کدام گروه اسلامی برحق است؟ در عصری که تعداد گروههای اسلامی غیرقابلشمارش است، این سؤالی است که ذهن هر مسلمان را به خود مشغول ساخته، حتی اعضای این گروهها نیز گاهی با چنین سؤالی با خود مباحثه میکنند و اسلامستیزان نیز با چنین سؤالاتی اکثر مسلمانان را آزرده، به چالش کشیده و حتی بعضیها را به اپولوژیستها (غذرخواهان) مبدل میسازند.
جواب این سؤال بدون درک فلسفهی تاریخ، حداقل برای کسانیکه مطالعهی گسترده ندارند، مشکل نه بلکه ناممکن خواهد بود. مطالعهی تاریخ قبل از هر چیز این را میاموزاند که حرکت فرآیندهای تاریخی بهشکل خطی نبوده، بلکه بهشکل خم و پیچ (ZigZah)<1> یا شکل پارابولیک است. سیر زندگی فرآیندها، روندها و پدیدهها در طبیعت اکثراً روال همسان طبیعی را طی کرده که بزرگترین مثال آن زندگی جهان صغیر (انسان) است. انسان ضعیف تولد میشود، بهتدریج قوت گرفته جوان میشود و به نهایت قوت خویش در جوانی میرسد، بعد آهستهآهسته ضعیف شده و از بین میرود. فرآیندهای تاریخی و روند (شکلگیری، صعود، نزول و زوال تمدنها و نظامها) روال همسان را طی کرده، از حالت ضعف توسط یک فرد، چند فرد و یا گروهی آغاز بهشکل گیری کرده، بهتدریج قوت گرفته و بعد از رسیدن به نکتهی اوج، تضعیف شده، بالآخره منزوی میشود، یا از بین رفته و یا دوباره بهزودی و یا پس از گذشت یک مدت روال طبیعی زندگی خویش را آغاز میکنند. بعضی انسانها که بهخاطر، آثار و ایثارها و قربانیهای که برای همنوعان خویش دادهاند، تا بشریت وجود دارد نمیمیرند اگرچه در بعضی برههها فراموش میشوند اما در برههی دیگری متجلی شده و دوباره زنده میشوند، به همین منوال بعضی فرآیندهای تاریخی و تمدنها هرگز نمیمیرند و دوباره متجلی میشوند و تمدن اسلام نیز هیچگاه نمرده بلکه پس از هر نزول صعود نیز دارد. بعضی تمدنها و ایدئولوژیها و نظریههای تشکیل آنها مانند انسانها در طفولیت جان میدهند (تاریخ شاهد هزاران مثال چنین نظریهها و گروههای کوچک و بزرگ و مقطعی بوده است)، بعضیها در جوانی میمیرند مانند سوشیلیزم و بعضی عمر طبیعی خویش را سپری میکنند (مانند تمدن مصر).
تمدن اسلام نیز استثناء نبوده و حرکت خم و پیچ و پارابولیک طبعی را طی کرده و در حال طی کردن است. شکلگیری تمدن اسلام با بعثت بزرگترین مرد و درخشانترین چهرهی تاریخ حضرت محمد مصطفی ﷺ آغاز شد، در طول زندگی آنحضرت (ص) تمدن در حال صعود بوده و به اوج صعود رسید که توسط خلفای راشدین (رض) این صعود باثبات نگهداشته شده و باوجود بروز بعضی فتنهها در زمان خلفای راشدین از قبیل مرتدشدن و بغاوت بعضی قبایل، موضعگیری مسلمهی کذاب، ظهور گروه خوارج و غیره خلاء قابلملاحظهی در سیر تمدن اسلام و تطبیق طرز زندگی در جامعه و حکومتداری مطابق آموزههای اسلام آشکارا نگردید، اما بروز اختلافات، تبدیل خلافت به شاهی و قدرتطلبی سبب حرکت نزولی اسلام شده تا زمینه را برای نزول تمدن اسلام بهدست صلیبیها و مغولهای چنگیزی آماده کرد که با این نزول دورهی نخست حرکت خم و پیچ و پارابولیک به اتمام رسید. این سیر تاریخی اسلام بهصورت شگفتانگیزی توسط پیامبر بزرگوار اسلام (ص) طوری ذیل پیشبینیشده بود: هر آنچه در بنیاسرائیل اتفاق افتاد، در امت من نیز اتفاق خواهد افتاد، طوریکه (همسانی این تجربه تاریخی) مانند همسانی جورهی از پاپوش به جورهی دیگر خواهد بود<2>. یهودیان بنی اسرائیلی باوجودی که اختلافات زیادی با دین اسلام دارند همسانی تاریخی قابلتوجه با مسلمانان داشته و سیر تاریخی بنیاسرائیل را قرآن پاک در چند آیهی سورۀ الاسراء با بلاغت خاص چنین بیان نموده است: و در كتاب آسمانى(تورات) به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعاً دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعاً به سركشى بسيار بزرگى بر خواهید خاست. پس آنگاهکه وعدۀ(تحقق) نخستين آن دو فرارسد، بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند، بر شما میگماریم تا ميان خانههایتان (براى قتل و غارت شما) به جستجو درآيند و اين تهديد تحققيافتنى است<3>. بنیاسرائیل صعود کرده، حکومت بزرگی به مرکزیت بیتالمقدس ساختند، اما بهزودی در آزمایش خویش ناکام شده و حکومت عطاشده را بهحیث ابزار فساد بزرگ استفاده کردند و به برتریجویی پرداختند، بناءً روبهزوال رفته و در سالهای 587 قبل از میلاد، اردوی تحت رهبری نبوکد (بخت) نصر از بابل، بیتالمقدس را فتح کرده، شهر را سوزانده، ساکنانش را قتلعام کرده، مسجد ساختهشده توسط سلیمان (ع) را ویران ساخته و باقیماندۀ یهودیان را به بردگی درآورد. مسلمانان نیز بهسرعت اعجابانگیزی صعود کردند و بهزودی توانستند حکومت بزرگی (خلافت اسلامی) را با شکست دادن دو امپراتوری بزرگ بیزانس و فارس تشکیل دادند، اما چند سال بعد از خلفای راشدین مسلمانان نیز در آزمایش الهی کامیاب نشده، نخست با شاهی ساختن خلافت و سرمایه اندوزی، تجملگرایی و اختلافات درونی برای بهدست گرفتن قدرت تمدن پرشکوه را به زوال مواجه ساختند تا اینکه به زوال مواجه شده و مغولها و صلیبیها از ضعف استفاده کرده، مسلمانان را شکست دادند، طوریکه صلیبیها توانستند بیتالمقدس را تسخیر کرده و مسلمانان را بهشکل بیسابقهی قتلعام کنند. با شکست بیتالمقدس اولین دور از زندگی طبیعی تاریخی مسلمانان مانند یهودیان با شکست و قتلعام بیتالمقدس پایان یافت. الله (ج) اضافه میفرمایند:
پس (از چندى) دوباره شمارا بر آنان چيره میکنیم و شمارا با اموال و پسران يارى میدهیم و (تعداد) نفرات شمارا بيشتر میگردانیم، اگر نيكى كنيد به خود نيكى کردهاید و اگر بدى كنيد به خود (بد نمودهاید) <4>. دور دوم تاریخ یهود با ازدیاد تعداد، گرفتن قدرت، حرکتهای احیایی و کمک طلبی از الله (ج) آغاز شد و درباره رو به صعود رفتند تا اینکه دشمن را شکست داده و حکومت خویش را دوباره ساختند، همینطور مسلمانان نیز پس از شکست بغداد توسط مغولها و حملهی وحشیانهی صلیبیها دوباره به فکر احیاشده و به اصلاح اشتباهات پرداختند اما تغییر کوچکی که در این همسانی تاریخی و جود داشت این بود که این بار اعراب نقش عمده را در صعود دور دوم تمدن اسلام بازی نکردند که مصداق آن آیهی: اگر روى برتابيد (خدا) جاى شمارا به مردمى غير از شما خواهد داد<5>، این بار ترکها پرچم بردار صعود تمدن اسلام شدند تا اینکه امپراتوری عثمانیها را ساختند و یکبار دیگر حرف اول در جهان را مسلمانان میگفتند. در ادامهی آیات خداوند منان (ج) در مورد بنیاسرائیل میفرماید: و چون تهديد آخر فرارسد (بيايد) تا شمارا اندوهگين كنند و در معبد (تان) چنانكه بار اول داخل شدند (بهزور) درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره (آنرا) نابود كنند<6>. یهودیان در صعود دوبارهی خویش پس از گرفتن حکومت به مرکزیت بیتالمقدس دوباره در آزمایش ناکام شده و اردوی تحت رهبری جنرال تیتوس (TITUS) رومی وارد بیتالمقدس شده، ساکنانش را قتلعام کرده و مسجد دوم را ویران نمود. عثمانیها نیز با اجازه دادن مبلغین غربی، خاور شناسان، تبلیغات وطنیت و بعضی اشتباهات بزرگ دیگر روبهزوال رفتند و در زمانیکه فرسایش عثمانیها آشکارا بود یهودیان صهیونیست که در آنزمان سرمایه اندوزی بسیاری کرده بودند با استفاده از تأثیرگذاری خویش در غرب و درک روبهزوال بودن عثمانیها، خواب دورهی سوم صعود خویش را دیده و برای خریدن بیتالمقدس نزد عثمانیها مراجعه کردند و چون غیرت اسلامی آنها یهودیان را ناامید ساخت به فکر از بین بردن خلافت عثمانی شدند و در اوایل قرن بیستم با از بین بردن خلافت عثمانی، توانستند بیتالمقدس را دوباره بهدست بیاورند و مسلمانان پائین ترین نقطۀ زوال تاریخی خویش را تجربه کردند. تا اینجا همسانی قابلملاحظهی که بین تاریخ یهودیان و مسلمانان بود دیده میشود، زیرا هردو گروه در بیتالمقدس دو بار شکست خوردند و هردو گروه یک سیر همسان تاریخی را سپری کردند.
بیان این سیر تاریخی را الله (ج) چنین پایان میبخشد: اميد است كه پروردگارتان شمارا رحمت كند و(لى) اگر (به گناه) بازگرديد (ما نيز به كيفر شما) بازمیگردیم<7>. الله (ج) فراروی یهودیان دو راه را گذاشت که متوجه مسلمانان نیز میشود، راه نخست راه رحمت که با پیروی از خاتمالانبیا بتوانند راه رحمت را انتخاب کنند و یا اینکه فساد کرده و دوباره مورد عذاب قرار گیرند. اما، طوریکه حالات کنونی نشان میدهد یهودیان راه دوم را انتخاب کرده و بر و بحر را به فساد کشیدهاند اما عکسالعمل مسلمانان در برههی زمانی در مقابل رویدادهای جهانی طوری دیگری است. در جهان پسا خلافت، اکثریت سرزمینهای اسلامی به مستعمرههای غربیان، و صهیونیستها مبدل شدند و مسلمانان اندکاندک درک کردند که در چه مصیبت بزرگی گیر افتادهاند، بناءً به فکر چارهاندیشی شده و به شکلهای گروهی و فردی آغاز به کار برای بیرون رفت از چنین حالت رقتبار شدند. سید جمالالدین افغان، علامه اقبال لاهوری، بدیعالزمان سعید نورسی، علی شریعتی و علمای بزرگ دیگر (رحمت خدا بر همهی آنها) کسانی بودندکه بهشکل فردی و حرکت خلافت (Khilafat Movement)، اخوانالمسلمین، حزب التحریر و سایر گروهها بهشکل حزب یا گروه برای بیرون بردن امت از چنین حالت ذلت دستبهکار شده و کوشیدند، در مقابل آنها مسلمانانی نیز قرار داشتند که تحت تأثیر غربیان رفته و خواستند تن به دنبالهروی غربیان بدهند و این دو گروه بهصورت موازی باهم درحرکتاند که خوشبختانه حالت کنونی نشان میدهد که اصلاح گران و احیا گران باوجود اقلیت بودن موفق بودند. کوششهای این گروهها و علمای اصلاحگر و احیاگر را اگر از دید کوتاه نگری بنگریم، مفیدیت آنها را درک کرده نمیتوانیم ولی اگر کارهای آنها در سیر تاریخی بنگریم پس میبینیم که این کوششها امت اسلام را یکبار دیگر در سیر صعودی آن کمک کرد. نخستین موفقیت این گروهها و افراد در شکلگیری گروههای آزادیخواه ممد واقعشده و اکثر بلاد اسلامی توانستند از استعمار مستقیم نظامی رهایی یابند و اکنون خوشبختانه امت اسلام بهسوی صعود بار سوم خویش درحرکت است؛ مسلمانان در حال بیدار شدن هستند، میخواهند نقش خویش را در تاریخ شناخته و آنرا بهخوبی ایفا کنند، ریشهی استعمار غیرمستقیم را درک کرده و برای رهایی از آن میکوشند، میخواهند عزت ازدسترفته را دوباره بهدست آورده و مهمتر از همه خویش و عظمت خویش را درک میکنند. استعمارگران و دشمنان این سیر صعودی اسلامی را درک میکنند بناءً بهخاطر جلوگیری از سیر صعودی امت اسلام نسخهی جدید را نوشتند که شامل معرفی و تمویل گروههای بنام اسلامی در دو جناح مخالف افراطی و تفریطی میشود. گروههای تفریطی که میخواهند اسلام را در قالب نظریههای غربی توجیه کنند و گروههای افراطی که میخواهند اسلام را دین غیرانسانی معرفی کنند. این دو گروه مخالف که هردو از یک چشمه آب میخورند برهان برای توجیه اعمال یکدیگر میشوند، مثلاً گروههای تفریطی بهخاطر توجیه نظریات خویش گروههای افراطی را مثال میدهند و برعکس! اما الله (ج) میفرماید: (دشمنان) نقشه كشيدند، و خداوند (نیز) چارهجویی كرد، و خداوند، بهترين چاره جويان است<8>، و حضرت محمد (ص) فرمودهاند: یقیناً الله (ج) این دین (اسلام) را توسط فاجران کمک میکند<9>. باوجودی سرازیر شدن مقدار عظیم کمکهای مالی و تخنیکی برای این گروهها، چهرههای واقعی این گروهها بهزودی برای مسلمانان آشکارشده و بر علاوهی اینکه مسلمانان از پلانهای شوم دشمن آگاه شدند، گفتمانها بین این گروهها و طرفداران و مخالفانشان سبب درک راه راست برای اکثریت مسلمانان شد. فرآیند تاریخی به حالت کنونی رسیده است، که تعداد گروههای اسلامی و بنام اسلامی بیشمار شده، اما اکنون بامطالعهی این فرآیند میتوانیم به سؤال که این مقاله را با آن آغاز کردیم پرسش نسبی ارائه کنیم و بگوییم تمام گروههای که با نیت اصلاح، احیا و پیشرفت امت اسلام کار میکنند و اهداف شوم با پول دشمنان را تعقیب نمیکنند، باوجود اشتباهاتی که دارند کمکی بزرگی به صعود دوبارهی تمدن اسلام کرده و باید با آنها با نقدهای سازنده در صورت دیدن اشتباه و از بین بردن حس بدبینی بین این گروهها با سخنان عادلانه و کمکهای سازنده و مفید در توان، یاری رساند. گروههای که اکنون وجود دارند باوجوداینکه کمکی به سیر صعودی تاریخی تمدن اسلام میکنند بعضی اشتباهاتی دارند که بعضی از آنها که تقریباً در اکثریت آنها وجود دارد قرار ذیلاند:
-
راه من یا هیچ راهی: اکثر گروهها و افرادی که میخواهند برای بهبودی حالت امت کار کنند، با تأسف که از یک واهمهی خاص رنج میبرند و آن اینکه هرکسی برای خویش راهی ترسیم نموده و تنها راه خویش را راه درست میدانند.
-
نفرت افزایی: این گروهها و افراد کسانیکه پیشنهاد بدیل برای رسیدن به هدف را پیشکش کنند تفسیق کرده، گمراه پنداشته و تا سرحد تکفیر نیز میرسند. همه شاهدند که علمای معزز زیادی نسبت به این بدبینیها فاجر خطاب شده و حتی تکفیر میشوند و حتی بعضیها کتب این علما را بهعوض اینکه برای گرفتن پند و نصیحت مطالعه کنند، نسبت به بدبینی ذهنی که دارند دنبال اشتباهات آنها گشته تا بتوانند بهشکل از اشکال بدبینی در مقابل آنها ایجاد کنند.
-
ناتوانی برای عکسالعمل در مقابل حکایات جهانی: اکثر گروهها متأسفانه جهان امروز را دقیق و بهصورت علمی نشناخته و در مقابل حکایات جهان عکسالعمل دقیق نمیتوانند نشان دهند یا به عبارهی دیگر عکسالعملهای که باید در مقابل حکایات 100 سال قبل نشان داده میشد، امروز نشان میدهند و به همین دلیل برای مخاطبان آنقدر تأثیرگذاری مؤثر و مطلوب ندارند؛ بهطور مثال یکی از حکایات بزرگ اقتصادی جهان در چند سال اخیر پول دیجیتل (Cryptocurrency) میباشد ولی تا اکنون کمتر گروه یا عالم اسلام عکسالعمل دقیق مبنی بر اینکه تأثیرات آن بالای جهان اسلام چیست، مسلمانان چگونه برخورد نسبت به این پدیده داشته باشند و غیره نشان نداده و 20 سال بعد زمانیکه این پدیده فراگیر شده و مردم در زندان آن زندانی شده به شعار دهی علیه آن میپردازند.
مقالهی هذا با گفتن اینکه تمدن اسلام برای بار سوم سیر صعودی خویش را میپیماید و اینکه چه ما بخش از این صعود، چه بیطرف و یا چه علیه آن باشیم این سیر کامل خواهد شد، پس بهتر این است که شامل کاروانی باشیم که این سیر صعود را سریع میسازد، خلاصه میشود. الله (ج) زمانیکه عربها نتوانستند از خلافت تا آخر پاسداری کنند به ترکها تبدیل نمود و اکنونکه ترکها نتوانستند تا آخر از خلافت پاسداری کنند این وظیفهی مقدس را به قوم و گروه دیگری میبخشد، بناءً موقع مناسب است تا خویشتن را بهحیث مسلمانانی که در جغرافیای جنوب آسیا زندگی میکنند برای این وظیفهی مقدس کاندید کرده و پیشدستی کنیم تا این بار ما مردمی باشیم که شرف خلافت را بهدست میآورند چنانچه الله (ج) میفرماید: فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ (پس بهسوی کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید) <10> و إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ (خدا حال قومى را تغيير نمیدهد تا آنان حال خود را تغيير دهند) <11>.
به امید بیداری امت اسلام
منابع:
- Paulin J. Hountondji; African Philosophy: Myth and Reality (1996); p 91
- سنن ترمذی، ترمذی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، کتاب الایمان، باب 18 ج5 ص26 حدیث 41 (لیاتین علی امتی ما اتی علی بنی اسرائیل حذو النعل بالنعل)
- سورۀ الإسراء؛ آیه های 4 تا 5؛ وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا (4) فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا (5)
- سورۀ الإسراء؛ آیه های 6 تا 7؛ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا (6) إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَ
- سروۀ محمد؛ آیۀ 38؛ وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ
- سورۀ الإسراء؛ آیه 7؛ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا (7)
- سورۀ الإسراء؛ آیۀ 8؛ عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا (8)
- سورۀ آل عمران؛ آیۀ 54؛ وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ (۵۴)
- صحیح البخاری؛ کتاب الجهاد؛ باب (إن الله ليؤيد الدين بالرجل الفاجر)
- سورۀ المائدة؛ آیۀ 48
- سورۀ الرعد؛ آیۀ 11