از یک طرف نقش دیرینۀ رسانه ها در ساختار نظام های سیاسی و از طرف دیگر نقش رسانه ها در جهت دهی ذهنیت های مردم با استفاده از تکنالوژی امروزی جامعه را به یک طرف نامعلوم در حرکت آورده است. در اوایل از تلگراف استفاده می شد، بعد ها رادیو، روزنامه، مجله، تلویزیون و با پیشرفت تکنالوژی رسانه ها از طریق انترنت خدمات خود را با وسعت بیشتر پوشش وارائه می نمایند. امروزه انسانها در جامعۀ زندگی میکنند که وابسته به معلومات و ارتباطات اند – به منظور انجام فعالیت ها، کار ها، تفریح، تعلیم و تربیه، روابط شخصی، مسافرت ها و فعالیت های دیگر استفاده از رسانه ها الزامی می باشد.
در افغانستان زمانیکه یک شخص عادی از خواب بیدار میشود، روز را با روشن نمودن تلویزیون و یا روزنامه آغاز می کند، بعد به وظیفه می رود، در جریان کار با استفاده از مبایل خود با دوستان خود صحبت می نماید، بعضی اوقات غذا را با دستان، همکاران و فامیل بیرون از خانه صرف می نماید و در نهایت تمام تصامیم زنده گی را به اساس معلومات که از همکاران، دوستان، اخبار، تلویزیون و یا راپور های مالی که از طریق رسانه ها به نشر رسیده، اتخاذ می نماید. این تصامیم را رسانه ها و سیاسیون اتخاذ می کنند که مردم عادی از کدام موضوعات تا چی حد آگاهی داشته باشند – معلومات را که از این منابع جمع آوری می کنند، برای ادامه زندگی عادی سرنوشت ساز است. در دنیایی امروزی، مردم کاملاً به برنامه های تفریحی، خبر، در کل به رسانه ها تسلیم شده اند. تلویزیون در زندگی روزمره مردم نقش اساسی دارد و متاسفانه از اطفال الی بزرگان روزانه شاهد صحنه های مختلف (خشونت، تبلیغات، جنسی، هنری وغیره…) می باشند. سالانه یک طفل در یک فامیل عادی در حدود 000،40 اعلان که نباید تماشا کند از طریق تلویزیون مشاهده می کند. تجارت رسانه یی دارای بزرگ ترین عواید می باشد – بزرگ ترین کمپنی های رسانه یی جهان قرار ذیل است:
1. تایم وارنر ( TIME WARNER)
2. VIACOM
3. Vivendi Universal
4. Walt Disney
5. News Corp
مطبوعات نه تنها در زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم، بلکه در زندگی سیاسی و یا در ایجاد محیط سالم سیاسی برای مردم نقش قوی و اساسی دارد. ” آزادی رسانه ها برای صاحبان آن تضمین است.” این نقل قول ای. جی. لیبلینگ موقف امروزی رسانه ها را بیان می کند. شاید، در ابتدا، هدف اساسی ایجاد رسانه ها خبر رسانی در رابطه به موضوعات و برنامه ها به مردم بود – ولی امروزه این هدف تغییر نموده است. وظایف رسانه ها انعکاس حقایق و خبر رسانی است. رسانه ها قدرت اطلاع نمودن مردم از موضوعات را دارد – اما بعضی اوقات، به اساس بعضی دلایل معلومات که از طریق رسانه ها به اطلاع مردم میرسد، تحت تاثیر مفکوره ها، احساسات و منافع اشخاص قرار میگیرد. امروزه رسانه ها در تغییر مفکوره، شیوه تفکر، احساسات فردی و انتخاب رهبران، حاکم بر مردم می باشند.
یک زمان دولت ها جهت اشتراک مردم در روند های دیموکراتیک و ترویج دیموکراسی، از نقش اطلاع رسانی رسانه ها استفاده نمودند – ولی نقش را که رسانه ها در آن زمان ایفاء نمود گام نخست رسانه ها در تشکیل قدرت های سیاسی و دولت ها به شمار رفت. به اساس تعریف ابراهام لینکلن از دیموکراسی، “حكومت مردم بر مردم توسط مردم” – قدرت اساسی در نظام های دیموکراتیک با مردم عام است و مردم توسط حق رای دهی خود در پروسه های دیموکراتیک و نظام های دیموکراتیک سهیم می باشند. انشعاب این تعریف از دیموکراسی در مورد رسانه ها چی خواهد بود؟ در اصل رسانه ها باید قدرت سیاسی مردم را در تشکیل نظام های دیموکراتیک از طریق برنامه ها و بلند بردن آگاهی مردم در رابطه به موضوعات حمایت نماید – تا دیموکراسی به همان گونۀ مثبت حاکم شود. اما، نقش را که رسانه ها در این روند ایفاء میکند ابعاد دیگر همچنان دارد. در بعضی حالات، رسانه ها برنامه ها را طور تنظیم و منتشر می نمایند که تاکید روی بعد تجارتی آن نسبت به بعد خبر رسانی زیادتر می باشد. در اکثریت موارد، پیکار های انتخاباتی که از طریق رسانه ها منتشر میگردد وابسته به پولی است که به رسانه ها پرداخت می شود، تا محتوای سیاسی آن. زمانیکه منافع یکی از (رسانه ها یا سیاسیون) در مخاطره قرار میگیرد، سیاسیون و رسانه ها در تخریب و آشکار سازی اشتباهات یک دیگر مصروف می شوند – ولی یک بار دیگر از بیان واقعیت ها تا یک اندازۀ زیاد جلوگیری صورت میگیرد. سیاسیون و رسانه ها از ابتدا در مورد ایجاد سیستم ی تلاش می نمایند که فواید دوجانبۀ برای رسانه ها و سیاسیون داشته باشد. منافع ملی و مردمی در ایجاد سیستم های تفاهمی فی مابین رسانه ها و سیاسیون هیچ زمانی طرح نگردیده و نخواهد گردید.
رسانه ها در اطلاع رسانی اخبار و حقایق مستقلانه و بی طرفانه عمل کرده نمیتوانند. سیاسیون و رسانه ها هردو از قدرت و نقش یک دیگر در ایجاد حکومت ها با خبر اند. سازش و مصلحت های که تنها منفعت این دو گروپ را تضمین میکنند در بین وجود دارد. رسانه ها در ارائه اخبار و نوعیت اخبار از سال های 1970 بدین طرف کنترول بدور از تصور دارند.
تصور کنید، رسانه ها نقش را به گونۀ خوب ایفاء می نمایند; در آن زمان اجزاب سیاسی و گروپ های سیاسی میتوانند که به زور گویی ها و خود مختاری ها ادامه دهند؟ هر موضوع را که رسانه ها بخواهد به اطلاع مردم میرسانند – منافع دوجانبه رسانه ها و سیاستمداران تا حد با هم گری زده شده که ممکن نیست در آن منافع ملی و مردمی را گنجانید. این حقایق بیانگر تسلط رسانه ها بر مردم است و نقش عمدۀ رسانه ها در حاکمیت رهبران قلابی بر مردم با انسجام مردم و طرح های عملی و همه جانبۀ استفاده از مطبوعات، امکان پذیر است. نیروی جوان جامعه امروزی، باید فعالیت های رسانه ها را در رابطه به نقش مطبوعات در تغییر مفکوره ها و تسلط رسانه ها بر ادامه زنده گی عادی مردم به کنترول درآورد. بلاخره باید جوانان مسئولیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود را پذیرا شوند و در رفاه عامه نقش های ارزندۀ داشته باشند.
به امید افغانستان سبز و عاری از خشونت ها و نا امنی!