غلامی اقتصادی یک اصل قبول شده در جهان امروز است. این پدیده یک بخش از اینکه ما کی هستیم و چطور زندگی میکنیم شده است که متاسفانه ما حتی آنرا احساس نمیکنیم. غلامی اقتصادی در سطوح مختلف زندگی ما وجود داشته و مبنی بر اصل است که شخص دارنده سرمایه عظیم شخص دیگر را که هیچ ندارد و برای مهیا ساختن ضروریات اولیه زندگی خویش شب و روز تلاش میکند مهار ساخته و کنترول میکند.
در طول تاریخ بشریت پول رایج ارزش ذاتی داشته است و یا به زبان ساده هر چیز که به حیث پول استفاده میشد خودش نیز با ارزش و قابل استفاده بود. تا اینکه بریتانیا این اصل تاریخی را نادیده گرفته و بعد از یک پروسه طولانی یک پدیده جدید را بنام پول کاغذی بوجود آورد، که این پول جدید هیچ ارزش ذاتی ندارد و متشکل از یک کاغذ؛ با عدد و یک عکس چاپ شده بالای آن است. اروپا تا چند قرن پیش در دوره جهالت بسر میبرد و جهان اسلام به شکل بسیار مدرن و علمی زندگی میکردند، اما ناگهان این مردم پدیده عجیب بنام پول کاغذی را کشف کردند که متاسفانه تمام مسلمانان نیز با پول اسلامی طلا ونقره خیانت کرده و این پدیده اروپایی را حلال دانستند، با کشف این پول اروپایی ها میتوانستند قیمت پول های دیگر ممالک را مهار ساخته و حتی قیمت اجناس را مهار سازند، بزرگترین مثال مهار سازی قیمت نفت است، درحالیکه قرآن در سوره هود آیت 85 این نوع مهار سازی را فساد خوانده است.
با توانایی مهار سازی پول و اجناس ممالک دیگر، اروپای که سالها در جهالت و بد بختی به سر میبرد به یک بارگی به اوج پیشرفت و موفقیت رسید. برای بسیار این همه اتفاق معلوم میشود، در حالیکه، بعد از آشکار شدن حادثات جهانی از شروع امپراطوری بریتانیا تا حال، ما این همه را اتفاق ندانسته و کار یک مغز متفکر میدانیم که حضرت محمد(ص) برای ما هشدار او را داده بود. این مغز متفکر مسیح دجال است که روز اول مانند یک سال خود را از بریتانیا آغاز کرد و برای به قدرت رسیدن، او اولین کار که کرد کنترول اقتصاد جهانی را بدست گرفت. پرقدرت ترین پول دنیا در آن زمان پوند سترلنگ بود که توسط آن بریتانیا توانست بیشترین نقاط دنیا را مستعمره خویش بسازد. دالر امریکایی جانشین پوند سترلنگ شد و دجال روز دوم خودرا آغاز کرد و با آغاز روز دوم مهار سازی ها و غلام سازی ها نیز به اوج خود رسید.
با پول کاغذی امریکا میتواند سرمایه خلق کند و هر قدر دلش بخواهد پول چاپ کند و هیچ کس نمیتواند بانک ذخیروی امریکا را که یک بانک شخصی بوده و مسیّول چاپ دالر است بررسی کند، درحالیکه، بانک های ممالک دیگر بررسی شده و کنترول میشوند. این دجال پرستان (صاحبان بانک های مرکزی امریکا، اروپا و بیشترین کشورهای دنیا) برای خود سرمایه خلق کردند ولی آنها برای تضعیف مردم و آماده سازی آنها برای آمدن و قبول کردن دجال به حیث مسیحا به این سرمایه قناعت نکرده و سرمایه های مردم را نیز میخواستند. گرفتن سرمایه های بلیون ها فرد با استفاده از قوه یک کار غیر ممکن است ولی برای مغز متفکر که پیروانش برایش کار میکنند و دوکتورا در فریب دارند این کار از راه فریب آنقدر هم مشکل نیست. با هر رکود اقتصادی که معلوم دار توسط این بانکداران مهار میشود و با هر مهار سازی ارزش پول مردم دنیا سرمایه های خویش را از دست میدهند و به سرمایه های آنها افزوده میشود. برای کسانیکه در سیستم مالی معلومات زیاد ندارند چند مثال ساده میدهم.
1. یک گذارش از بانک جهانی می آید که اقتصاد مالیزیا در حال رکود است و در حالیکه این گذارش هیچ حقیقت ندارد فردای آن روز پول مالیزیا 50 فیصد ارزش خود را از دست میدهد و این به این معنی است که مردم مالیزیا 50 فیصد سرمایه خویش را در طول یک شبانه روز بخاطر این گذارش از دست دادند.
2. صندوق جهانی پول برای کشور ما قرض میدهد (البته سود ضمیمه آن است) و در حالیکه این پول به شکل فزیکی آن در این کشور نمی آید و فقط در صفحات کمپیوتر است و در حالیکه صندوق جهانی پول میداند که افغانستان این پول را هیچ وقت پرداخته نمیتواند، ولی، صندوق جهانی پول میداند که فردا در بدل این پول از دولت افغانستان بلند بردن مالیات را میتواند طلب کند ( مانند یونان امسال) و همچنان میتواند کنترول منابع طبیعی را نیز بگیرد. بعد از چند سال مردم افغانستان مجبور میشوند که حتی برای تشناب رفتن نیز مالیه بپردازند و آرزو های که برای آینده کشور شان نظر به داشتن منابع طبیعی داشتند نیز از آنها گرفته میشود.
3. آنها به شکل ملی سرمایه های ما را گرفتند، ولی یک راه دیگر نیز است که به شکل فردی سرمایه های ما را بگیرند. بلی، هنوز هم غلام آنها نشده ای، بناّ، آنها بانک ها را به کمکت میفرستند وبرای تو که نظر به مالیات نمیتوانی خانه بخری، موتر بخری، پول تعلیم اطفالت را بپردازی پیشنهادات خوب میکنند. آنها نزدت آمده و میگویند؛ بیا از ما قرضه بگیر خانه خریداری کن، موترهای را خریداری کن که خودشان تولیک میکنند و ماهانه بر علاوه مالیه برای ما به شکل اقساط پول بپرداز و اگر پرداخت نتوانستی غلام ما شو. آنها همه ما را میخواهند و کسانیکه در این حالت هنوز هم به دین خود محکم باشند برای آنها نام بانک را اسلامی میگذارند، در حالیکه غیر از نام هیچ چیز در آن اسلامی نیست.
ولی، بعضی ها هنوز هم میتوانند پول نگهداری کنند و بدون اینکه آنها بدانند آنرا به مصرف برسانند و آنها که همه را و همه چیز را میخواهند و نمیخواهند بدون اجازه آنها کس پول داشته و به مصرف برساند، بناّ، این بانکداران برای آن هم پلان ساخته اند و آن پلان از بین بردن سیستم فعلی پول کاغذی و جانشینی آن توسط پول الکترونیکی است. با به وجود آمدن پول الکترونیکی تمام کنترول بدست آنها میرود و وقتی از آن پول بروی شراب بخری قمار بزنی خوش خواهند شد ولی زمانیکه دانستند از پولت برای اسلام استفاده میکنی با یک کلیک جیب هایت را خالی میکنند. مطمین هستم آن زمان نیز بعضی علمای اسلام پیدا شده و پول الکترونیکی را حلال خواهند دانست.
ما در حالت زندگی میکنیم که صهیونست ها آخرین مراحل پلان های خویش را برای امپراطوری سازی اسراییل تطبیق میکنند. دو طرح عمده، مهم و خطرناک آنها به زودی آمدنی است. سقوط سیستم پولی جهانی که سقوط اقتصادی آنرا تعقیب خواهد کرد و آرمگدان (ملحمه) یا جنگ جهانی سوم. سقوط اقتصادی سبب بلند شدن قیمت ضروریات اولیه زندگی شده و مردم غریب را بیشتر و بیشتر بسوی غلامی خواهد کشانید.
چرا سقوط اقتصادی صورت خواهد گرفت؟ چرا این سقوط در این مقطع زمانی صورت میگیرد؟ و چطور صورت خواهد گرفت؟ اگر ما خود را مردمان با علم و مردم با استعداد میدانیم، آیا این بر ما لازم نیست که از علم و استعداد خود استفاده کرده و حقیقت جهان امروز را درک کنیم؟ آیا کسی که مارا از قطره منی آفرید، آیا کسی که برای ما قرآن را داد و رسولش(ص) را برای ما فرستاد، از ما نمیخواهد که از این دو استفاده کرده و حقیقت جهان امروز را درک کنیم؟ آیا خدای که خودش میگوید قرآن را برای قوم که فکر میکند فرستاده ام تنها از ما مسیّولیت های ظاهری را مانند نماز و روزه میخواهد و یا اینکه مسیّولیت های دیگر نیز داریم؟ مسیّولیت درک خوبی ها، درک فتنه ها، کوشش برای رسیدن به راه الله(ج) و مسیّولیت های باطنی دیگر. آیا برابر است کسی که میداند و کسی که نمیداند؟
دالر امریکایی به شکل اتفاقی سقوط نمیکند، نخیر، این یک سقوط بشکل وسیع پلان شده و یک تخریب آگاهانه است. کسانیکه برای آمدن دجال کار میکنند دیگر به امریکا به حیث دولت حکمران دنیا ضرورت ندارند، دیگر به امریکا و به دالر امریکایی برای پیشبرد اجنداهای خویش ضرورت ندارند. آنها یک جهان جدید را طرح ریزی کرده اند و مایان هم کور کورانه به همانسو روان هستیم، جهان که اسراییل جانشین امریکا میشود. ولی، برای اسراییل یک مملکت کوچک ابر قدرت شدن ناممکن بنظر میرسد. در اینجا ما مسلمانان کسانیکه ادعای داشتن بحر علم (قرآن) را میکنیم و ما کسانیکه ادعای داشتن معلم بشریت (حضرت محمدص) را میکنیم باید کلاه های تفکر را به سر کرده و دنبال درک استراتژی اسراییل برای ابر قدرت شدن باشیم. قلب این استراتژی سقوط اقتصادی است که ما شاهد آن خواهیم بود. در سیستم پولی جهان امروز که پول به ذات خود هیچ ارزش ندارد، دارایی از هیچ ساخته میشود، صهیونست ها که کنترول بزرگترین بانک های جهان را دارند کاغذ چاپ کرده به آن ارزش میدهند و بعد آنرا به سود داده و سرمایه های همه را میربایند و همچنان آنها قیمت این پول را میتوانند مهار سازند و هر وقت دلشان بخواهد سقوط هم داده میتوانند.
قیمت آغازین دالر از یک اونس طلا در مقابل 20 دالر آغاز و حالا به 1200 دالر فی اونس رسیده است، آیا این خودش یک سقوط نیست؟. دالر در بستر بیماری است و بهترین داکتران اقتصادی با بهترین خدمات و پیشرفته ترین دارو ها در اطاق عاجل از آن حفاظت میکنند و این با یک شوک مانند حمله بالای عربستان و یا ایران بالاخره به سوی مرگ میرود. چون پشتیبانه دالر نفت است و حمله بالای یکی از این ممالک و یا جنگ بین این دو ممالک قیمت نفت را به آسمان رسانیده و دالر را به سقوط خواهد کشانید. برای معلومات بیشتر مقاله پترودالر را بخوانید.
حال اگر پول رایج دنیا طلا و نقره میبود، آیا کدام کشور میتوانست از هیچ سرمایه خلق کند؟ آیا یک سکه آمریکایی 65 چند یک سکه افغانی میبود؟ و آیا کس میتوانست قیمت ها را مهار سازد؟
ما ادعای این را نداریم که تمام این تحلیل ها صد فی صد درست است ولی ما میخواهیم خوانندگان ما از خواب غفلت بر خواسته و دنبال حقیقت شوند، چرا که ما در یک عصر فریب زندگی میکنیم و درک جهان امروز حتمی است تا مبادا خود ما بخش از این فتنه ها شده و از این بیشتر حالت خراب بالای ما بیاید.
اگر میخواهید موضوعات جالب مارا بخوانید از صفحه انترنتی ما همیشه دیدن کرده و صفحه فیسبوک مارا لایک بزنید.