یکی از ترفندهای پروپاگند در غرب که طی سالها و دهههای اخیر کاربرد زیادی پیدا کرده است، عملیاتهایی موسوم به “پرچم دروغین”(False Flag) است که تا اندازهای از نظریۀ “دروغ بزرگ” هیتلر نشئت میگیرد. عملیات “پرچم دروغین” به عملیاتی گفته می شود که توسط نهاد های نظامی، شبه نظامی، اطلاعاتی یا سیاسی به گونه ای انجام می شود که این تصور به وجود آید که گروه ها یا کشورهای دیگری این عملیات ها را انجام داده اند و غالباً به عنوان بهانۀ براى آغاز جنگ از آن بهره بردارى میشود.
هیتلر معتقد بود وقتی دولتی میخواهد دروغ بگوید، این دروغ باید آنقدر بزرگ باشد که هیچکس حتی فکر آن را هم نکند و یا به خود جرأت فکرکردن این را ندهد که اینچنین حقیقت فاحش تحریف شده است.
بر اساس همین نظریه، عملیات پرچم دروغین، به عملیاتی گفته میشود که توسط یک دولت صورت میگیرد و آنقدر غافل گیرکننده است که هیچکس متوجه نمیشود در جهت اهداف همان دولت است و کسی حتی حدس نمیزند که ممکن است توسط خود دولت صورت گرفته باشد.
در توضیح سایر نمونه های پرچم های دروغین می توان به خرابکاری و یا عملیات های تروریستی که توسط گروه های مخالف در جریان جنگ های داخلی و برای تخریب گروه های رقیب انجام می شوند و همچنین عملیات هایی که دولت و یا قوای نظامی یک کشور از وقوع آن آگاه هستند ولی بجای جلوگیری از آن، اجازه اجرایی شدن چنین عملیات و حتی وقوع حوادثی فاجعه بار را می دهند تا در آینده بتوانند به خوبی و در جهت پیشبرد منافع خود از آنها استفاده کنند اشاره کرد.
ریشۀ اصلی اصطلاح پرچم دروغین به نیروی دریایی باز می گردد. در نبردهای دریایی مرسوم است که پیش از آغاز نبرد، با نیرنگی ساده و در عین حال پذیرفته شده، از پرچمی متفاوت با پرچم جنگ اصلی نیروهای متخاصم استفاده شود. این سیاست در نبردهای زمینی و با هدف فریب دشمن نیز قابل اجرا است. البته به شرط آنکه این فریب مساوی با نقض معاهده و پیمانی خاص نباشد و عملیات باید پیش از گشوده شدن آتش به روی نیروهای دشمن متوقف شود.
باوجود اینکه اصطلاح پرچم های دروغین معمولاً به عملیات های نظامی و با دستور و برنامه ریزی اشخاص حکومتی و دولتی انجام می شوند، این اصطلاح قابل تعمیم به حوزه های غیرنظامی نظیر سیاست، تجارت، مذهب و غیره نیز هست.
کمپاین های سیاسی و بخصوص انتخاباتی یکی از پرسابقه ترین گروه هایی هستند که از چنین سیاستی در راستای پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند. این سیاست در جریان کمپاین های انتخاباتی بخصوص زمانی عملی می شود که حامیان یک نامزد با یا بدون آگاهی او و با هدف آسیب به طرف مقابل، در برهه ای خاص از نامزد رقیب حمایت کنند.
عملیات های پرچم دروغین را می توان نوعی شوک توصیف کرد. شوکی که بر پیکره یک کشور وارد می شود و مردم آن را مبدل به نمونه های آزمایشگاهی می کند که با تصور ادامه بقا، بصورت داوطلبانه تحت انواع آزمایشات قرار می گیرند و باوجود اینکه دارو و حتی حاشیه امنیتی برای آنها فراهم نمی شود تصور می کنند عده ای در فکر آسایش و تامین امنیت آنها هستند.
اجرای یک عملیات پرچم دورغین، چه بصورت نظامی و چه در سایر اشکال آن نیازمند نفوذ و برنامه ریزی بسیار قدرتمند و دقیق و البته صحنه سازی بسیار ماهرانه است. از همین رو قدرت رسانه ای نقش بسیار پررنگی در اجرای آنها ایفا می کند. کشورهای بزرگ صنعتی و در راس آنها ایالات متحده آمریکا با استفاده از رسانه و بویژه سینما (هالیوود) برنامه ریزی اولیه برای پیشبرد این اهداف را به خوبی هماهنگ و اجرا می کنند. بطوریکه پس از اجرای عملیات پرچم دروغین و وقوع حادثه ای بزرگ، هیچ یک از مردم در خصوص چرایی و چگونگی وقوع آن دچار تردید نمی شوند.
شاید نمونه بهترین این صحنه سازی کثیف و در عین حال هنرمندانه را بتوان در حوادث ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ مشاهده کرد. از مدت ها پیش از وقوع حوادث دلخراش و مرگبار ۱۱ سپتامبر، آمریکا از طریق حملات رسانه ای بی سابقۀ که بر علیه مسلمانان و اعراب و به لطف اسامه بن لادن و القاعده آغاز کرده بود، طوری ذهن مردم این کشور را آگنده از رعب و وحشت بارش ابرهای تیره تروریسم و تعصب دینی کرده بود که آنها به راحتی با جاری شدن سیلی ویرانگر کنار آمدند.
تلویزیون، سینما و سایر رسانه ها با کاشتن بذری هرچند کوچک در ذهن بینندگان خود و فراهم کردن و تسهیل شرایط رشد آن به عنوان یک ایدئولوژی بزرگ و جریان ساز، افراشته شدن هرچه باورپذیرتر پرچم های دروغین را فراهم می کنند.
شاید در گذشته آمریکا و کشورهای متحد نظیر اسراییل عملیات های پرچم دروغین را معمولاً در بُعد نظامی نظیر حمله خلیج تانکن در ویتنام صورت می دادند. ولی امروزه این عملیات ها شکل های بسیار پیچیده تر و ویران کننده تری به خود گرفته اند. چرا که آگاهی از اجرای آنها برای بسیاری از افراد ساده نیست. افزون بر این همانگونه که پیشتر اشاره شد آمریکا به عنوان قدرت بی رقیب نظام سرمایه داری و یکه تازی، از همه امکانات جهان برای پوشش هرچه زیرکانه تر و باورپذیرتر این عملیات ها و القای دروغی که پس از مدتی و در پی تکرار، برای مردم مبدل به حقیقت می شود استفاده می کند.
نزدیک به ده سال پیش بود که یک روز روشن سپتمبر با بدترین حملۀ تروریستی که مردم آمریکا در تاریخ ما به یاد دارند، تاریک شد. تصویرهای ۱۱ سپتامبر در حافظۀ ملی ما حک شده اند. هواپیماهای ربوده شده درحالیکه آسمان بی ابر سپتامبر را در می نوردیدند، برج های دو گانگی در حال فرو ریختن به زمین، دودی که از ساختمان پنتاگون به بیرون زبانه می کشید، بقایای پرواز ۹۳ در شنکز ویل پنسیلوانیا، جایی که اقدام قهرمانانۀ شهروندان شجاع از دل شکستگی و ویرانی بیشتری پیشگیری کرد. با این همه ما می دانیم که بدترین تصویرها آنهایی هستند که از چشم دنیا پنهان ماندند.
این جملات بخشی از سخنرانی بود که از سوی باراک اوباما رییس جمهور ایالات متحده آمریکا در روز اول ماه می و همزمان با انتشار خبر کشته شدن اسامه بن لادن رهبر القاعده و مردی که نام خود را تا ابد در دفتر سیاه تاریخ آمریکا جاودانه کرد ایراد شد. ۱۱ سپتامبر نه تنها برای مردم امریکا بلکه در حافظه تاریخی جهان خاطره ای تلخ باقی گذاشت. در این حادثه نزدیک به سه هزار نفر از مردم امریکا جان خود را از دست دادند. این در حالی است که این عدد در مقابل توانی که مردم بیگناۀ بسیاری از کشورهای جهان تحت تاثیر این حادثه مجبور به پرداخت آن شدند بسیار کوچک به نظر می رسد. ۱۱ سپتامبر نه تنها مهر تاییدی بر ادعای بسیاری از دولتمردان و کارشناسان آمریکایی مبنی بر سرچشمه گرفتن تروریسم جهانی و در معرض خطر بودن آمریکا و متحدانش از سوی اسلامگرایان بود، بلکه موجب تیرگی آسمان خاورمیانه تحت تاثیر وجود ابرهایی شد که آمریکا با توجیه دفاع از خود آنها را بارور کرد.
همین امر سبب شده است تا ۱۱ سپتامبر از سوی بسیاری از افراد بزرگترین عملیات پرچم دروغین در جهان لقب بگیرد. دولت امریکا از این حادثه در راستای آغاز حمله به افغانستان و عراق و گسترش نفوذ خود در خاورمیانه استفاده کرد. تئوری تروریسم و در خطر بودن به حدی باورپذیر از سوی مقامات امریکایی عملی شد که آنها حتی این احساسات را به سایر کشورها نیز منتقل کردند و امریکایی ها به نوعی غیرمستقیم از این همفکری برای پیشبرد اهداف و اتخاذ تصمیمات خود استفاده کرد. علاوه بر این دولت امریکا به لطف ۱۱ سپتامبر در کنار کنگره و سنای این کشور، قوانین بسیاری را در سازمان ملل نیز به تصویب رساند و همچنین مجوزی نانوشته برای برخوردهای غیرانسانی با مردان و زنانی که بسیاری از آنها حتی محاکمه نشده بودند در زندانهای مخوفی نظیر ابوغریب و گوانتانامو از اذهان عمومی که خود سال ها وقت را صرف تربیت آنها کرده بود دریافت کرد.
دراین اواخر ما شاهد ازدیاد عجیب حملات پرچم دروغین هستیم. درحالیکه، حادثۀ یازدهم سپتمبر توانست به حیث کتلست جنگ با اسلام بنام ظاهری جنگ با ترور استفاده شود، ازدیاد حملات اخیر از نظر ما دو هدف عمده دارد. هدف بسیار مهم که میتوان از آن یاد کرد پیدا کردن نفرت علیه اسلام و مسلمین به اصطلاح غربی (Islamophobia) در اذهان مردم دنیا و ملامت کردن مسلمانان بخاطر جنگ جهانی سوم. جنگ جهانی سوم که مقصد اصلی اسراییل میباشد، در راه است و بسیار زود، طوریکه حملات اخیر پاریس سبب شد تا تمام بازیکنان این بازی بزرگ شطرنج حرکت کنند و با اضافه شدن جرمنی، فرانسه و انگلستان به اضافۀ امریکا در سوریه در مقابل روس و چین در سوریه، جنگ بزرگ فقط یک و یا دو حادثه بزرگ دیگر مانند حادثۀ جت روسی فاصله دارد. اسراییل به حیث بزرگترین طراح این جنگ نمیخواهد که به نظر مردم جهان به حیث یک تسخیر کننده و محرک جنگ معرفی شود، بناً برای اسراییل بهترین کار این خواهد بود که بسوی مقصد کثیف خود در حرکت باشد، ولی، برای جهانیان به حیث یک منجی دنیا از دست اسلام معرفی شود و این کار اسراییل را مسلمانانی برایش میکنند که چشم دارند ولی نمیبینند، گوش دارند و لی نمیشنوند و قلب دارند ولی درک نمیکنند.
ما شاید شاهد چندین حملۀ پرچم درغین در آینده نزدیک در غرب باشیم که سبب مشکل شدن زندگی مسلمانان در غرب شده و نفرت در مقابل اسلام در غرب و جهان را بیشتر دامن خواهد زد. در نهایت بعد از جنگ اسراییل بحیث منجی جهانیان ظاهر شده و به جهانیان طوری نشان خواهد داد که با تصرف ممالک اسلامی میخواهد آنان را از تهدید بزرگ بنام اسلام نجات دهد در حالیکه ما میدانیم که این فریب بزرگ جزء پروژه اسراییل بزرگتر است. ولی، آنها پلان خود را طرح میکنند و الله(ج) پلان خود را و بهترین پلان گذاران الله (ج) است.
مردم جهان کم کم از خواب غفلت بیدار شده و درک میکنند که نیم کاسه زیر کاسۀ کیست. تا آن زمان مردم آنقدر از فریب و دروغ گویی های اسراییل خسته خواهند شد که نوبت به پیش بینی حضرت محمد (ص) به کشتن این فریب کاران در خانه هایشان رسیده طوریکه از سنگ و چوب صدا خواهد آمد که ای مسلم یهودی در پشت من پنهان شده بیا و اورا بکش.
اگر میخواهید به تیم مبارزه کمک کنید. به لینک الیبابا در ذیل کلیک کرده و از طریق Contact Supplier در باره اجناس معلومات کوتاه بخواهید) سایت الیبابا برای بار اول از شما راجستریش خواهد خواست). چند ثانیه وقت شما کمک بزرگ برای ما است.
باسلام تشکر از تیم مبارزه با روشن سازی حقایق
واقعا سایت شماآموزنده هست
سپاس از اطلاعات مفیدتان
موفق وپیروز باشید.
این جمله زیاد عزمم را نسبت به تاسیس دولت اسلامی (خلافت ) بیشتر میکند : آنها پلان خود را طرح میکنند و الله(ج) پلان خود را و بهترین پلان گذاران الله (ج) است، و تشکر زیاد از نویسنده محترم الله ج جزای نیک برای تان نصیب کند.