، چهره‌ی فرعون به‌حیث رهبر طاغوت، چهره‌ی سامری به‌حیث فتنه‌گر در قالب خیرخواه، چهره‌ی اکثریت بنی‌اسرائیل با تمایل به باطل! این داستان بر علاوه‌ی هزاران پند و اندرز که با خود حمل می‌کند یک وجه اهمیت دیگر نیز برای مسلمانان دارد و آن حدیث رسول‌الله (ص) است که می‌گوید: هر آنچه در بنی‌اسرائیل اتفاق افتاد، در امت من نیز اتفاق خواهد افتاد، طوری‌که (همسانی این تجربه تاریخی) مانند همسانی جوره‌ی از پاپوش به جوره‌ی دیگر خواهد بود<5>. از این حدیث درک می‌شود که نکات تاریخی در مسیر تاریخ بنی‌اسرائیل قابل وصل با نکات تاریخی در مسیر تاریخی امت اسلام بوده و همان‌طوری‌که بنی‌اسرائیل قربانی ظلم فرعون شده بود این امت نیز در عمر تاریخی خویش توسط فرعون‌ها مورد ظلم قرار خواهند گرفت، همان‌طوری‌که بنی‌اسرائیل توسط سامری به فتنه کشیده شد این امت نیز توسط سامری‌ها به فتنه کشانیده خواهد شد، همان‌طوری‌که هارون (ع) و همراهانش تحت تأثیر فتنه‌ها قرار نگرفتند، گروهی و یا گروه‌های در این امت نیز هارون‌وار به‌حق چنگ خواهند زد وبالآخره همان‌طوری‌که موسی (ع) گوساله‌ی طلایی به‌حیث نماد شرک را سوزانید، افرادی در این امت نیز موسی گونه بت‌های ساخته‌شده توسط سامری‌ها را به آتش خواهند افگند.

بنی‌اسرائیل تحت ظلم طاقت‌فرسای فرعون قرارگرفته بودند و الله (ج) موسی (ع) را به‌حیث ناجی و گره‌گشای مشکلات آنان فرستاد تا آنان را از سرزمین مصر و سلطه‌ی فرعون نجات دهد. زمانی‌که موسی (ع) با بنی‌اسرائیل حرکت کرد تا سرزمین مصر را پشت سر گذارند، فرعونیانی که سال‌های متمادی از بهره‌کشی آن‌ها لذت می‌بردند به خشم آمده و فرعون و لشکریانش به تعقیب آن‌ها برخاسته و در کرانه‌ی دریا‌ی نیل آن‌ها را محاصره کرد و درست زمانی‌که بنی‌اسرائیل را ناامیدی مبنی بر اینکه توسط فرعونیان دستگیرشده مجازات خواهند شد کلافه کرده بود و فرعونیان از فرط خوشی پیروزی دست‌به‌دست خویش می‌مالیدند، الله (ج) آب را برای آن‌ها جدا ساخته راه ساخت و بنی‌اسرائیل از دریا گذشتند و زمانی‌که فرعون خواست آن‌ها را تعقیب کند آب دوباره سرجایش آمده و فرعون و لشکریانش را غرق کرد. همراه با بنی‌اسرائیل شخصی که اکثریت میگویند از بنی‌اسرائیل نبود بنام سامری نیز که با دیدن معجزات حضرت موسی (ع) پیروزی آن‌حضرت (ع) را قطعی پیش‌بینی کرده بود حرکت کرد و گفته می‌شود از اولین کسانی بود که از دریا گذشت. پس از نجات، بنی‌اسرائیل که تازه لذت آزادی، اختیار و استقلال را دیدند، از حضرت موسی (ع) خواهش کتاب و قانون از طرف الله (ج) کردند و موسی (ع) به دستور خداوند (ج)، از میان قوم خود هفتاد نفر از خوبان و نخبگان آن‌ها را انتخاب کرد؛ یعنی آن‌های که ازنظر تقوا و دین‌داری مورداطمینان بودند، با خود به کوه طور برد، تا مدتی روزه‌بگیرند، تهجد کنند، ریاضت کشند و آمادگی روحی برای اخذ پیام و رسالت خداوندی پیدا نمایند. (اعراف/۵۵) حضرت موسی (ع) برای برادرش هارون (ع) گفت: در میان قوم من جانشین من باش، به اصلاح آن‌ها بپرداز و از روش تبهکاران پیروی نکن.(اعراف/۱۴۲)
سامری، در غیاب حضرت موسی(ع) از فرصت و موقعیت استفاده کرده بنی‌اسرائیل را مورد خطاب قرار داده و گفت: زیورها و طلاهای که از فرعونیان در اختیار زنان بنی‌اسرائیل بود، بیندازید به زمین که حرام است و خودش هم طلاها را انداخت.(طه/۷۸) بعد به‌صورت مخفیانه قالبی از گل بساخت، طلاها را میان قالب ریخت، آتش روشن کرد، طلای گداخته شده در میان قالب به‌صورت گوساله درآمد، بنی اسراییل را جمع کرد، پرده را یا دیوار را برداشت، گوساله طلایی نمایان شد که چون گاو و گوساله صدا می‌داد. و گفت: موسی برنمی‌گردد و این خدای موسی است، موسی خدای خود را فراموش کرده است(طه/۸۸ و اعراف/۱۴۸). بنی‌اسرائیل گمراه شده و به پرستش گوساله‌ی سامری پرداختند.

زمانی‌که موسی (ع) از کوه طور برگشت و حالت بنی‌اسرائیل را مشاهده کرد، پس از بحث با بنی‌اسرائیل و سامری خطاب به سامری چنین گفت: پس برو كه بهره تو در زندگى اين باشد كه (به هر كه نزديك تو آمد) بگويى (به من) دست مزنيد و تو را موعدى خواهد بود كه هرگز از آن تخلف نخواهى كرد و (اينك) به آن خدايى كه پيوسته ملازمش بودى بنگر آن‌را قطعاً می‌سوزانیم و خاكسترش می‌کنیم (و) در دريا فرومی‌پاشیم<6>. علامه یوسف جبرئیل در این مورد می‌نویسد: در تفسیر موعد مفسرین نظریات مختلف دارند، بعضی می‌گوید موعد روز قیامت و رویارویی با الله (ج) است و بعضی می‌گوید موعد مسیح‌الدجال است که برای تکمیل مأموریت سامری خواهد آمد. نظر دوم با تأسف با دیدن عصر پرستش طلا و ماشینی مدرن وزن بیشتر به خود می‌گیرد<7>. درحالی‌که نمی‌توانیم با اطمینان نظر دوم را کاملاً تصدیق و یا رد کنیم ولی با دیدن عصر دجالی امروز و سامری‌ها و گوساله‌های مدرن سامری می‌توانیم بگوییم که این نظریه قسماً درست بوده و بخش از فتنه‌های دجال در این عصر همسانی‌های بیش‌ازحد با فتنه‌ی سامری دارد.

زمانی‌که فرعون در حال غرق شدن بود و ایمانش در زمان حاضر شدن مرگ پذیرفته نشد، الله (ج) فرمود: پس امروز تو را با بدن بی‌جانت نجات می‌دهم تا برای آیندگانت نشانه‌ای باشی؛ و یقیناً بسیاری از مردم از نشانه‌های ما بی‌خبرند<8>. الله (ج) بدن فرعون را نشانه‌ی برای آیندگان قرارداد تا در آینده زمانی‌که جسد فرعون دوباره آشکار می‌شود انسان‌ها از آن پند گیرند. این نشانه در سال‌های اخیر قرن 19 تقریباً مصادف با شکل‌گیری رسمی حزب صهیونیزم (نظریه و کارکردها نظر به فکر صهیونیستی از زمان صلیبی‌ها موجود بود) آشکار شد و پیدا شدن جسد نشانه‌ی بود از تکرار تاریخ، هشداری برای کسانی‌که زندگی فرعونی پیشه کردند (صهیونیست‌ها و استکبار جهانی) و هشداری برای مؤمنین تا از فرعون‌ها و سامری‌های عصر آگاه باشند. این‌زمانی بود که سران صهیونیست در تلاش تشکیل حکومت یهودی در سرزمینی بودندکه دو هزار سال قبل از آن (بیت‌المقدس) طردشده بودند و باوجود تمام کوشش‌ها با جواب سخت خلافت عثمانی روبرو شدند.

صهیونیست‌ها درک کردند که با موجودیت خلافت و خلیفه به‌حیث رهبر مسلمانان امکان برآورده شدن آرزوی آن‌ها بعید به نظر می‌رسد، بناءً این فرعونیان و سامری‌ها برای از بین بردن رهبریت مسلمانان دست به کارشده و به فکر فتنه‌گری میان مسلمانان شدند. سامری‌های بنام مستشرقین، گوساله‌ی را بنام وطن به معرفی گرفتند تا مسلمانان در پرستش آن مصروف شده و آن‌ها مقاصد خویش را برآورده سازند. گوساله به‌زودی رو به رشد گرفت و مسلمانان مانند بنی‌اسرائیل فریب این گوساله را خورده و بنام نشنلیزم عربی علیه خلافت ترکی عثمانی به بغاوت برخاستند و خلافت عثمانی که ازیک‌طرف در جنگ جهانی اول توسط توطئه‌ی صهیونیست‌ها دخیل شده بودند، تاب مقاومت در دو جبهه مقابل فرعونیان غربی و شرقی ( اروپایی‌ها و روس‌ها) از بیرون و سامری‌ها و پیروان گوساله‌پرست از درون را نداشته و از بین رفت. سامری در زمان موسی (ع) نبود حضرت موسی (ع) را نبود رهبر تلقی کرده از موقع استفاده کرد و بنی‌اسرائیل را به فتنه کشانید و سامری‌های این عصر نیز از نبود خلافت به‌حیث نکته‌ی رهبری مسلمانان استفاده کرده و گوساله‌ی طلایی بنام وطن را برای هر گروه ساخته و گوساله‌پرستان مدرن بنام وطن‌پرستان توانستند امت یکپارچه‌ی اسلام را به دولت‌ملت‌های مختلف تقسیم کنند و هر گروه به دور گوساله‌ی خویش به طواف پرداخت. به‌زودی معیارها تغییر کرد، دیگر خداپرستی و خدادوستی بهترین شاخص انسان‌ها نبود بلکه وطن‌پرستی و وطن‌دوستی به‌حیث نماد گوساله‌پرستی مثبت‌ترین شاخص شناخته می‌شد.

یکی از شاخص‌های الوهیت دادن و یا بت‌سازی چیزی این است که صفات الهی را به آن قائل شد و مسلمانان همین کار را برای گوساله‌ی جدید بنام وطن کردند. یکی از صفات الهی که نظر به آن الوهیت قائل شدن به الله (ج) یگانه است، صفت حاکم بودن و فرمانروا بودن الله (ج) در زمین و آسمان است، چنانچه قرآن می‌گوید: او كسي است كه در آسمان معبود است و در زمين معبود و او حكيم و عليم است<9>، بناءً هر شخصی که به یگانگی الله (ج) ایمان دارد و مسلمان است باید معبودیت الله (ج) را قبول داشته و حاکمیت و فرمانروایی زمین را برای الله (ج) قائل شود و همین است معنی نظام خلافت چنانچه الله (ج) خطاب به داوود (ع) می‌فرماید: ای داود! همانا تو را در زمین جانشین (و نماینده خود) قراردادیم؛ پس میان مردم به‌حق داوری (حکم) کن<10>. مسلمانان حق حاکمیت و فرمانروایی را از الله (ج) گرفتند و به دولت‌ها دادند و دیگر حق نبود که میان مردم حکم کند بلکه دولت‌ها قانون می‌ساختند و نظر به قانون دولتی نه قانون الهی حکم می‌کردند؛ دولت‌های وطنی گوساله‌ی جدید سامری بود که مسلمانان به آن الوهیت قائل شدند. اما این آغاز کار سامری‌ها در همکاری با فراعنه‌ی عصر بود، قلب‌های دجالی و ابلیسی آن‌ها تنها با معرفی یک گوساله سکون نمی‌گیرفت، بلکه طرح بزرگ آن‌ها این است تا گوساله‌های گوناگون را در سراسر جهان معرفی کرده، پرورش دهند وبالآخره با یکجا سازی تمام این گوساله‌ها آن‌را به یک گاو بزرگ بنام حکومت جهانی به سرکردگی دجال مبدل ساخته و مردم را به پرستش آن مجبور سازند، بناءً در فرآیند پرورش و بزرگ‌سازی، این گوساله را جهانی ساخته و با عضویت در ملل متحد، ممالک اسلامی حق حاکمیت را به شورای امنیت ملل متحد<11> سپردند.

حق حاکمیت در بعضی عرصه‌های داخلی نزد کشورها هنوز هم باپرجا ماند که مانع برای ساخت گاو بزرگ محسوب می‌شد بناءً گوساله‌ی جدیدی مادیات گرایی و پول‌پرستی در بُعد اقتصادی به کمک سیستم جعلی پول حکمی کاغذی و اتحاد نامقدس سه‌گانه‌ی بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و سازمان تجارت جهانی به معرفی گرفته شد. جهانیان و مسلمانان این بار نیز فریب گوساله را خورده و گوساله‌ی جدید ساخته‌شده از مادیات را به پرستش گرفتند. این سه نهاد مانند سامری بنام خیرخواهی به کشورها واردشده و به قرضه دهی پیوسته با سود پرداختند. سامری‌های عصر می‌دانستند که کشورها قدرت بازپرداخت قروض را نخواهند داشت، بناءً برای قادر ساختن کشورها برای بازپرداخت با نسخه‌ی بنام اصلاحات ساختاری وارد میدان شده و قوانین جدید خویش را که مخالف با قوانین الهی است قانون زمین در عرصه‌ی اقتصاد ساختند. شرکت‌های چندملیتی که نهادهای بین‌المللی به‌دست آن‌هاست از این موقع استفاده کرده و قوانین سخت‌گیرانه‌ی جدید را که به فقر جهانی افزوده و سرمایه‌ها را به‌دست چند سامری می‌سپارد تحمیل کردند و اعوام به‌خاطر مادیات تن به پرستش گوساله‌های ساخته‌شده‌ی آن‌ها دادند.

گوساله‌های سیاسی و اقتصادی جای خویش در قلوب جهانیان دریافتند و اکنون نوبت به گوساله‌ی فرهنگی و اجتماعی رسید، رسانه‌ها (رادیوها، تلویزیون‌ها، موسیقی و فلم‌ها) به ترویج فرهنگ دجالی مدرن غربی با استحاله نمودن فرهنگ‌های دینی و سنتی پرداخته و جامعه‌ی مدنی و کنوانسیون‌های بین‌المللی (حقوق بشر، سازمان‌های ترویج دموکراسی، آزادی و غیره) به کمک آن‌ها پرداختند، تا تمام جهان پذیرای یک فرهنگ جهانی شده و زمینه برای حکومت جهانی دجال مهیا شود.

گفته می‌شود جزای گناه این است که گناه‌هان دیگری را در پی خواهد داشت، و گناه بزرگ اول (تن دادن به وطن‌پرستی) سبب باز شدن راه برای گوساله‌های جدید میان مسلمانان شد و اکنون اکثر مسلمانان پرستش گوساله‌های مختلف را آگاهانه و ناآگاهانه (شرک جلی و خفی) پذیرفته‌اند. مسلمانان قوانین بین‌المللی را بر قرآن ترجیح می‌دهند، برای قوانین کنوانسیون‌های بین‌المللی کمپاین می‌کنند و علیه قوانین خدا قرار می‌گیرند، هرکس یک یا چندین گوساله‌ی مدرن را برای پرستش قبول کرده است، یکی به گرد گوساله‌ی بنام پول طواف می‌کند، دیگری ستاره‌های سینما، موسیقی و ورزش را می‌پرستد و دیگری نیز ملل متحد و سازمان‌های بین‌الملل را حاکم جهان می‌داند و یا به گرد همه یکجا با هم می‌چرخند.

خوشبختانه در سیر تاریخی قرن گذشته تا اکنون حق‌گرایان و یکتاپرستان نیز وجود داشته است که هارون‌گونه علیه این گوساله‌پرستان ایستادگی کرده و مردم را از عواقب این گوساله‌پرستی هشدار داده‌اند، اما شوربختانه که مانند بنی‌اسرائیل گوساله‌ها چنان در قلوب اکثریت جا گرفته‌اند که حاضر به ترک آن نبوده و اکنون هم اکثریت باوجود هشدارهای علمای واقعی و هارون صفت گوش فرا نمی‌دهند.

جزای گوساله‌پرستی بنی‌اسرائیل که توسط موسی (ع) اعلان شد کشتن
یکدیگر
(سورۀ بقره آیۀ 54) بود، و جزای مسلمانان نیز که نسبت به قطع وحی اعلان نشد همسان بود. پس از قرن 20 و روی آوردن مسلمانان به گوساله‌های جدید ساخته‌شده توسط سامری‌های مدرن، این امت بیشترین تلفات را در جنگ‌های بین یکدیگر داشته‌اند طوری‌که در هر دهه میلیون‌ها مسلمان در جنگ‌های داخلی کشته‌شده‌اند و حالت امت اسلام رو به وخیم شدن است، پس بر مسلمانان است که برای نجات از چنین حالت هارون‌گونه از پرستش گوساله‌های مدرن دوری کرده، دیگران را نیز از این فتنه‌ها آگاه سازند و دوباره یکتاپرستی را سرمشق زندگی خویش قرار دهند، تا خداوند (ج) به نصرت ایشان پرداخته و بتوانند این گوساله‌ها را به آتش بکشند.

به امید بیداری امت اسلام!

منابع:

  1. Elliot S. Valenstein;
    The War of the Soups and the Sparks: The Discovery of Neurotransmitters and the Dispute Over How Nerves Communicate (2006); P 181
  2. Mark Changizi; The Vision Revolution: How the Latest Research Overturns Everything We Thought We Knew About Human Vision (2010); P 161
  3. David N. Abdulai; Chinese Investment in Africa: How African Countries Can Position Themselves to Benefit from China’s Foray into Africa (2007); P 2
  4. Imran N. Hosein; Dajjal (The Anti-Christ) The Qur’an and Awal al-Zaman; 237
  5. سنن ترمذی، ترمذی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، کتاب الایمان، باب 18 ج5 ص26 حدیث 41 (لیاتین علی امتی ما اتی علی بنی اسرائیل حذو النعل بالنعل)
  6. سوره طه؛ آیۀ 97؛ قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا (۹۷)
  7. Yousuf Gabriel; Gabriel’S Extinguishing the Atomic Hell Series: The Miracle of the Holy Quran (BOOK 2); Chapter 2; 2, As-Samiri: The Touch (me) Not
  8. سورۀ یونس؛ آیۀ 92؛ فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ (۹۲)
  9. سورۀ الزخرف؛ آیۀ 84؛ وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (۸۴)
  10. سورۀ ص؛ آیۀ 26؛ يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ
  11. مراجعه شود به منشور ملل متحد ماده 24

در بارۀ نویسنده

Hedayatullah Zaheb

پاسخی بگذارید