اسلام دین مساوات است! این اصطلاحی است که از سوی بعضی افراد بی خبر از اسلام و مغرض جهت نقد توازن در اسلام بکار برده می شود، اسلام دین مساوات نه بل دین عدالت است. عدالت چیزی است که هر پرزه را نظر به تقاضای سیستم در جایش بکار میبرد به ګونه مثال: فطرتآ خانم ها عاطفه ی زیاد نسبت به آقایان دارند بدین ملحوظ است که اسلام خانم ها را مؤظف به تربیه اولاد، که این وظیفه متقاضی عاطفه می باشد، نموده است. عاطفۀ زیاد مانع جاری نمودن حدود و تطبیق عدالت می شود، دقیقاً به همین خاطر است که اسلام زن را در امور قضایی و اجرایی سلب صلاحیت قضایی و اجرایی کرده است تا باشد که عدالت حاکمیت خود را از دست ندهد. بطور مثال: صدور حکم و تطبیق حد زنا، حد سرقت و حد قتل بالای یک انسان خلاف فطرت زن است و اگر این وظیفۀ سنگین و بیرون از مرز عاطفۀ زن به این قشر سپرده شود بی تردید که این قشر بنا به داشتن عاطفۀ زیاد در جاری ساختن حدود الله (ج) و تطبیق عدالت کوتاهی خواهد کرد و از انجام آن عاجز خواهد ماند. اما مردان بنا به داشتن قدرت فزیکی و فکری، شجاعت و دلاوری مأمور به انجام این چنین وظایف سنگین تر نسبت به زنان هستند که این مأموریت به اساس کدام امتیاز نه بل مبنی به ظرفیت و مکلفیت منحصر به قشر می باشد.
مساوات یک اصطلاح زیبا است که هر ایدیولوژی از آن تعریف و تعبیر خود را دارد.
۱: ایدیولوژی سوسیالیزم یا اشتراکیت؛ «ایدئولوژی است که در مخالفت با کاپیتالیسم قائل به لغو مالکیت خصوصی و خواهان برقراری مالکیت اجتماعی میباشد. این ایدئولوژی درصدد است تا به تحقق مالکیت اجتماعی توسط اتحادیههای کارگری یا پرولتارلیا کمک کند؛ و به طور غیرمستقیم توسط دولت (پاسدار همه منافع مردم)، نه گروههای خاص، اجرا شود و اصالت دادن به اجتماع، مخلوقات اجتماعی و کاهش یا حذف تقسیمات طبقاتی را هدف خود میداند. کمونیزم که نظام سیاسی سوسیالیزم است، در شعار اصلی خود، مکتبش را جهانی معرفی می کند که در آن هر فرد مطابق توانایی هایش تولید و مطابق نیازهایش دریافت میکند.
سوسیالیزم به زعم خویش مساوات را در نظام اقتصادی بر قرار نموده بود. که در آن نظام همه چیز تعلق به دولت داشت و فرد در این نظام سلب مالکیت و دارایی شخصی بود. آزادی فردی به هیچ عنوان قابل پذیرش نبود همه توانایی های فرد صرف تقویت دولت می شد. همین دولت بود که همه اشیای مورد نیاز را به افراد جامعه بشکل مساویانه تقسیم می نمود. سوسیالیزم تخیلی؛ همه دارایی و ملکیت های عامه را بین افراد جامعه بطور مساویانه تقسیم می نمود، به گونۀ مثال: یک خانواده دو جریب زمین و خانواده دیگر شش جریب زمین داشت، در این جا سوسیالیزم می آمد و بدون در نظر داشت مکافات، مجازات و زحمات فرد در راه کسب دارایی و ملکیت، حکم مساوات را صادر میکرد که ( ۲ جریب + ۶ جریب مساوی به ۸ جریب می شود و این ۸ جریب را تقسیم ۲ خانواده میکرد)، که در نهایت برای هر خانواده بطور مساویانه ۴ جریب زمین برسد. در حقیقت این چنین مساوات ظلم آشکار در حق فرد فعال و کوشا است که توانایی این افراد قربانی مفکورۀ مارکسیسم می شد. این بود نمونۀ کوچکی از مساوات در نظام سوسیالیزم.
۲: ایدیولوژی کپیتالیزم یا سرمایه داری؛ « ایدیولوژی است که در مخالفت به حاکمیت مطلقۀ کلیسا، اشراف و پاپان اروپایی در جهت آزادی از حکمفرمایی این طبقه زیر عنوان نماینده گان خدا، بوجود آمد. بعد از برخورد شدید و تلفات زیاد طرفین، رجال کلیسا و روشنفکران به حل وسط توافق کردند. حل وسط؛ جدایی دین از سیاست و زنده گی؛ می باشد که دست رجال کلیسا و قوانین اللهی را از مداخله در زنده گی و سیاست کوتاه می سازد و نظام سیاسی این ایدیولوژی را دموکراسی تشکیل میدهد.
دموکراسی همچنان مکتبش را جهانی معرفی می نماید و خود را ارمغان آور آزادی ها برای جهانیان میداند که این ادعا جز دروغ محض چیزی بیش نیست.
در این نوع نظام، دولت مجبور به پاسداری آزادی فردی هر شخص است. افلاطون که از منتقدان دموکراسی است او این نظام را بدترین نوع حکومت دانسته است. از نظر منتقدین حکومت دموکراتیک؛ اکثر مردم شایستگی لازم برای تصمیم گیری در مسائل سیاسی را ندارند. از نظر ایشان، دموکراسی مانعی برای برنامه ریزی متمرکز و تصمیم گیری قاطع است و مسیر پیشرفت را دشوار میسازد.
دموکراسی، مساوات را در تمام نظام های زنده گی بجز نظام اجتماعی مختلط خویش، که آن هم به هدف بهره گیری از این قشر و استفادۀ آن بحیث امتعه تجارتی، حذف کرده است. سرمایه داری-دموکراسی از تساوی حقوق بین زن و مرد و مساوات در میان ایشان سخن می زند که این ادعای آن خلاف فطرت انسانی می باشد، چون توانایی، ساختار، توازن و واقعیت این دو همنوع غیر همجنس تفاوت فاحش دارد. بطور مثال: در حقیقت آماده ساختن نفقه از مسؤلیت های یک مرد است چون مرد از توانایی فوق کار برخوردار است، اما بر عکس زن نظر به طبیعت اش از توانمندی یک مرد در ساحه کار برخوردار نیست. پس اگر زن ومرد در بر آورده ساختن نفقه سهم مساویانه داشته باشند، این در حقیقت ظلم عظیم در حق زن است. طبیعی است که صلاحیت به اساس مکلفیت داده می شود و اگر مساوات را در صلاحیت مورد تطبیق و تنفیذ قرار دهد، چون صلاحیت به اساس مکلفیت درست است و مکلفیت زن کم تر نسبت به مکلفیت مرد می باشد که در این جا ظلم آشکار در حق مرد صورت میگیرد. پس اگر مختصر بگوییم مساوات و تساوی حقوق در دموکراسی بمثابه سپردن وظیفه دست به پا و سپردن وظیفه پا به دست است.
اما نظام اقتصادی ایدیولوژی سرمایه داری؛ ادعای مساوات را به ذات خودش در این نظام باطل می سازد چون نظر به سروی های که صورت گرفته است نشان میدهد که سرمایۀ ۶۳ نفر ثروتمند جهان، بیشتر از سرمایه ۳٫۵ میلیارد نفر در جهان می باشد. این نظام که از نامش هویداست یک نظام انحصاری، احتکاری و سودی است که از هر راه مشروع و غیر مشروع برای رسیدن به منفعت دریغ نمی ورزد که این وضیعت جهان را نگران ساخته و مردم دنیا از این نوع نظام به ستوه آمده اند و به کمال سرعت در جستجوی بدیل آن هستند که این یک حالت مشهود در جهان فعلی است.
۳: اسلام؛ (ایدیولوژی کامل و شامل)، ایدیولوژی است که همه ابعاد زنده گی را شامل می شود، ایدیولوژی که انسان، حیات و کائینات و ارتباط اینها را با ما قبل و ما بعد شان روشن ساخته است، ایدیولوژی که اصل زنده گی را مورد امتحان قرار داده است. ایدیولوژی که برای تمام امور زنده گی چه از تولد الی مرگ، از کثیف ترین جای (بیت الخلا)، تا پاکترین و مقدس ترین جای (بیت الله شریف)، چه از نظام اجتماعی، نظام اقتصادی، نظام تعلیمی و نظام حکمی و قضایی تا به نظام سیاسی، چه از عبادات، عقبات و معاملات تا سیاست خارجی برای همه اینها قوانین و احکام و در بخش اجرایی آن مجری و الگو دارد. قسمیکه الله سبحانه و تعالی در کلام پاکش میفرماید « اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِیّنُکُمْ وَ اَتْمَمّتُ عَلَّیّکُمْ نِعّمَتِيّ وَ رَضِّتُ لَکُمُ الّاِسّلاَمَ دِیّنَا» و « لَقَدْ کَانَّ لَکُمْ فِي رَسُوْلُ اللّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَه»
اسلام ایدیولوژی است که انسان را از صفات و ردیف حیوانیت به صفات و ردیف انسانیت در آورد، ایدیولوژی که انسان را از بنده گی بنده، پرستش سنگ، چوب، ابر و ماه و غیره اشیای بی روح، آزادی و رهایی بخشید و آنرا مطابق فطرت اش به یکتا پرستی فراخواند، ایدیولوژی که جهالت و بربریت را به تمدن، اخوت، همدیگر پذیری، دانایی و روشنایی مبدل ساخت، ایدیولوژی که بلال را از برده گی به رهبر و مرد صدر اسلام مبدل ساخت. و در عین حال این ایدیولوژی نظام سیاسی هم از خود دارد که تاریخ گواه آن می باشد و آن عبارت از نظام خلافت است که از زمان تأسیس در مدینه منوره توسط رسول الله مبارک الی ۱۹۲۴م دنیا را رهبری و مدیریت میکرد و سخن اول و آخر را در همه بخش ها منحصر به خود ساخته بود.
اسلام بالای عدالت استوار است و مساوات را هم در جایش به باد فراموشی نداده است.
مساوات در بخش های ذیل قابل مشاهده می باشد؛
۱ : مساوات در خلقت و بنده گی: الله متعال می فرماید « اِنَّا خَلَقْنَاکُمْ لِذَکَرٍوَّاُنْثی وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُبًا وَّ قَبَایِلاً لِتَعَرَفُوْْ اِنَّ اَکّرَمَکُمْ عِنّدَاللّه اَتْقَاکُمْ » در اسلام عزیز هیچ بنده، اعم از مرد و زن اعم از غنی و فقیراعم از سیاه پوست و سفید پوست، یک بر دیگر برتری ندارد مګر به اساس تقوی.
۲: مساوات در جاری نمودن حدود و تطبیق احکام: قسمیکه الله ذولجلال میفرماید « وَسَارِقُ وَ سَارِقَةُ فَقْطُعُوْ اَیّدِيَّهُمَا ». خداوند متعال جدی امر میکند که دست دزد را قطع کنید اگر مرد باشد یا زن، به همین قسم تمام حدود بدون تعدیل، تدریج مورد تطبیق و تنفیذ قرار میگیرد، که سیرت رسول الله مبارک گواه آن است؛ اجرای تمام اقسام مساوات در همه زمینه ها، اعم از: مساوات در تقسیم بیت المال، مساوات در پرداخت مالیات های اسلامی ( زکات- خمس – صدقات و …) ، مساوات در فرا خواندن همه مردم به تحصیل علم و مساوات در تصدی مسئولیت ها بر اساس اهلیت و شایستگی و … مدّ نظر رسول خدا (ص) بود.
به عنوان مثال: زنی از اشراف سرقت کرده بود و زمانی که این مسأله ثابت شد، رسول خدا(ص) فرمان به مجازات او داد؛ عده ای نزد حضرت آمده و وساطت می کردند تا حکم درباره او اجرا نشود، اما پیامبر اکرم(ص) بر مساوات در اجرای قانون تاکید کرده و فرمودند: « إنّما أهلک الّذین من قبلکم أنّهم کانوا إذا سرق فیهم الشّریف ترکوه و إذا سرق فیهم الضّعیف أقاموا علیه الحدّ. »(نهج الفصاحه،ص345)؛ «آنانیکه پیش از شما بودند تنها به سبب چنین تبعیض ها هلاک شدند؛ زیرا حدود را بر فرو دستان اجرا می کردند و اشراف و بزرگان را رها می ساختند»
مثال دیگر آن اینست که پسر عمر رض مرتکب زنا می شود و حضرت عمر رض خود بالای پسرش حد زنا را در حالی جاری می نماید که مجال آب نوشیدن را هم برایش نمی دهد.
این بود حقیقت مساوات و تعریف، تعبیر و مبارزه زیر نام آن از دید ایدیولوژی ها