وقتی جسد فرعون پیدا شد تقریبآ تمام علما به این اکتفا کردند که “کشف جسد فرعون ثبوت درست بودن قرآن است و بس” و علمای اسلام ازین نتیجه گیری پیش تر نرفتند، درحالیکه، بیشترین اتفاقات بزرگ جهانی و نظام فعلی جهان سرچشمه از زمان میگیرد که جسد فرعون پیدا شد. در سال 1897 جسد فرعون پیدا شد، که همزمان با تشکیل حرکت صهیونیسم بود، و نظام فعلی جهان توسط همین صهیونیست ها اداره میشود.
درست پنج سال بعد از تشکیل صهیونیسم و پیدا شدن جسد فرعون اولین بار در سال 1902 بهار عرب آغاز شد، و عبدالعزیز بن سعود که از عرب کشیده شده بود و در کویت به سر میبرد دوباره توانست به جزیر عرب بیاید و شهر ریاض را تصرف کند. صهیونست ها همچنان توانسته بودند که بسیاری از مردان دانا و همچنان عساکر خلافت عثمانیه را به سوی حکومت بی دینی با وعده ها و نشان دادن باغ های سرخ و سبز مغز شویی کنند(ما فعلآ هم شاهد چنین مغزشویی ها هستیم). اروپایی ها و صهیونیست ها در آن زمان خلافت عثمانیه را مردان بیمار اروپا مینامیدند. اروپا در آن زمان رو به قوی شدن میرفت، نظر به داشتن اجندا های بهره برداری، اقتصاد شان در حال پیشرفت بود و به کالونی سازی دنیا آغاز کرده بودند. این پیشرفت های اقتصاد بهره برداری سبب کشش جوانان ترک و عرب بسوی آنها شد و صهیونست ها نیز روابط دوستانه را با این جوانان بستند. در همین سال (1902) یک کنفرانس که مهمانانش جوانان عثمانی و بعضی اقلیت های دیگر که مخالف خلافت عثمانیه بودند تشکیل شد. این کنفرانس اولین بار طرح سرنگون ساختن خلافت اسلامی را پیش کش کرد که موفقیت این طرح فقط شش سال را در بر گرفت. در ظرف شش سال سلطان عثمانی بنام عبدالحبیب مجبور به واگذاری خلافت به حکومت های بی دین در منطقه شد.
از آنجا بود که دولت بی دین و جدید التشکیل ترکیه مخالفت های خویش را با اعراب و نه تنها با اعراب بلکه با اسلام آغاز کرد. آنها چرا اینکار را میکردند؟ بخاطر اینکه آنها میخواستند مردم را به شورش تحریک کنند. در همین حال که آنها به اختلافات بین اعراب و تحریک مردم دامن میزدند، بریتانیا جاسوسان خویش را با جیب های پر در جزیره عرب افزایش دادند. در آن زمان والی مکه و یا شریف مکه حسین بن علی ( شریف حسین ) در بدل پول انگلیس بغاوت خود را با خلافت برملا ساخت، که بعدآ او هم توسط آل سعود سرنگون شده و جزیره عرب به ممالک شاهی و اشکال حکومت های غیر اسلامی تبدیل شد. خلافت اسلامی توسط توطیه های بزرگ وجنگ جهانی اول در دهه سوم قرن بیست کاملا محو شد و تا حال خلافتی در جهان اسلام بر پا نشد.
در سال 1917 جنرال “الن بی” همراه با عساکر عربی همکار با بریتانیا توانستند بیت المقدس را تسخیر کنند، که بعدآ یک جنگ جهانی دیگر را در بر گرفت تا آرمان اصلی صهیونست ها که تشکیل دولت اسراییل در بیت المقدس بود به حقیقت پیوست و آنها توانستند که تپه صهیون را از آن خود کرده و برای اجندای حکومت جهانی خویش از صهیون طرح ریزی های خویش را آغاز کردند.
این بود نتایج اولین بهار عرب. از آغاز اولین بهار عرب تا آغاز بهار عرب فعلی بیشتر از صد سال میگذرد، ولی، حادثات آن به همان ترتیب اتفاق می افتد. در اولین بهار عرب خلافت اسلامی از بین رفته و دولت های غیر اسلامی به شمول شاهی عربستان سعودی بوجود آمد، و حال در بهار عرب دومی با وجود تمام کوشش های عربستان سعودی برای نجات خویش این شاهی در حال غرق شدن است. پیروان دجال عربستان سعودی را تا میتوانستند استفاده کردند و دیگر به عربستان سعودی ضرورت ندارند، همانطوریکه پیروان دجال از ایالات متحده امریکا تا میتوانستند استفاده کردند و حال به امریکا نیز ضرورت ندارند، پس میتوان گفت الوداع امریکا و الوداع عربستان سعودی.
در بهار عرب دومی، ما حالا میبینیم که حادثات سبب میشود تا اسراییل که در سال 1948 توسط صهیونست ها (پیروان دجال) بوجود آمده بود و از همان وقت تا حال به قدرتش افزوده میشود، به حیث سومین و آخرین ابر قدرت جهان جاگزین امریکا خواهد شد. یادتان باشد که بخاطر از بین رفتن خلافت و جاگزینی بریتانیا توسط امریکا جنگ جهانی اول صورت گرفت، بخاطر تشکیل اسراییل و قدرتمند تر شدن امریکا جنگ جهانی دوم صورت گرفت، و بخاطر جاگزینی امریکا توسط اسراییل، صهیونست ها باید جنگ بزرگ دیگر را آغاز کنند.
همه چیز برای اسراییل برای جاگزینی امریکا باید آماده باشد، بنآ، مسلمانان باید ضعیف شوند، اگرچه بیشترین دولت های کشور های اسلامی تحت کنترول صهیونست ها هستند، ولی مردم مسلمان هنوز وجود دارند، بنآ، اسراییل باید کاری کند که این مردم مسلمان ضعیف و ناتوان شوند. وبهترین مهره که در دست صهیونست ها هست جنگ شیعه و سنی میباشد و در بهار عرب دومی همین مهره در حال حرکت است. آنها موفق شده اند که به جنگ های شیعه و سنی دامن بزنند و مسلمانان نیز بدون درک اصل قضیه به تکفیر یک دیگر میپردازند. گروه های چون داعش و غیره کمک خوب برای اسراییل بخاطر تضعیف امت مسلمان است، و اسراییل توانسته است این امت را در یک حالت ضعف قرار دهد که هیچ گاه در طول تاریخ نظیرش دیده نشده و مسلمانان هیچ گاه اینقدر ضعیف نبودند.
یکی از پلان های بزرگتر آنها که خدا کند غلط باشد و خدا کند که چنین نشود، ولی، من فکر میکنم که بهار عرب فعلی سبب تحریک ایران توسط یک حمله تحریک آمیز طرح ریزی شده توسط صهیونست ها بالای این کشور، خواهد شد، که این تحریک پای ایران را به جنگ با بحرین کشیده و بحرین را تصرف خواهد کرد که دروازه ایران برای تصرف عربستان سعودی است، و باز هم از خداوند(ج) میخواهم که چنین نشود، ولی اگر صهیونست ها ایران را قانع سازند که آنها از عربستان سعودی رو میگردانند، ایران برای کنترول مکه و مدینه این حمله را خواهد کرد، و اگر ایران اشتباه حمله بالای عربستان سعودی را بکند، پس تمام جهان سنی بر علیه شیعه ها بر خواهند خیست و بازهم مانند جنگ های فعلی شیعه و سنی در حالیکه مسلمانان یک دیگر را میکشند و صهیونست ها مانند یک فلم هنری تفریحی به آن به دلچسپی نگاه میکنند، این بار برعلاوه دلچسپی با پایکوبی از آن استقبال خواهند کرد و مسلمانان به جهالت خویش ادامه داده یکدیگر را خواهند کشت، که زمینه را برای امپراطوری اسراییل آماده خواهد ساخت.
بازهم از برادران و خواهران مسلمان خویش تقاضای برادرانه ام همین است که از تعصب دست بکشید. با هر کلمه که به ضد سنی و یا شیعه و یا کدام قوم، زبان، فرقه، میگویید آتش را روشن میکنید که دیگ پیروان دجال را میپزد. حال وقت است که بیدار شوید و نگذارید که بازیگری فلم باشید که صهیونست ها آنرا کار کردانی میکنند. این امت باید یکدست شوند.
اگر میخواهید موضوعات جالب مارا بخوانید از صفحه انترنتی ما همیشه دیدن کرده و صفحه فیسبوک مارا لایک بزنید.
منبع:
کتاب The Caliphate, The Hijaz and the Saudi Wahabi Nation State
خداواند به تو قدرت عالی نصیب کند برادرمحترم وعالیقدر.
تشکر یک جهان برادر عزیزم