اسلامی

خودکشـی ، ٳنـتـحاری ، ٳستـشهادی

بسم الله الرحمن الرحیم

هر لغت، کلمه واصطلاح از خود تذکره (کارت هویت) دارد. هرلغت، کلمه واصطلاح حد اقل دارای معنا ویا معانی تحت الفظی، معنا ویا معانی اصطلاحی میباشد. معانی لغوی و تحت الفظی در طول تاریخ پیدایش لغت و اصطلاح چندان تغییر نه کرده و به حال خود باقی میمانند، اما معانی اصطلاحی به مرور زمان تغییر نموده، ابعاد وسیعتر، خوردتر و حتی مفاهیم متفاوت را گرفته میتواند.

این مسـﺋله خاصتاً در مورد کلمات و اصطلاحات سیاسی حاد تر وجدی تر است. پیشکش کردن و ارایه تعاریف جامع و مانع، یعنی تعاریفیکه در بــر گیرنــدﮤ تمامی مشخصات و صفات یک لغت و اصطلاح باشد و منع کننده صفات و مشخصات لغت و اصطلاح دیگر باشد، نیز ضروری پـنداشته میشود.

مثلا تلاش و زحمت کشیدن برای کسب رزق حلال هم تلاش و عــرق ریزی است اما تلاش و عـرق ریزی برای غصب مال شخص دیگر، ظلم و تجاوز وحملــﮥ مسلحانه بر بانک به منظور کسب مال و پول هم تلاش و عرق ریزی است. مطمیناً که تلاش و عرق ریزی برای کسب رزق حلال با تلاش و عرق ریزی برای غصب مال شخص دیگر، تجاوز و عمل خلاف نورمهای قبول شدﮤ جامعه، تفاوت دارد. همچنان اعـدام، گرفتن نفس کسی به اساس حکم قانون و قتل و کشتن کسی بدون مجوز قانونی درنهایت امر، همان گرفتن نفس انسان است، که نتیجـﮥ نهایی همانا گرفتن حیات کسی است که از لحاظ حقوقی و معـنا هریک گرفتن حیات کسې است که یکی به اساس مجوز قانونی و دیگری بدون مجوز قانونی بوده ودرهمین ازهم متـفـاوت اند.

درین راستا مفاهیم حقوق اساسی و طبیعی انسان که به اساس قانون هم نزد بعضی از انسان گرفتن اش مجاز نیست و حقوق دیگر انسانها که میتوان به اساس حکم قانون آنرا ازوی سلب کرد، نیز بحث جالب و مطرح است اما به نسبت ضیقی وقت و طوالت کلام ازآن میپرهیزیم.

مفهوم لغوی خود کُشی ، ٳنتحاری که عدﮤ آنرا استشهادي میگویند واضح است. اما اصطلاحاً خود کشی یا عمل ٳنتحاری دو مرحله و مفهوم تقریبا مستقل میباشد. به این معنا که خودکشی منحصر به خود انسان گردیده در حالیکه عمل ٳنتحاری کُشتن خود به قصد و مفهوم است که طی این عمل شخص خود را بخاطر از بین بردن و یا تخریب هدفی ویا از بـین بردن کس ویا اشخاص دیگرکشته و نابود می نماید.یعنی هر عمل انتحاری به قصد خود کشی است اما هر عمل خودکشی عمل انتحاری به مفهوم استشهادی نیست. موضوع بحث امروزی ما هم به طور عمده همین عمل انتحاری با جوانب سیاسی و عقیدتی است که عدﮤ آنرا استشهادی مینامند، تا خود کُـشی.

درین مبحث و پژوهش موتیف، انگیزه، اسباب و عوامل عمل انتحاری، حالات روانی، مُبرِر، برحق بودن و عدم آن و بلاخره جواب دادن به سوال که آیا وسیله انتخاب شده انـتحاری را به هدف میرساند و یا خیـر؟

نکات بس مهم و اصلی بحث ما همانا تمرکز به بعضی جوانب این قضیــﮥ بس حساس و مهم است با وجود اینکه این کار و تحقیق ضرورت به موشگافی، تکمیل و غنی سازی دارد، بخش از جوانب دیگر قضیه نیز ایجاب میکند و درین راستا کار ادامه پیدا کند و انشالله خواهد کرد.

عمل انتحاری بدون هدف سیاسی وصرف برای ازبین بردن خود نوع از عمل انتحاری است که درجهان آنرا به نام (اوتنازی ) نیز میشناسند. مطابق به قوانین برخی از کشور های امروزی جهان با تحت نظر گرفتن جدی قوانین پیچیده و دقیق کنترول شده آنرا مجاز میدانند و شماری دیگر از کشور های امروزی وقوانین آن، این عمل را مجاز نمی دانند.

و اما از نظر اسلام و قوانین اسلامی این عمل حرام بوده وبمثابــﮥ قتل نفس بشمار رفته وجای شخص انتحاری مذکور در جهنم است. اما، عمل انتخاری با داشتن توجیه سیاسی و هدف سیاسی و دینی را نیز میتوان به نوعی خود کُشی به اساس عقیده نام گذاشته و توجیه نمود که به نحوی عدﮤ آنرا به مفهوم عمل استشهادی، یا جداً قریب به استشهادی پنداشته و عمل کننده عمل استشهادی را به آن معتقد ساخته اند تا عمل مذکور را اجرا کند. یعنی به اساس عمل عقیدتی عمل انتحاری اجراء کردن به مقصد دیگر کُشی وصدمه زدن به غیر ( دشمن ) افاده میشود وبه آن صبغـــﮥ عقیدوي وبه این نوع مبرر داده میشود. به این ترتیب ودر این نوع عمل شخص به خود کشی شخصی دست به طرح واجرای یک پروگرام یا نقشه تخریبی میزند که طی آن شخص قصد میکند، خود را وسیله آسیب زدن و یا از بین بردن دشمن قرار دهد.

اینکه دشمن کي است و چه کسې تعریف دقیق از آن داده میتواند ؟ واینکه جانب متعهد وعقد معین درجامعه از کیست نیز بحث های ضروری اند که ایجاب بحث های مستقل، عریض و طویل را میدارند.

اما تمرکز ما بیشتر مستقیم به عمل خود کُشی به مفهوم انتحاری است.

عمل خودکُشی بدون هدف سیاسی و عقیدتی که با عمل انتحاری واستشهادی تفاوت داشته، در عمل خود کشی به مفهوم اولی و ساده کلمه مثلا شخص میخواهد خود را از مشکلات روزگار زندگی نجات دهد. ولی در عمل انتحاری، انتحار کننده و یا هم مغــــز متفکر دیگر دارای هدفی است که برای بدست آوردن آن هدف ویا جلب توجه، فشار و ایجاد حالت روانی معین در ماحول خویش و ضرر رساندن به هدف، دست به عمل و یا طرح یک پلان زده که با تطبیق آن توسط انتحار کننده، موجب مرگ خودش، دیگران ، ایجاد ترس و ضرر مالی نیز میشود. اینکه با این عمل خویش به هدف نایل میگردد ویا خیر ویا با عمل خویش مرتکب عمل بدتر میشود؟ بذات خود سوال است که نیز مهم میباشد.
در عملیه انتحاری فرد انـتحاری مرگ خویش را نسبت به هدفیکه برای خود تعیین کرده است، بزرگتر شمرده وبرای دست یابی به آن جان خویش را فدا مینماید.

به این ترتیب عملیــﮥ استشهادی یک شیوه و ابزار دفاعی است که درسالهای اخیــرعـدﮤ از مسلمانان آنراعلیه مخالف ویا متجاوز، با روش جدیدی برای مقاومت و رویارویی با دشمن که با وسایل و شیوه های جدید کشنده است و درگذشتــه چندان معمول و معروف نبوده، انجام میدهند . اکثرآ چنین واقع میگردد: شخصیکه عملیات استشهادی را انجام میدهد ، یقین یا ظن غالب دارد که خودش نیز در جریان عملیات به شهادت می رسد. نباید فراموش کرد که : عملیات استشهادی برای دفع تجاوز متجاوزین در صورتیکه با وسایل دیگر دفاعی متعارف ممکن نباشد ، صورت می پذیرد وبه اعمال انتحاری که علیه انسانهای بی گناه، یا به عبارت دیگر خودکُشی، بدون جهت شرعی مسلمانان و انسانها و ضرر به مال وجان صورت میگیرد، متفاوت میباشد . در صورتیکه که چنین باشد طوریکه قبلآ یادآورشدیم، این عمل به هرنام باشد، حرام وشامل دایرﮤ حـرمت قـتـل نفس میگردد. در این هیچ جای شک نیست که: دفاع در مقابل دشمن یک امر فطری و عقلی هم است و خداوند(ج) به هر موجود زنده ای ابزار دفاعی خاصی داده است. ولی این ابزار دفاعی در انسانها به دلیل داشتن قـوه تعـقـل متنوع و گوناگون است و هر قوم و ملتی با توجه به توانایی هایی که دارد از شیوه ها و ابزار دفاعی مناسب حال درچوکات شرع خود استفاده می کند.

یکی از روشهای دفاعی که اخیرا در کشور های اسلامی بکار گرفته میشود ، بنام ، عملیات استشهادی وانتحاری مسمی گردیده است . اطلاق آیات و روایات دینی وفتوای اسلامی ،جهاد دفاعی و ترجیح دفاع بر حفظ نفس دلیل جواز این نوع عملیات است.

خواننده محترم!

تاجاییکه بشریت میداند، تاریخچــه عمل انتحاری در مشرق زمین به یکهزار سال قبل از امروز میرسد. ولی با تأسف باید گفت که انگیزه اعتقادی انتحار با گذشت بیشتر از ده قرن تغییر نکرده وانتحار کنند گان قرن بیست وبیست ویکم در اکثر موارد از لحاظ رشد فکری هنوز در سطح فکری اولی قرار دارند.

ادوارد برون ، شرق شناس مشهور انگلیسی مؤلف کتاب مشهور تاریخ ادبیات فارسی مینویسد که« حرکت اسماعلیان (حشاشین) به رهبری حسن صباح هزار سال قبل از امروز با دادن وعدﮤ بهشت به افراد خویش آنها را وادار به انجام عمل انتحاری مینمودند».

در یک کتگوری خاص حملات انتحاری را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:

۱- حــمله انـتحـــاری با هدف مشخص.

۲- حمله انتحاری بـدون هدف مشخص.

در عملیه انتحاری با هدف مشخص :

مقصد و هدف شخص انتحاری و یا مغز متفکر که عمل انتحاری را سازمان داده، ضرر رساندن به فرد یا افراد معین و مشخص میباشد ویا ملکیت وجنس مشخص میباشد. درین عملیه ممکن است افراد دیگری حاضر در محل حادثه نیز ضرر دیده ویا ازبین رفته، به قتل رسیده وشهید شوند.

اما در عملیه انتحاری بدون هدف مشخص: معمولا برای نا آمن کردن فضای اجتماعی وسیاسی مورد نظر وبر انگیختن ترس و وحشت عمومی طراحی میشود. عملاً غیر قابل تردید است که در براه انداختن این نوع از عملیات انتحاری ساختمان ها وسایط وانسانها از بین رفته ومعمولاً به قتل انسانهای بی گناه می انجامد.

طراح و یا طراحان و مغز متفکرعمل انتحاری یا خود شخص و در اکثر موارد افراد غیر از شخص انتحاری میباشد. عملیات انتحاری عملاً درکشور ما افغانستان و منطقه، اکثر با داشتن اهداف مشخص در اکثر موارد به استـشاره، هدایت، سازمان دهی اجانب خاصتاً مراجع استخباراتی همسایگان تحقق مییابد. به را ه انداختن همچو عملیات ایجاد نوعی از ترس ورعب در جامعه بوده ودلیل ترس همگانی شده که در نتیجه آن خسارات زیاد جانی و مالی به مردم بی گناه ما عاید میگردد.

کنترول و جلوکیری از عمل انتحاری عملا مشکل و در موارد نا ممکن میباشد. علت آن هم بسیار ساده و قابل فهم است. فر دی که خود را آماده مرگ ، انتحار یا درمواردی به زعم خویش وتشویق عمل استشهادی نموده دیگر ترسی از چیزی به خود راه نمی دهد و عملاً غیر قابل مهـار ويـا به بسیار مشکل قابل مهار وپیگیری است.

اسباب وعوامل

خودکُشی ویا عمل ( ٳنتحاری)

اول :

در صورتیکه انگیزﮤ عمل انتحاری عقیدتی باشد(ٳستشهادی). درین صورت اگر مستقیم به مشکل کشور ومنطقــﮥ خویش متمرکز شویم. اولین و اساسی ترین عامل آن عدم فهم درست و اگاهی لازم انتحار کننده ویا مغز متفکر آن به اساسات راستین واصول واقعی دین مقدس اسلام میباشد.

بلی جاهلیت وعدم اگاهی لازم ودقیق ازمفاهیم وجوهر واقعی دین آسمانی دین مقدس اسلام است. دینیکه برای سعادت دنیا وآخرت انسان نازل گردیده، دینیکه هدایت داردو « وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا َ ( القصص الآية ۷۷) ، دینيکه سفارش دارد زندگی کن و برای زندگی آمادگی بگیر مانند اینکه برای ابد زنده هستی. و برای مرگ آمادگی بگیر مانند اینکه فردا میمیری. دینیکه نص صرا حت دارد ( و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه )، خود را به قصد به تهلکه نه اندازید.، دینیکه دین دنیا و آخرت هست، دینی که میفرماید: « من قتل نفسا بغیر نفس اوفساد فی الارض فکأنما قتل الناس جمعیا » بلی در دینیکه رهبانیت، افراط و تفریط منع شده، چطور میتواند انسان ها را به از بین بردن خود، قتل و کشتار انسانهای بی گناه دیگر تشویق کند؟

دینیکه هدایت صریح دارد: ( من قتل مــؤمنان متعمدا فجزاه جهنم خالدا فیها) کسیکه مؤمن را به قصد به قتل میرساند جزا اش جهنم و به طور ابد درآن خواهد ماند. در آبد ماندن در جهنم جای غیر مسلمانان یعنی کفاراست، ولی قرآن عظیم الشان قاتل مؤمن را به بقاء در جهنم به طور ابد وعده وتنبیه میکند.

به همین اساس گفته میتوانیم که شخص انتحار کننده نسبت عدم درک درست از اسلام، نسبت عدم درک احکام الهی واستـنباط درست از قرآن وسنت پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم، توانمندی آنرا ندارد تا بین حلال وحرام فرقی را بعمل آرد وحتی به این هم نمیداند که آیا کشتن افراد بیگناه در اسلام جواز دارد و یا خیر؟
درعمل انتحاری انسانهای بې گناه شهید و یا زخمی میشوند و صدهانقص به انسان ثالث که هیچ دخلی به کار ندارند، متضرر و عملاً به گناه جرم؟! مجازات میگردد که عملاً کاری به آن ندارد ویاهم اصلاً نه عمل و نه هم ایجادگر بوده وحتي شاید مانند انتحار کننده مخالف وضع جاری باشد.

انتحاری فرصت توبه کردن را از هدف میگیرد. توبه کردن از گناه حق وامکان هر مسلمان است. انتحاری چنین امکان داده شده از جانب پروردگار را از بندهء میگیرد.

بلی امکان وفرصت توبه حتی برای انسان متخلف یکی دیگری از اصول واساسات است که در شهادت انتحاري جداً مورد سوال قرار گرفته واز بنده وحتی انسان بې گناه گرفته میشود. حین تفکر وتعمق به این اعمال و بخصوص حرکات ٳفراطی بخش از مسلمانان و سازمان دهند گان اعمال تروریستی وٳنتحاری انسان به فکر شعر شاعری می افتم که میگوید:

تـــرســـم نه رسی به کعبه ای اعرابی

این ره که تو میروی به ترکستان است

دوم :

دومین عامل عدم دسترسی این افراد به معلومات واوضاع جهانی ودر نهایت تحت تأثیر قرار گرفتن تبلیغات نادرست علمای (علماء نما های) متعصب و محدود الذهن دینی اند.

سـوم:

از آنجاییکه که منابع عمده دین اسلام به زبان عربی اند و در کل معرفت مردم افغانستان به توضیح و تشریح علماء محدود دین قرار دارد و بخش ازین علماء ویا به دقت بگویم علماء نما های دین هم بنا بر عوامل مختلف جایز و نا جایز بجای اینکه مصروف تــدریس واقعیت های حقیقی وهویت واقعی اسلا م گردند شنوندگان و شاگردان مدارس و طلبه علم را به مسایلی مصروف می سازند که با جوهر دین مقدس اسلام و حکمت احکام اسلامی در تضاد است.

چــارم:

عامل اعتقادي عامل چارم است که انتحاری بزعم برای کسب مقام عالی شهادت ورفتن به جنت میباشد. ای کاش انسان به این درجه نایل میشد اما متاسفانه تمام شواهد قراین و احکام دین اسلام و نتیجه عمل انتحاری را چنانچه در بالاتشریح کردم سبب ا‌ذیت، کشت و خون انسانهای بی گناه شده و قهر و غضب خداوند متعال متوجه آنانی خواهد شد که این عمل را اجرا و یا سازمان دهی مینمایند.

پنجم:

پنجمین عامل را میتوان عامل اقتصادی مسمی نمود . که عبارت از فقر وپیچارگی ، بیکاری، گرسنگی ، قرضداری میباشد .

ششم:

عامل یأس و نا أمیدي: ششمین عامل را علما ء و محققین، عامل یآس، نا امیدی و ضعف مقابله نظامی مسمی نموده اند. زمانیکه انسان نیروی مقابله رو در رو با دشمن خودرا نداشته باشد، عملا دست به انتحار میزند و یا افراد دیگر را به این عمل آماده میسازند.

هـفـتم :

در موارد معیـن ظلم ها، دشمنی های شخصی و همین عملیات نظامی ظالمانـــﮥ کورو کر وبی هدف که به راه انداخته میشود وبه اثر این بمباردمان ها، قریه ها ومنازل مسکونی مردم تخریب میگردد و انسان های بیگناه اطفال وزنان ومردم بیدفاع بقتل میرسند، موجب بی عفتی و بی عزتی فامیل ها ، تجاوز بر ننگ و نأموس شده که موجبات و عوامل عمل انتحاری وانتقامی را ایجاد و تشدید میبخشند.

به این صورت بدون درنظرداشت توجیه آن عملاً چنین عمل در مجموع عمل عکس العملی در مقابل یک عمل ویا واکنشی در برابر واکنشی است که باید دقیق مورد مطالعه وبررسی قرار داده شود.

هشـتـم :

همچنان یکی دیگری از عوامل انتحاری بخصوص درکشور عزیزما افغانستان را میتوان فساد اداری در ادارات دولت وتلف حقوق حقه وشرعی افراد جامعه مسمی نمود . این عامل به نحوی با عامل هفتم نیز مرتبط میباشد.

ولی در تحلیل نهایی گفته میتوانیم که :

عملیـﮥ انتحاری در کشور عزیز ما افغانستان اساساً و عمدتاً ریشــﮥ خارجی داشته واین تا کتیک جنگی است که بخش از منابع مغرض خارجی میخواهند آنرا بر کشور ما غرض تحقق اهداف سیاسی ونظامی، فرهنگی وکلتوری خویش براه بی اندازند.

تمام محاسبات و تحلیل های عینی و دراکثر موارد شواهد مشخص نشان میدهد که کشور های غرب و همسایه وذینفع در افغانستان بخاطر ایجاد درد سر برای امریکا یی ها وغربی ها با به راه انداختن و تحمیل جنگ ها نیابتي، میخواهند مانند سه دهــﮥ اخیر افغانها را مورد استفاده خویش قرار داده واهداف خویش را توسط آنها به اشکار روبرو ویا غیر مستقیم برآورده سازند.

مرکز عمده این مراکز انتحاری در قدم اول در مدارس دینی در پاکستان وکشور ایران فعال بوده ، افراد واطفال معصوم و بې گناه و بې خبر از کُنه و اساسی اشیاء و احکام د ینی و روح اصیل این احکام به منظور سازماندهی واجرای اعمال تروریستی به طورمنظم تربیه وبه کشور ما گسیل داشته میشوند.

مبحث اینکه کدام مراجع و محافل رسمی و یا سازمان ها وگرو های شخصی و یا چه روابط در ایجاد و تمویل مراجع و محافل رسمی و شخصی درین عرصه وجود دارند بحث است ضروری و مستقل که نتیجه گیری آن درموارد کاملاً قابل درک و فهم و درموارد سخت پیچیده ودر موارد بالاتر از درک و تصور ما ست. درین میان دوست و دشمن دایمی وجود ندارد و هریک به نحوه ونوبهء خویش در فرصت های مختلف با درنظرداشت منافع و مصالح خویش در تراژیدی ملت ما و مردم بی گناه منطقه و جهان رول بازی کرده اند و میکنند.

نظریات علمای اسلام

در مورد خودکُشی، عمل ٳنتحاری و ٳستشهادی

چنانچه در بالا نیز به شکل مختصر متذکرشدم اگر به نظریات علماء ، مفسران وفقهای دینی دین مقدس اسلام درمورد اعمال ٳنتحاری مراجعه نماﺋیم ، بوضاحت تام در خواهیم یافت که ایشان تحقیقات لازم در زمینه ارائه نداشته اند . عامل عدم تحقیق در این عرصه ناشی از عدم موجودیت سلاح پیشرفته وانفجاری در آن زمان بوده است .

ولی زمانیکه انسانها دست به اختراع سلاح های پیشرفته از جمله سلاح های انفجاری یافتند همزمان با پیدایش آن ،عملیات انتحاری به شکل فعلی آغاز وتوجیهات برای آن دریافت کردند.

فقها ومفسرین در عمل انتحاری «استشهادی» بدودسته منقسم گردیده آند:

دسته ای از فقها ومفسرین اعمال انتحاری « استشهادی » را تایید وآنرا مطابق شرع ودفاع مشروع وبه اصطلاح اعمال استشهادی یا شهادت طلبانه قلمداد نموده آند.

.

درین حدیث آمده است: مردی از پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسید یا رسول الله ، آیا اگر بر مشرکان حمله کنم وتا لحظه مرگ با آنها بجنگم ، داخل جنت خواهم شد ؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود بلی . آن مرد هم پس از شنیدن سخنان پیامبر صلی الله علیه وسلم به صفوف مشرکان حمله ور شد وتا مرگ با آنها می جنگـد.

ولی باید گفت این امر پیامبر اسلام مربوط به جهاد ومقابله با نیروهای های نظامی دشمن آن عصر است که درنتیجـــﮥ عمل انتحاري و استشهادی صرف و صرف ویا به صورت اساسي سبب قتل، کشتن و یا تخریب دشمن میگرد. آنهم با وسایل که درعمل صرف دشمن متضرر ویا کشته میشود.

اما مقایسـﮥ این منبع بخاطر عدم مقایسه به عمل انتحاری امروزی دارد که که با امکانات فنی و تخنیکی مدرن سبب کشتن و ضرر به انسان های بی گناه و یا ضرر به مال و جان انسان بې گناه وحتی مسلمانان که مخالف دشمن مشترک ممکن خواهد بود، میگردد لذا مورد مقایسه وقیاس ندارد و داشته نمی تواند. درشرایط و امکانات مدرن تخنیکی وکارا بودن سلاح های کشنده فرصت دادن توبه نیز حتی از انسان متخلف گرفته شده و موضوع را از قیاس به حدیث فوق جدا و اساساً جدا ساخته و مبررشرعی جواز مسأله را نفیه نموده و به جای دیگر میکشد که سبب حرمت عمل انتحاری میشود.

پیامبر اسلام در امر مقدس جهاد بر همه اهداف جنگی دوران جاهلیت که منجر به چور وچپاول ، تخریب وویرانی وتجاوز به عفت زنان وقساوت با ناتوانان ونوزادان واطفال ونابودی کشتزار ها وفساد در روی زمین میشود خاتمه داد.

جنگ در دین مقدس اسلام به کلمه مقدس جهاد تغییر نام یافت . وامر جهاد که مفاهیم وسیع دارد؛ جهاد با نفس خویش آغاز و به جهاد مسلحانه درصورت داشتن شرایط اوج میگیرد، برای خدمت اهداف شرافتمندانه ومقاصد والا وغایاتی پسندیده میباشد. این برخورد نیک و انساني وداخل قواعد بوده که دین اسلام به قلب میلیونها انسان کرﮤ زمین راه یافته و از انسان وحشی قصی القلب ومتخلف انسان با بلند ترین درجه و نمونهء اخلاقی ساخته. مسلم این است که این عقیده بدون اینکونه فضایل نیک به زور شمشیر وقصاوت به قلب انسانهای داخل شده نمی توانست ونمی تواند.

جهاد اسلام عبارت از مجاهدتی است که انسان را از چنگال نظام جور وستم درچوکات قواعد واصول معین رهایی بخشیده وبرای برقراری نظام عدالت وانصاف ودر نهایت در بر قراری نظامیکه نیرومند توان پایمال کردن حق ضعیف را از دست داده ودرصورت تخلف مورد پیگرعدلی وقضایی قرار گرفته وبه تأمین عدالت پرداخته میشود.

در حدیثی سلیمان بن بریده از پدرش روایت نموده است: چون رسول صلی الله علیه وسلم کسی را به عنوانی قوماندان وسر لشکر سپاه یا ســـریه (گروه گروپ کوچک جهادی) می فرستاد اورا به رعایت تقوی در مورد نزدیکانش ومقربانش توصیه میفرمود واز او میخواست تا با مسلمانان همراهش به شیوه ای پسندیده رفتار نماید . انگاه می فرمود : « جهاد وپیکار کنید به نام خدا ودر راه خدا با کسانی که به خداوند کـفـر ورزیده اند ، پیکار کنید اما خیانت وناجوانمردی مکنید ، مُـثـله مکنید وکودکی را مکشید … » (مُـثـله به معنای بی سیرت کردن و یا مثلاً گوش و بینی بریدن است. )

پیامبر اسلام به آسانگیری نیز فرمان داده ومی فرماید : « آسان گیرید وسختگیری مکنید، مردم را به خود گرایش دهیدواز خود مرانید » (صحیح مسلم ج۲ ص ۸۲ و ۸۳ المعجم الصغیر ، طبرانی ج ۱ ص ۱۲۳ ، ۱۸۷ )

پیامبر صلی الله علیه وسلم اگر شبانگاه به قومی می رسید ، بر آنان حمله و یورش نمی بُـرد تا آنکه سپیده می دمید.

از سوزاندن مردم در آتش اکیدآ منع کرده بود. از کشتن کسی که در بـند است واز زدن وکشتن زنان واز غارت وچپاول نهی کرده وفرمود : « مال غارتی از گوشت مردار حلال تر نیست » همچنین از تباه نمودن کِشت ونسل وبُـریدن در ختان، منع فرموده است .

در هنگام فتح مکه هدایات اکید صادر فرمود : « به هیچ وجه مجروح واسیر را مکشید وفراری را تعقیب مکنید» .

همچنان در حدیثی که از حضرت علی کرم الله وجهه روایت است که رسول صلی الله علیه وسلم فرموده است « از به کار گیری سـم (زهــر ) در شهر های مشرکین نهی کرده است. پیامبر خدا از کـشتن زنان واطفال در جنگ منع فرموده اند مگر اینکه در کا ر زار جنگ مشارکت داشته باشند. »

در احاديث متبرکه تذکر رفته است که : پيامبر اسلام حضرت محمد صلۍ الله عليه وسلم زماني که گروههاۍ حربي ونظامي خويش را به سوي جبهات اعزام ميداشت، اکيدآ به ايشان هدايت ميفرمود :

( … ولا تقتلوا شيخآ فانيآ ولا طفلا صغيرآ ولا امرآة ولا تغلو ا واصلحوا واحسنوا ان الله يحب المحسنين ) ( الشامي ١٣١٤ : ٧ / ٦ ). ( موسفيدان ، پيرمردان ، اطفال وزنان را بقتل نرسانيد ، خيانت نکنيد ، صلح را در پيش گيريد ، نيکي کنيد ، که پروردگار نيکو کاران را دوست دارد).

پیامبر صلی الله علیه وسلم به سپاهیان ومجاهدین خویش اکیدآ دستور میداد : « اي بندگان خدا ! براي خدا ودر راه او جهاد کنيد ، وهميشه از درگاه پروردگار کمک و استعانت جوييد .

اي مردم!

کفار را پس از کشتن « مُـثـله » ننماييد ، يعني چشم و گوش و بيني و ديگر اعضاء آنان را نبريد ، اطفال و زنان و پيرمردان و راهبان آنان را به قتل نرسانيد و درختان آنان را جــــزء در هنگام ضرورت نــبُــريد ، و هر گاه يک نفر از شما مشرکي را امان دهد ، امان او را محترم شمرده و امانش دهيد تا آنکه آن مشرک کلام خدا را بشنود. هرگاه اسلام اختيار نمود براي شما خواهد بود ، و اگر اسلام اختيار نکرد به جاي خود برگــردد و از خداوند توفيق جهاد را بخواهيد.
ای مســلــمانـــان!
هيچ گاه نخلستان ها را نسوزانيد ، و کسي را به آب غرق ننمائيد ، درختان ميوه دار را از ريشه و بن نکنيد و زراعت و محصول آنها را آتش نزنيد.»

همچنان تعدادی کثیر ی از علماء وفقهای اسلام براه انداختن اعمال انتحاری که موجب قتل نفس انسانان بیگناه بخصوص اطفال وزنان میگردد حرام اعلان داشته . ومیگویند که انتحار کننده ، به هیچ صورت جای در بهشت داخل نمیشود.

شیخ عبد العزیز آل شیخ مفتی کشور عربستان سعودی وشیخ الازهر شیخ محمد سید طنطاو ی ، طوریکه فوقآ بدان اشاره نمودیم ، طی فتوی های شرعی اعلام داشت اند که : که این عملیات در صورتی استشهادی است ومورد قبول شرع است : که علیه متجاوزین ومراکز نظامی صورت گیرد ، نه علیه کودکان وزنان وانسانهای بیگناه .

شیخ محمد سید طنطاوی میگوید :

« اگر انسانهای بیگناه بقتل برسد ،درآن هیچگونه وجه شرعی برای این نوع عملیات نمی بینم وآن را جهاد در راه خدا نمی دانم . »

پرهیز ازقتل نفس در اسلام خدواند متعال در ( آیه ۶۸ سوره فرقان ) میفرماید :« ولا یقتلون النفس التی حرم الله الا بالحق » «آنان انسانی را که خداوند ریختن خونش را حرام شمرده -جز به حق – نمی کشد »

در دین مقدس اسلام گناه انسان کشی بی نهایت سخت بوده ومجازات شدیدی برای آن قرار داده شده است ؛ خداوند متعال میفرماید :

« ومن یقتل مؤمنا متعمدآ فجزوه جهنم خالدآ فیها وغضب الله علیه ولعنه واعد له عذابا عظیما » ( سوره نساء آیه : ۹۳ )

« وکسی که فرد مؤمنی را از روی عمد بکشد ( از ایمان او باخبر بوده وتجاوز کارانه اورا بقتل برساند وچنین قـتـلی را حلال بداند ، کافر بشمار می آید و) کیفر او دوزخ است وجاودانه در آنجا می ماند وخداوند بر او خشم می گیرد و او را از رحمت خود محروم می سازد و برای او عذاب بزرگی آماده می کند . »

در این آیـــﮥ مبارکه پروردگار ما چار گونه مجازات شدیدی را برای قاتل ومرتکبین اینگونه این عمل شنیع مقرر فرموده است:

۱- خلود وجاودانگی در دوزخ .

۲- غضب الهی .

۳- لعنت خدا.

۴- عذاب بزرگ .

همچنان خداوند پاک در ( آیه ۳۲ سورﮤ مائده ) میفرماید :

« من قتل نفسآ بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمعیآومن أحیا ها فکانما أحیا الناس جمیآ ».

« هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل ، یا فساد در زمین بکشد ، چنان است که گوئی همه انسانها را کشته است وهر کس انسانی را از مرگ رهائی بخشد ، چنان است که گوئی همه مردم را زنده کرده است ».

برخی از علماء بدین باور اند: کسانیکه با سلاح کشنده انسانها بیگناه را بقتل میرسانند و افراد یک جامعه را میترساند وامنیت جامعه را بخطر مواجه می سازند . چنین شخصی به عنوان « محارب با خدا ومفسد فی الارض » معرفی شده وحکومت اسلامی حق دارد اورا محکوم به اعدام نماید.

طوریکه قرآن عظیم الشان در مورد حکم صریح واشکار را بیان فرموده میفرماید :

« انما جزاؤ االذین یحاربون الله ورسوله ویسعون فی الارض فسادا آن یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم وارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدینا ولهم فی الاخرة عذاب عظیم » ( مائده : آیه ۳۳ ) « کیفر کسانی که ( بر حکومت اسلامی می شورند وبر احکام شریعت می تازند وبدین وسیله ) با خدا وپیغمبرش می جنگند ، ودر روی زمین ( با تهدید امنیت مردم وسلب حقوق انسانها ، مثلا از راه رهزنی وغارت کاروانها ) دست به فساد می زنند ، این است که ( در برابر کشتن مردم ) کشته شوند ، یا ( در برابر کشتن مردم غصب اموال ) به دار زده شوند ، یا (در برابر راهزنی وغصب اموال ، تنها ) دست وپای آنان در جهت عکس یکدیگر بریده شود ، ویا این که ( دربرابر قطع طریق وتهدید ، تنها) از جایی به جایی تبعید گردند ویا زندانی شوند . این رسوایی آنان در دنیا است ، وبرای شان در آخرت عذاب بزرگی است . »

در دین مقدس اسلام وضع قانون طوری عادلانه تنظیم وپیش بینی گردیده است که اگر به نطفه منعقده دررحم مادر هم تجاوز صورت گیرد ، آنرا گناه کبیره محسوب داشته ودیت سنگینی را برای متخلف وضع نموده است.

گناه قتل نفس در گفتار پیامبر اسلام پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است :
هر گاه دونفر مسلمان بدون حق شمشیر به روی هم کشیدند ویکی از آنها در میان کشته شد ، هر دو اهل جهنم خواهند بود ، یکی از صحابه از پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسیدند : مقتول چرا اهل جهنم میشود ؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم در جواب فرمودند : « لانه اراد قتلا » زیر مقتول نیز اراده ونیت کشتن طرف مقابل را کرده بود ، منتها به مرادش نرسید وخودش کشته شد .

در حدیث دیگری از ابو سعید خدری روایت است : به پیامبر صلی الله علیه وسلم خبر دادند که یکی از مسلمانا ن کشته شده ، ولی معلوم نیست که قاتلش کیست . پیامبر صلی الله علیه وسلم در حالی که اثر قهر در چهره مبارکش نمایان بود ، به مسجد رفت وبر منبر قرار گرفت وپس از حمد وثنا گفت :

مسلمانی کشته میشود وکسی از قاتل او خبر ندارد ! قسم به خداوندی که جانم در اختیار او است . هر گاه اهل آسمانها وزمین برای کشتن یک نفر مؤمن اتفاق کنند ، یابه آن راضی شوند ، خداوند همه آنها را وارد آتش دوزخ گرداند ! قسم به خدا هر شخصی از روی ظلم تازیانه ای به کسی بزند ، در روز قیامت در میان آتش دوزخ مثل آن تازیانه را به او میزنند .

چنانچه گفته آمدیم علمای اسلام بدین باور اند که : انسان همانطوریکه حق ندارد ، حیات وزندگی را از دیگران سلب کند، اجازه ندارد که حتی به زندگی خود هم خاتمه دهد ویا عمل را انجام دهد که منجر به خود کشی گردد.

نفس نعمتی از نعمات است که پروردگا ر برای ما انسان ها عطاء فرموده است. زندگی است که استفاده از سایر نعمت توسط همین زندگی میسر وامکان پذیر میگردد. بدین اساس حفظ این نعمت الهی از مهمترین مسؤلیت های ووظایف انسانی ما انسانها به شمار میرود.

در دین مقدس اسلام همانطوریکه کشتن دیگران ، حرام وگناه است، خودکشی ویا انتحار هم نوعی جرم وانحراف از احکام الهی بحساب می اید .

خودکشی یا انتحار در جامعه ای که بر اساس معیار های اسلامی بناء شده باشد، گناه وقتل نفس محسوب میشود قتل نفس که پروردگار با عظمت ما از آن مسلمانان را جدآ منع فرموده است .

خداوند پاک میفرماید : « ولا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما ومن یفعل ذلک عدوانآ وظلمآ فسوف نصلیه نارآ وکان ذلک علی الله یسیرا »

( خود را مکشید ودستخوش هلاک وتباهی مسازید که خداوند با شما مهربان است . هر که از روی تجاوز وستم وظلم چنین کند ، به زودی او را در آتش دوزخ خواهیم افگند واین برای خدا آسان است . )

حضرت علی کرم الله وجهه می فرماید : «مؤمن کسی است که به هر طریق الا خودکشی بمیرد »

در دین اسلام ، ضمانت اجرایی ممنوعیت خود کشی ، بر پایه اصول ومبانی عقیدتی واخلاقی استوار است . مؤمن کسی است که به حاکمیت خدا بر جهان وانسان اعتقاد کامل دارد ومعتقد است که خداوند انسان را به سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته وهیچکس نمی تواند این حق خداداد را از انسان سلب کند . فرد مؤمن در زندگی اجتماعی ودر مواجهه با مسائل ومشکلات روزمره، با تلاش وکوشش ونیروی ایمان ، از الطاف ورحمت پروردگار نا امید نمی شود ، تا اقدام به خود کشی کند . در نتیجه ، اگر انسان ها اگاهانه اقدام به خود کشی نمایند ، به این سبب که حیات خود را بر خلاف امر الهی سلب کرده اند ، بی ایمان از دنیا خواهند رفت.

بدین اساس خود کشی در اسلام وشریعت اسلامی از نگاه اخلاقی ، درونی ودینی مورد مداقه قرار گرفته و وهمین امر در طول تاریخ موجب گردیده است که امار خود کشی در بین مسلمانان با امار خود کشی سایر ملل قابل مقایسه نمیباشد .

دین اسلام ریختن خون ناحق را منع نموده ودر حدیث متبرکه آمده است:

« اول ما یقضی بین الناس یوم القیامة فی الدما ء»( اولین چیزی که بین مردم در روز قیامت به فیصله میرسد خون ناحق است ) ( بخاری: ۶۵۳۳ مسلم ۱۶۷۸ )

امام نووی در شرح حدیث متبرکه میفرماید: ( در این حدیث راجع به حفظ جان تاکید بیشتر صورت گرفته است که در روز قیامت اولین فیصله را جع به همین موضوع میباشد )

همچنان محمد صلی الله علیه وسلم در حدیث دیگری میفرماید : « لا یزال المومن معنقا صالحا مالم یصب دما حراما » (مسلمان پابند به دین ونیکو کار باقی می ماند مادامی که خون ناحق را نریزد ) ( ابو داود : ۴۲۷ )

همه این هدایات اسلامی مارا بدین امر معتقد می سازد که : جان ونفس انسان در دین مقدس اسلام از اهمیت بسزایی برخوردار بوده واسلام حرمت گذاشتن به آن را تاکید اکید نموده است وانسا نها را از خطر آن با خبر ساخته است .

امام ابن حجر عسقلانی ( رح ) در تفسیر حدیث متذکره میفرماید : « در حدیث متذکره از بزرگی امر ریختاندن خون ناحق ، بحث صورت گرفته است . اولین چیزی را که انسان از این امر پیامبر محمدصلی الله علیه وسلم استباط مینماید: اهمیت موضوع ، بزرگی گناه وگسترش فساد ناشی از این عمل منفور است، که به ریختن خون ناحق مصالح علیای جامعه بر هم خورده واساس زندگی انسانها مورد سوال قرار میگیرد ) ( فتح الباری : ۱۱ – ۴۸۲ ) دین مقدس اسلام قتل انسان بیگناه را به صورت مطلق منع فرموده وپیامبر عالم بشریت محمد صلی الله علیه وسلم در حج الوداع یا آخرین حج این فیصله بزرگی آسمانی را که نباید انسانهای بیگناه به ناحق به قتل رسانده شود، با صراحت ووضاحت تام بیان داشت وفرمود :

« فان دماءکم وامو الکم واعراضکم حرام علیکم کحرمة یومکم هذا فی شهر کم هذا فی بلد کم هذا » ( ریختاندن خون ، خوردن مال وریختن آبروی شما حرام است ، ما نند حرمت امروز ( روز عرفه ) وما نند حرمت این ماه ( ذوالحجة الحرام ) ومانند حرمت این شهر ( مکه مکرمه ) .

دین مقدس اسلام هیچ استثنایی را در ریختن خون دیگران بجز زناکار « محصن » قاتل ثابت شده به صورت مشخص ومعین دقیق ویا شخصی که دینش را ترک نماید ( مرتد ) وآن هم بصورت بسیار دقیق با شرایط اجرایوی اثباتیه بس دقیق وکاملاً روشن، نمی پذیرد. شریعت اسلام برای حفظ ونگه داشت حیات انسان و جلوگیری از اشتباه ممکن که درموارد غیر قابل تصحیح است درهمـﮥ موارد جزا های حدودي هم درصورت بوجود آمدن شُبه در اثبات این اتهامات از تطبیق حکم حدودی برحذر میدارد و تطبیق جزای حدودی را ساقط میداند. حتی درصورت توازن دلایل بین ارتکاب و عدم ارتکاب نیز از تطبیق احکام مذکور برحذر میدارد. چون پیامبر اسلام فرموده است « لا یحل دم امرئ مسلم یشهد ان لا اله الا الله وانی رسول الله الا با حدی ثلاث : الثیب الزانی والنفس با لنفس والتارک لدینه المفارق للجماعة » ( بخاری ۶۸۷۸ مسلم ۱۶۷۶ )« ریختن خون هر انسانی که به وحدانیت خداوند ( ج) ورسالت برحق محمد صلی الله علیه وسلم شهادت دهد حرام است . به جز مرد زن دار وزن شوهر داری که زنا کند . ومردی که کسی را به قتل برساند ، .هکذا شخصی که دین خود را ترک نمود ومرتد شده از جماعت مسلمانان بیرون شود .»

باز هم تأکید میداریم که طریق اثبات اتهام حدودی از جمله درمسأله زنا زن ویا مرد متأهل آنقدر دقیق و پیچیده است که عملاً درموارد اثبات آنرا کاملاً مشکل ویا حتی ناممکن میتوان گفت. حالت اقرار برای تذکیه که اقرار خود متخلف است مسأله وبحث طویل و عریض خواهد بود که درین صورت هم مستنطق مکلف به پیگیری انگیزه و علت ارتکاب جرم و اثبات موضوع با دیگر قراین و شواهد اثباتیه باید صورت گیرد.

به این ترتیب جـزا های حدودی بیشتر وظیفهء ایجاد ترس جهت جلوگیری از ارتکاب عمل خلاف، تربیه و تنظیم امور تحت نظر قانونیکه خود متخلف را از ارتکاب تخلف باز میدارد، موجود میباشد.

علما ی اسلام با استنباط از آیات قرآنی واحادیث نبوی قتل واعمال انتحاری وخود کشی را وحتی بر داشتن سلاح علیه مسلمانان را حرام اعلام داشته وآنرا خلاف احکام صریح اسلام میدانند :

پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وسلم در این رابطه میفرماید : « من حمل علینا السلاح فلیس منا » ( بخاری ۷۰۷۱ مسلم : ۱۶۳ ) اگر شخصی مسلمانی را با اسلحه هدف قرار دهد ویا تهدید کند ، ویا توسط سلاح خود کسی را با قتل رسانید ویا سبب اذیت وآزار مسلمانان شد، موصوف گنهگار پنداشته میشود .

ابن ملقـن می فرماید : « حدیث فوق بر حرمت قتل مسلمانان دلالت نموده واین امر را نهایت بد وزشت معرفی داشته است . محض سلاح بدست داشتن که بر مصالح شرعی نبوده باشد ، محکوم بوده وپیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم از آن نهی فرموده است ، حتی در دست داشتن شمشیر بدون غلاف را منع نموده وفرموده است که بدون ضرورت ، شمشیر خود را از غلاف آن بیرون نکنید ، وبه سنگریزه وسایر آلات جارحه برادر مسلمان خود را نشانه نگیرید.

همه اینها به احترام متقابل مسلمانان ، دلالت مینماید واز کار برد اشیا ووسایلی که سبب جریحه دار شدن مسلمانان گردد ، منع فرموده است تا کرامت آنها حفظ گردد .» ( اعلام لابن ملقن : ۱۰ – ۳۷۸ )

وفا برعـهـد وپـیــمان:

مسلمان نباید خلاف عهد و پیمان خویش عمل نماید :

زمانیکه یک مسلمان با اخذ ویزه وارد یک کشور دیگر جهان شدن ویک کشور غیر اسلامی مثلا اروپایی میگردد ویا هم بنابر عواملی بحیث پناهنده درکشوری ثبت نام میکند در حقیقت عهد وپیمانی است که با آن کشور می بندد ، وتعهد می سپارد تا تمام قوانین آن کشور را مراعات ومطابق آن رفتار نماید .

بناء قـتـل باشندگان وایجاد دهشت ونا امنی در این کشور ها مطابق هدایات اسلامی بصورت مطلق حرام ، ممنوع ومخالف شرع اسلامی میباشد.

چنانچه خداوند پاک میفرماید :

« قل تعالوا اتلُ ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیئا وبا لوالدین احسانا ولا تقتلو ا اولادکم من إملاق نحن نرزقکم وإیاهم ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها وما بطن ولا تقتلوا النفس التی حرم الله الابالحق ذالکم وصّکم به لعلکم تعقلون »

( بگو ای پیامبر : بیا ئید تا آنچه را که پروردگار تان بر شما حرام کرده است برای شما بیان کنم ؛ در قدم اول هیچ شریکی بخدا نیاورید وبه پدر ومادر تان احسان کنید . واولاد تان را از بیم فقر نکشید، ما شما وآنها را روزی میدهیم وبه کار های بد وزشت چه آشکار وچه پنهان نزدیک نشوید . ونفسی را که خدا حرام کرده جز به حق به قـتل نرسانید . اینها که خدا وند شما را بدان سفارش نموده است ، تا تعقل کنید ) ( انعام : ۱۵۱ )

پرورگار ما از مخالفت به عهد در چندین آیه متبرکه منع فرموده وبه پیروان خویش اکیدآ امر نموده است تا به عهد وپیمان خویش وفا نمایند :

« واوفوا با لعهد ، ان العهد کان مسئولا » ( وبه عهد خود وفا کنید که از عهد وپیمان سوال خواهد شد ) ( سوره بنی اسرائیل آیه : ۳۴ )

قرآن عظیم الشان در جای دیگر میفرماید :

« وافوا بعهد الله اذا عاهدتم ولا تنقضوا الایمان بعد تو کید ها ، وقد جعلتم الله علیکم کفیلا ، ان الله یعلم ما تفعلون » ( سوره نحل : آیه ۹۱ )

« به پیمان خدا ( که با همدیگر می بندید ) وفا کنید هر گاه که بستید ، وسوگند ها را پس از تاکید ( آنها با قسم به نام وذات خدا ) نشکنید ، در حالیکه خدای را اگاه وگواه ( بر معامله ووفای بعهد ) خود گرفته اید . بی گمان خدا می داند آنچه را که می کنید . « وبعهد الله أو فوا ذالکم وصکم به لعلکم تذکرون » ( سوره الانعام آیه : 152 ) « وبه پیمانی که با خدا بسته اید وفا کنید . اینست همان سفارشی که خدا بشما نموده است تا باشد که متذکر وهوشمند شوید .

قتل وکشتن زنان واطفال:

دین مقدس اسلام کشتن زنان واطفال را حتی در میدان جنگ هم نیز حرام قرار داده است .

در صحیحین از عبد الله ابن عمر ( رض ) روایت است که :« در یکی از غزوات پیامبر صلی الله علیه وسلم زنی کشته شده را یافتند ، پیامبر صلی الله علیه وسلم کشتن زنان واطفال را منع قرار داد ».( بخاری ۳۰۱۴ مسلم ۱۷۴۴ )

امام نووی در شرح مسلم می نویسد : « تمام علماء بر عمل کردن به مقتضای این حدیث ، اتفاق نظر دارند وکشتن زنان وکودکان را حرام میدانند ؛ مادامی که ایشان در میدان نبرد مستقیما وارد جنگ نشده باشند، اگر در میدان جنگ ، مسلح دیده شوند ، به قتل آنها اتفاق نظر نیز وجود دارد ». ( شرح مسلم نووی جلد ۶ صفحه ۳۳۴ ).

دین مقدس اسلام حملات ناگهانی وانتحاری را حتی بالای اطفال وزنان غیر مسلمان ممنوع قرار داده است وبه هیچ صورت آنرا جایز ندانسته ونمیدارد .

امام مالک و اوزاعی میگویند : « کشتن زنان وکودکان به هیچ صورت جواز نداشته ولو که دشمنان اسلام ایشانرا سپر خود هم قرار داده باشند » .

همچنان امام شافعی قتل زنان را جایز نمیداند ، مگر در صورتیکه در میدان جنگ به امور جنگی مشغول باشند . ابن حبیب مالکی نیز بر عدم جواز قتل زنان مگر درحالت مبادرت به جنگ ، آنهم در میدان نبرد نظر دارد . ( فتح الباری ۶ / ۱۷۸- ۱۷۹)

امام ابن حجر عسقلانی اتفاق علماء را بر منع کشتن زنان وکودکان نقل نموده میفرماید : « زنان همانند کودکان بنابر اینکه ضعف جسمانی وفزیکی دارند ، کمتر تصور میرود که به جنگ مبادرت ورزند»

ابن قیم جوزی ( رح ) می فرماید : در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و سلم آمده است که می فرمایند : « المسلمون تتکافوا دما ئهم ویسعی بذمتهم أدنا هم » احــراق و مُـثـله: پيامبر صلي الله عليه وسلم سوختاندن حيوانات ، حريق درختان ميوه دار را اجازه نفرموده اند. بلکه در مقابل هدايات خاصي واحکام صله رحمی وعطوفت را در برخورد با طبعيت صادر نموده است . در حديث متبرکه با صراحات خاصي حتي حريق حيوانات ممنوع اعلام گرديده است :« نَهى (رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) اَنْ يُحْرَقَ شَىْءٌ مِنَ الْحَيْوانِ بِالنّار»
در تعدادی کثیری از روایات اسلامی ، پیامبر صلی الله وسلم از به آتش كشيدن موجود جاندار بصراحات تام نهى كرد.
در تعداد زيادي از احاديث نبوي آمده است که : عذاب كردن به آتش کشيدن، مخصوص خداوند است و كسى جز پروردگار حق اين را ندارد.

مُــثــله:
موضوع مُـثـله يكى از موضوعات قابل بحث در دين مقدس اسلام بشمار ميرود . دین مقدس اسلام قاعدهء کلی ، احترام به مقام انسان وکرامت انسانی را در هیچ حالتی ، خواه در صلح باشد یاجنگ خواه در اقتدار باشد یا اپوزیسون فراموش نمی نماید . دین اسلام بر خلاف عادت موجود در بین اعراب جاهل ، حکم بر ممنوعیت مثله کردن ، شنگجه وهر شگل دیگری از رفتار تحقیر آمیز در مقابل مقام انسان را صادر فرموده است .

مُـثـله يعنى بريدن گوش ، بيني ،زبان ، دست وپا ُ قطع کرده انگشتان و امثال آن ؛ اين امر، هم درمورد اسير و هم درمورد كشته شدگان جنگ جايزنيست .وممنوع اعلام کرديده است .

در حديث متبرکه که رواي آن حضرت علي کرم الله وجهه ميباشد گفته است که محمد صلي الله عليه وسلم فرموده است : « اِيّاكُمْ وَ الْمُثْلَه وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ» از مُـثـله كردن بپرهيزيد، هر چند در مورد سگ آزار رساننده هم باشد.
همچنان زمانيکه پيامبر صلي الله عليه وسلم نـيروهاى خويش را به جبهات جنگ اعزام ميداشت اکيدآ هدايات ميفرمود مثله نكنيد.:

علما ومفسران بدين باور وعقيده آند : در حکم منع وحرام بودن مُـثـله فرقى نيست بين اينكه در جنگ باشد يا غير آن ، قبل از مرگ باشد يا بعد از آن و بين اينكه دشمنان مسلمانها را مُـثـله كنند يا نكنند، اگر چه اطلاق آيـه شـريـفـه « وَ الْحـُرُمـاتُ قـِصـاصٌ » جـواز مـقـابـله بـه مـثـل را مـى رسـانـد، ليـكـن اطـلاق روايـات و فـتـاوا مـقـتضى عدم جواز است .
در روایات اسلامی آمده است که : در جنگ خندق بعد از اینکه عمروبن عبدود به دست مسلمانان بقتل میرسد . یکی دیگر از سردار وقوماندان مشهور مشرکین بنام نوفـل ابن عبدالله زخمی وتوسط مسلمانان هم بقتل میرسد ابوسفیان از ترس اینکه مبادا پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وسلم جسد اورا بخاطر تلافی جسد حضرت همزه که توسط غلام حبشی ابوسفیان در جنگ احد، مُـثـله شده بود ، مُـثـله نکردد مبلغ ده هزار پول مروج آن زمان ( دینار یا درهم ) برای پیامبر صلی الله علیه وسلم فرستاد تا جسد قوماندانش توسط مسلمان مُـثـله نگردد ، وجسد اور را سالم برای مشرکان تسلیم نمایند . اما پیامبر بزرگوار اسلام ناجی بشریت ، هم مبلغ متذکره را وهم جسد قوماندان مقتول را بطور سالم بر ای شان بر گرداند ودر جواب شان گفت : ما پول مرده نمی خوریم.
صحابه کرام هم به پیروی از ارشادت پیامبرصلی الله علیه وسلم در همه امور جهادی هميشه در تعليمات خود به سربازان مسلمان اين دستور راتکرار وآنان را از عمل مُـثـله حتی از عملیه مثله سگ وحیوانات منع می نمودند .
واقعآ مسلمانان این چنین تربیت شده‌اند و در هر جنگی تعلیمات پیامبر خویش را کاملاً مد ّنظر داشته و به آنها عمل می‌ کنند .

یکی ‌از بارزترین نشانه‌های اخلاقی سرباز اسلام این است که به هیچ کس ظلم روا نمی‌دارد. ‌اعضای بدن دشمنانش را مُـثـله نمیـ‌کند و بجز آنانی که در برابرش قد علم کرده‌اند به دیگران کاری ندارد. ‌درختان را قطع نمی‌کند و خانه‌ها ‌ را فرو نمی‌ریزد و به زنان و کودکان اذیت و آزاری نمی‌رساند. علماء ومفسران بدين باور وعقيده آند: در حکم منع وحرام بودن مثله فرقى نيست بين اينكه در جنگ باشد يا غير آن ، قبل از مرگ باشد يا بعد از آن و بين اينكه دشمنان مسلمانها را مثله كنند يا نكنند، اگر چه اطلاق آيـه شـريـفـه « وَ الْحـُرُمـاتُ قـِصـاصٌ » جـواز مـقـابـله بـه مـثـل را مـى رسـانـد، ليـكـن اطـلاق روايـات و فـتـاوا مـقـتضى عدم جواز است .

کُشتن اسـير:

درشرع اسلام درصورت ارتباط جرم که اسیر دشمن جزای کشتن دریافت میکند این امرزمان ممکن است وزمان شرعي است که از جانب محکمـﮥ حاکمیت اسلامی صورت تعیین شده جرم اش ثابت و محکوم گردیده باشد. درغير آن کشتن اسير جواز ندارد وحرام میباشد. فرق نه ميکند اسير در حـال جـنـگ دسـتـگـيـر شده باشد یا بعد از پايان جنگ گرفتار شود. حتي اگر شخصى اسيرى را به پشت جبهه منتقل میکند و اسير از راه رفتن بازماند، نمى تواند او را بِـكُشد، چون حكم محکمهء شرعي در با ره آن وجود ندارد.

در يکي از احاديث آمده است: « اِذا اَخـَذْتَ اَسـيـرا فـَعـَجَزَ عَنِ الْمَشْىِ وَ لَيْسَ مَعَكَ مَحْمِلٌ فَاَرْسِلْهُ وَ لاتَقْتُلْهُ فَاِنَّكَ لاتَدْرى ما حُكْمُ القضا ُ فيهِ» اگـر اسـيـرى گـرفـتـى و او از راه رفـتـن عـاجـز شـد و وسـيـله اى نـداشـتـى كـه او را حمل كنى ، پس او را رها كن و نكش ، چون نمى دانى كه حکم محکمه در مورد چطور است .
رفتار اخلاقی و عاطفی پیامبر رحمت در جنگ بادشمنان کینه توز بسیار عجیب است از جمله این که در جنگ حنین نه فقط اکثریت را بخشید و اموال و اسیرانشان را برگرداند بلکه مالک بن عوف رهبر هوازن را نیز عفو کرد و صد اشتر به او داد و بعد از این که مالک اسلام آورد پیامبر او را به رهبری مسلمانان هوازن و بنی سعد که به نوشته ابی هاشم شش هزار نفر بودند گمارد و بنی سعد را بخشید.

گناه کمک به اعمال انتحاری وخود کشی:

در این بحث میخواهم همانطوریکه قتل نفس وبراه انداختن اعمال انتحاری « استشهادی » علیه انسانها بیگناه گناه کبیره بوده همین طور پناه دادن ومساعدت کردن به شخصی انتحاری که برای قتل انسانهای بیگناه مشغول است ، گناه کبیره بوده و باید مسلمانان جدآ از آن خود داری نمایند :

پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است : « لو آن رجلا قتل با لمشرق ، وآخر رضی به با لمغرب کان کمن قتله وشرک فی دمه » ( هر گاه مردی در مشرق کشته شود ، ومرد دیگری که در مغرب زندگی می کند به آن قتل راضی باشد ، مانند قاتل است ودر خون مقتول شریک است ).

همچنان در حدیث دیگری آمده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم روزی از مردم پرسید :
« این مرد را چه کسی کشته است ؟ » مردم گفتند : ای رسول الله ، ما اطلاع نداریم ! پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود :

آیا رواست که کشت های از مسلمین در میان مردم باشد وآنها ندانند چه کسی او را کشته است ؟ قسم به ذات –پروردگار که مرا به حق به پیامبری فرستاده ، اگر اهل آسمانها وزمین در ریختن خون مسلمانی شرکت داشته یا به آن راضی باشد ، همه را خداوند در آتش دوزخ سر نگون خواهند ساخت » .

والله اعلم بالصواب.

در بارۀ نویسنده

الحاج امین الدین « سعیدی- سعید افغانی »

مدیـر مرکز مطالعات ستراتــیــژیکی افغان
ومسـؤل مرکزفرهنگی د حق لاره- جرمنی

پاسخی بگذارید