جنگ سوریه و تمام جنگ های خاور میانه جنگ های ناگهانی نبوده، بلکه بسیار قبل توسط اسراییل و امریکا پلان شده است. افشای این جنگ ها بعد از حادثه یازدهم سپتمبر توسط جنرال چهار ستاره امریکایی ویسلی کلارک (Wesley Clark) صورت گرفت. این جنرال چهار ستاره ای امریکا میگوید وقتی به پنتاگون میرود از همکاران خود آگاه میشود که امریکا پلان جنگ و از بین بردن هفت مملکت مسلمان را دارد و وقتی دلیلش را میپرسد همکارانش میگویند که وقتی یک چکش بدست داری هر مشکل برایت میخ معلوم میشود و چکش امریکا هم ا ردوی آن است. این هفت مملکت عبارت اند از عراق، سوریه، لبنان، لیبیا، سومالیا و بالاخره ایران.
صهیونست ها بسیار کوشش کردند که به این بهانه و آن بهانه بالای سوریه حمله مستقیم کنند ولی روسیه در شورای امنیت ملل متحد از حق رد خود استفاده کرده و مانع حمله صهیونست ها شدند، چرا که، یگانه پایگاه نظامی روسیه در خاور میانه تنها در سوریه وجود دارد و با از بین رفتن رژیم سوریه و نشستن رژیم دست نشانده صهیونست ها، این پایگاه روسیه به پایگاه نظامی ناتو مبدل میگردید و روسیه برای همیشه از خاور میانه خدا حافظی میکرد. وقتی امریکا نتوانست حمله مستقیم خود را بالای سوریه انجام دهد راهی دیگر را پیشه گرفت؛ امریکا و اسراییل با فرستادن پول و اسلحه گروه را بنام داعش بوجود آوردند. این گروه نظر به پول و اکمالات زیاد که داشتند به زودی توانستند در عراق جای پا پیدا کرده و به پیشروی ادامه دهند، ولی بخاطر اینکه این گروه بتواند مردم زیاد را جلب و جذب کند از اسلحه آخرزمان استفاده کرده و خود را همان لشکر آخر زمانی معرفی کردند که حضرت محمد(ص) در باره اش فرموده بود، بنـآ، نام خود را از داعش به دولت اسلامی مبدل ساختند و این کار آنها واقعآ موفق نیز بود و توانستند با بیرق های سیاه خود جوانان احساساتی مسلمان را از سراسر جهان دعوت به جهاد فی سبیل اسراییل خود کنند.
گروه داعش به بسیار سرعت به سوریه رسیده و خواستند که بشارالاسد را سرنگون سازند و امریکا نیز به بهانه جنگ با داعش حملات خود را بالای حکومت سوریه شدت بخشید، درست زمانیکه غربیان و حتی تمام دنیا فکر میکردند که عمر حکومت اسد تمام شده و در حال سقوط است، روسیه پا در میان گذاشته و عملیات نظامی خویش را به نفع حکومت اسد آغاز کرد. در جنگ سوریه بزرگترین قدرت های دنیا و منطقه بصورت مستقیم و غیر مستقیم دست دارند؛ که ظاهرآّ این دخالت ها بخاطر منافع ملی این ممالک است؛ مانند ایران بخاطر یکه تاز بودن در منطقه، عربستان به همین علت، ترکیه بخاطر برپا نمودن امپراطوری عثمانی، روسیه بخاطر نگهداشتن پایگاه نظامی در منطقه، صهیونست ها (اتحاد امریکایی-اروپایی-اسراییلی) بخاطر عملی کردن پروژه اسراییل بزرگتر و غیره ولی، برعلاوه این منافع اصلیت این جنگ در عراق و سوریه را میتوان جنگ نفت نام گذاشت، چون کنترول این منطقه به معنی کنترول نفت و کنترول نفت به معنی کنترول دنیا است.
حال میرویم به سراغ حدیث از صحیح مسلم ( نمبر 6918): دریای فرات کوه از طلا را از خود بیرون میکند که مردم برای بدست آوردنش با هم میجنگند که 99 از هر 100 نفر آن ها کشته میشوند.
در حالیکه بسیاری از علمای اسلام منتظر بیرون شدن کوه طلا هستند، بعضی علما میگویند ما یک چیز داریم بنام سمبولیسم دینی که بعضی از احادیث را میتوان توسط آن تاویل کرد، مثلا، دجال بالای خر می آید که گوشهای بسیار دراز داشته و به سرعت ابرها پرواز میکند، پس آیا مسلمانان منتظر چنین خر باشند و یا اینکه هوا پیما همان خر است که آن حضرت(ص) آنرا به شکل سمبولیک برای ما فهمانده بود تا فکر کنیم. کوه طلا نیز یکی از همین نوع سمبولیسم دینی است. نفت در جهان امروز عملکرد طلا را انجام میدهد و بسیاری از اقتصاد دانان آنرا طلای سیاه میگویند و جنگ این منطقه را نیز میتوان جنگ بالای طلای سیاه در امتداد دریای فرات که از ترکیه آغاز شده، از سوریه گذاشته و به عراق میرسد، نامید. الله(ج) بهتر میداند.
ما در طول تاریخ شاهد جنگ های بسیار شدید و خطرناک بوده ایم ولی هیچ یک از این جنگ ها آنقدر شدید و خطرناک نبوده که 99 از هر 100 نفردر آن کشته شود و در دنیای امروز هم یگانه جنگ که میتواند چنین بربادی را بوجود بی آورد جنگ اتومی است.
همچنان در حدیث 6927 صحیح مسلم در باره شام که سوریه نیز شامل شام است گفته شده است که رومانیان بین هم بخاطر ارث بردن در این سرزمین تقسیم میشوند و جنگ های زیاد بین مسلمانان و رومانیان صورت میگیرد و بالاخره جنگ در میگیرد که نظیرش دیده نشده است که حتی پرنده ها در آسمان از سبب آن می افتند. و وقتی موقع حساب شود از هر 100 نفر 99 آن کشته شده میباشد.
مقصد از رومانیان در زمان حضرت محمد(ص) اروپایان بودند و همین اروپایی ها بودند که فعلآ در امریکا زندگی میکنند و همین ها هستند که فعلآ در اوسترالیا زندگی میکنند پس رومانیان عبارت اند از استرالیا، امریکا، اروپا و اسراییلیان (چون بیشترین نفوس اسراییل نیز اروپایی هستند). در این جا باز هم آنحضرت(ص) از جنگ صحبت میکند که نظیرش دیده نشده و حتی پرنده ها از سبب آن می افتند. جنگ اتومی سبب آتش در آسمان شده و پرنده ها با گذشتن از آتش سوخته و خواهند افتیدند.
نظر به گفته ایگورموروزوف یکی از اعضای فدراسیون روابط بین المللی روسیه، چین نیز عملیات نظامی خود را در سوریه آغازخواهد کرد و نیروهای دریایی چین به سوی سوریه در حال حرکت هستند تا با نیروهای روسی یکجا شده و ظاهرآ علیه داعش بجنگند.
در این مداخله های شرق و غرب یک تناقض منافع وجود دارد چون هر یک به اجندا های خاص داخل این جنگ میشوند. اجندای ایران و حزب الله همان یکه تازی در منطقه و کنترول فارس تا شام است و اجندای دو همپیمان جدید (روس و چین) نگه داشتن منافع شان در خاور میانه با نگهداشت دولت اسد است، در حالیکه امریکا میخواهد با کمک به داعش و گروه های دیگر درگیر دولت سوریه را سرنگون کرده و یک دولت دست نشانده مانند افغانستان و عراق را در آنجا جانشین سازد.
به اشتباه نروید که اسد یک دیکتاتور ظالم و قاتل است، ولی مردم سوریه حالا درک کرده اند که همان دیکتاتور ظالم مانند صدام حسین و قذافی از رژیم های ظاهرآ دموکراتیک غربی شرف دارد و با کشتارهای و حشیانه داعش و فاش شدن اینکه این گروه یک گروه اسراییلی-امریکایی است بیشتر از مردم سوریه انتخاب بهتر از اسد نمیبینند. روسیه حالا اردوی سوریه را با اسلحه های پیشترفته ضد هواپیمایی مجهز ساخته است که یک تهدید بزرگ برای هوا پیما های غربی بوده و همچنان یک تهدید بزرگ برای پلان های آینده اسراییلی است که قابل تحمل نمیباشد.
امریکای که سالها از یکه تازی در جهان لذت میبرد به یکبارگی به یک قدرت غیر قابل تاثیر و دست و پا بسته در خاور میانه تبدیل میشود، و اسراییل که همیشه دنبال این موقع بود حالا میخواهد با یک حمله دروغین مانند یازدهم سپتمبر این قدرت هارا درگیر سازد و جنگ را برپا سازد که پیغمبر بزرگوار ما 1400 سال قبل از آن سخن گفته بود.
این حالات دو پیام برای مادارد:
1. پیام بد: حالت جهان اسلام تا این جنگ همچنان و خیم مانده و کشتار های زیاد مسلمانان را خواهیم دید.
2. پیام خوب: اگر این همان جنگ باشد پس سبب ظهور حضرت مهدی و آمدن حضرت عیسی(ع) خواهد شد که عصر طلایی مسلمانان را به بار خواهد آورد.
هیچ کس نمیتواند بصورت دقیق چنین چیز را بگوید. تمام شواهد همین را نشان میدهد و چانس چنین حادثات زیاد است، ولی، حتی اگر یک فیصد چانس نیز وجود داشته باشد ما باید برای اشتراک در آن جهاد مقدس آماده باشیم و اگر ما شاهد این همه حوادث نبودیم اطفال خود را آماده چنین حوادث کنیم و برایشان بی آموزانیم که فریب فتنه های بنام جهادی که توسط غرب، ایران، عربستان و غیره تمویل میشوند را نخورده و به جهاد بروند که منافع کدام کشور و کدام شخص در آن نبوده و منافع کاملآ اسلامی باشد.
منابع:
تشکر از معلومات تان همیشه موفق باشید . قلم تان روان باد
تشکر از شما برادرم
دوست عزیز…من مطلب رادرفیسبوک خواندم.برای اطلاعات بیشتر،به شما پیشنهاد میکنم که یک سرچ بزنید درباره
« پیشگوئی های نوستراداموس».درانجا هم چیزهای جالبی را خواهید فهمید.همچنین علت اینکه پیامبر اینان را رومی صدا میکنند ارث بردن ملک روم نیست بلکه این میتواند باشد که اینها سیستم حکومتداریشان مانند روم باشد یعنی جنگهای بین خانوادگی و برتری خانوادگی که در سیستم رومی بود ویا سنا و مجلس که در روم باستان هم وجود داشت.
حتما انشاءالله جستجو خواهم کرد یک جهان تشکر…..
مطالب بسیار جالب تقریباً همه مطالب شما را خواندم و هر روز منتظر مطالب جید هستم . سالم صحت مند باشید . اجرکم عندالله
تشکر یک جهان برادرم ….
تحلیل سیاسی خوب بود اما چرا سخن از حرکت های جبه النصره و دیگر حرکت های که بخاطر سرنگونی حکومت قاتلع و ظالم بشار السد شبانه روزی فعالیت میکنند موقف و نقش اش را در این تحلیل تان واضح نساختید.
تشکر در حفظ الله باشید
برادر عزیز اسلام و علیکم و رحمت الله
برادر این تحلیل شما تا جای درست بود اما باید برایت بگویم که گروه داعش هیچگاهی برعلیه دولت بشار اسد نجنگیده بلکه ظاهرآ همرایش در جنگ است, داعش با گروه های که مخالف اعلان خلافتش شده است میجنگد مخصوصآ علیه گروه جبه النصره, که یک گروه تاثیر گذار واقعآ اسلامی که تنها بخاطر الله سبحانه و تعالی می جنگد
امریکا پس از اشغال افغانستان در سال2003 عراق را مورد اشغال قرار داد، اما رهبران القاعده فوراَ صفوف خود را در آنجا علیه منافع امریکا ایجاد نمودند؛ چنانچه یک سال بعد از اشغال عراق(2004) ابومصعب زرقاوی که در جهاد افغانستان علیه کمونیزم شرکت کرده بود پس از باز گشت به عراق با اسامه بن لادن به عنوان رهبری گروه القاعده بیعت نموده و جنگ را علیه امریکا در عراق آغاز کرد. زرقاوی به عنوان فرد شماره اول القاعده در عراق، برای بار نخست گروهی را تحت نام «تنظیم قاعده الجهاد فی بلاد الرافدین» پایه گذاری نمود؛ سپس این گروه با 7 گروه دیگر یکجا گردید و در ماه جولای 2006 تشکیلات جدیدی را تحت نام«مجلس شورای مجاهدین» ایجاد کردند. پس از کشته شدن زرقاوی در ماه جون 2006 توسط نیروهای امریکائی، ابو حمزه المهاجر به عنوان رئیس بعدی این گروه برگزیده شد؛ چهار ماه بعد از این واقعه(15 اکتوبر 2006) و پس از بازگشت «ابو عمر البغدادی» به عراق، ابوحمزه المهاجر رئیس«مجلس شورای مجاهدین» طی یک اعلامیه ای بیان داشت که «مجلس شورای مجاهدین» منحل و گروه دیگری تحت نام«دولت اسلامی عراق» ایجاد گردید. این تحول پس از بازگشت ابو عمر البغدادی، شخص که گفته می شود در جهاد افغانستان علیه کمونیزم شرکت کرده بود صورت گرفت.
ابو عمر البغدادی در جمعی از مجاهدین عراق خود را امیر المومنین نامید که این کار وی با مخالفت شدید اسامه بن لادن رهبر القاعده مواجه شد. چنانچه بنابر گزارش روزنامه انگلیسی دیلی میل، بر اساس اسناد که از خانه اسامه بن لادن بعد از ترورش در ایبت آباد پاکستان بدست آمده است، نامه ای هم وجود داشت که رهبر قبلی القاعده از ظهور گروه خشن خبر داده بود.
به هر حال چهار سال بعد از تشکیل گروه«دولت اسلامی عراق» به رهبری ابو عمر البغدادی، سرانجام در ماه اپریل 2010 نیروهای امریکائی ابو عمر البغدادی و معاونش ابو حمزه المهاجر را به قتل رسانیدند و بعد از این واقعه ابوبکر البغدادی رهبر کنونی گروه داعش که جدیداَ از زندان امریکائی آزاد شده بود به عنوان رئیس گروه «دولت اسلامی عراق» جانشین ابو عمر ابغدادی گردید.
بعد از خروج نیروهای امریکائی از عراق ابوبکر البغدادی، در مناطق مختلف عراق دست به شورش زد، تا اینکه در اواخر سال 2011 انقلاب مردمی علیه دولت مستبد بشار اسد در سوریه شکل گرفت؛ در این میان گروه های مختلف جهادی علیه نابودی دولت بشار اسد آغاز به مبارزه نمودند که از جمله می توان به گروه منسجم و تأثیرگذار”جبهة النصرة” اشاره نمود. اما گروه«دولت اسلامی عراق» به رهبری البغدادی بر علاوه شورش در عراق ظاهراً علیه دولت بشار اسد، جنگ را آغاز کرد؛ اما نه به هدف سرنگونی نظام مستبد حاکم بر سوریه و احیای دولت اسلامی که شعار اکثر گروه های جهادی از جمله جبهه نصره به شمار می رفت، بلکه به انگیزه تفرقه افگنی در صفوف مجاهدین سوری دست بکار شد. به همین علت در 9 مارچ 2013 ابوبکر البغدادی نام گروه اش را از دولت اسلامی عراق، به «دولت اسلامی عراق و شام(داعش)» تغییر داد. از اینجا بود که ماشین جنگی داعش بجای مبارزه با دولت بشار اسد، جنگ و تفرقه افگنی علیه گروهای جهادی را آغاز کرد و بعد از مغلوب شدن در برابر سایر گروه ها در سوریه، بیشتر تمرکز اش را به عراق معطوف داشت.
بعد از گذشت چند ماه محدود از ناسازگاری های داعش با سایر گروه های جهادی در سوریه، این گروه بصورت سیل آسا شهری های بزرگ عراق را به تصرف خود در آورد، علاوه بر آن ابو محمد عدنانی سخنگوی داعش به تاریخ(29 جون 2014) از طریق یک پیام صوتی در متصرفاتش واقع در بخش های از خاک عراق و سوریه اعلام خلافت اسلامی نمود؛ برخلاف آنچه که قبلاً تصور آن از این گروه ناممکن به نظر می رسید.
اعلان خلافت از سوی داعش نه تنها باعث واکنش ایمن الظواهری رهبر القاعده و سایر گروه های جهادی در سوریه و عراق گردید، بلکه با واکنش تمام گروه ها و احزاب سیاسی و حتی برخی علمای مشهور جهان اسلام قرار گرفت. در این میان ایالات متحده امریکا، اعلام خلافت از سوی داعش را خطر جدی به منافعش ندانست؛ چنانچه چک هیگل وزیر دفاع اسبق و مارتین دمپسی رئیس قوت های نظامی امریکا، بعد از اعلام خلافت از سوی داعش آنرا خطر جدی بر منافع ملی امریکا قلمداد نکردند، بلکه آنها ایجاد خلافت داعش را خطر منطقه ای و مربوط به کشورهای منطقه عنوان کردند. این واقعیت در گفته های هر دو مسؤل ارشد نظامی امریکا در نشست مشترک خبری عملاً ظاهر گردید. جالب اینکه موشه یعلون وزیرا دفاع دولت یهود(اسرائیل) نیز موجودیت این گروه را خطر جدی برای امنیت ملی دولتش تقلی نه نمود!؟
ولی ایجاد خلافت داعش زمانی خطر جدی برای منافع ملی امریکا تلقی گردید که این گروه قصد حمله به شهر اربیل را نمود؛ امریکا بعد از این تصمیم داعش برای ایجاد ائتلاف بزرگ جهانی دست بکار شد، زیرا بزرگترین شرکت های نفتی امریکا در شهر اربیل واقع شده که ظاهراً داعش تصمیم حمله به آنجا را گرفته بود.
بنابراین اکثر صاحب نظران به این باور اند که هدف از ایجاد ائتلاف بزرگ امریکا علیه داعش در حقیقت دفاع از منافع اقتصادی(نفت) امریکا در شهر اربیل واقع در منطقه خود مختار کردستان عراق به شمار می رود، در غیر آن هیچ گاهی امریکا علیه داعش نمی جنگید، مگر اینکه منافع اش در خطر می بود؛ زیرا امریکا خود داعش را به هدف تفرقه افگنی میان گروه های اسلامی ایجاد کرده بود. چنانچه اولیور جاکوب، تحلیگر سوئیسی بازار نفت، به روزنامه رویترز این گونه بیان داشت: “در این شرایط حمله هوایی امریکا به عراق بیشتر به سود نفت خواهد بود، و در نهایت سدی در مقابل داعش شده و موجب تقویت ثبات در جنوب عراق و کردستان می شود.” از سوی دیگر اربیل مرکز اجرائی صنعت نفت کردستان به شمار می رود که یکی بر چهارم حصه نفت عراق در دل آن جا گرفته است. ذخایر نفتی این منطقه بسیار زیاد است به گونه ای که کردها اغلب ادعا می کنند در صورتی که بتوانند استقلال خود را به حمایت امریکا از حکومت مرکزی عراق بدست بیآورند، در ردیف نهمین کشور تولید کننده نفت در جهان قرار خواهند گرفت.
بناً ظهور داعش در ابتدا خطر جدی برای امریکا تلقی نمی شد مگر اینکه منافع اقتصادی اش به تهدید مواجه گردید. از اینجا روشن می شود که داعش یگانه وسیله دست غرب و در رأس امریکا می باشد که به اهداف بزرگ، طرح و برنامه ریزی شده که می توان مهمترین آنرا این گونه خلاصه کرد:
امریکا بعد از خروجش از عراق با استفاده از داعش زیر عنوان تهدید تروریزم، زمینه برگشت خود به منطقه ای سرشار از نفت را مساعد ساخت.
* خشونت داعش باعث شده که حاکمان سرزمین های عربی به حمایت امریکا، به هدف همکاری در مبارزه با تروریزم جدید ضرورت بیشتری پیدا کنند، تا امریکا بار دیگر در منطقه بگونه گذشته حضور فعال داشته باشد.
* بدنام سازی مفهوم”خلافت اسلامی” در میان مسلمانان و حتی جهانیان.
جلوگیری از بازگشت خلافت اسلامی واقعی به منهج نبوت، که اکنون از هر زمان دیگر در سرزمین های اسلامی به ویژه در سرزمین شام موج می زند، زیرا بازگشت خلافت باعث خواهد شد که غرب و در رأس امریکا از همه آنچه که در این مناطق دارد، صرف نظر کند.
این ها همه اهداف عمده ای اند که امریکا در این مقطع حساس برای وارونه جلوه دادن آن دست به ایجاد چنین گروه تفرقه افگن زد تا اوضاع را به نفع خود برگرداند. از جانب دیگر امریکا با این سیاست خواست حقیقت”تروریزم” تخیلی را که به بهانه آن به سرزمین های اسلامی لشکر کشی نموده بود به واقعیت مبدل کند؛ سیاست که در وضعیت جاری جهان آفتاب را می خواهد با دو انگشت پنهان نمائید.
بنآ شما همه گروه های که صرف بخاطر رضایت الله سبحانه و تعالی می جنگد مورد عیب جویی قرار میدهید که آنها بخاطر منافع دیگران می جنگند, یک درست در باره قیام مردمی سوریه معلومات بگیرید بعد تحلیل بکن, آن گروه کسانی که با مال و جان و فرزند خویش جهاد میکنند اما شما مردم را از جهاد منحرف میسازید,
شرق و غرب در تلاش این است تا بتوانند مانع ظهور خلافت واقعی شوند, مگر سخن رانی رئیس جمهور روسیه نشنیدی که هدف حملات ما در سوریه جلو گیری از ظهور خلافت اسلامی میباشد,
ان شاء الله که خداوند مجاهدین مخلص سوریه را پیروز خواهند گشتاند, و ان شا الله که خلافت واقعی بر منهج نبوت از همان جا اعلان خواهد شد
من کاملآ با شما موافقم آقای ذبیح الله
واقیعت که اکثر تحلیل گران غافل اند.
الله حفظ تان کند
جزاکم الله خیر برادر اجمل جان
تشکر از معلومات ارزنده شمارا در محترم…….
مقالات ما نمیتواند همه جوانب را یکا یک در نظر بگیرد……
و این مقالات صرف بخاطر این است که مردم تشویق به تحقیق در باره آخر زمان و فتنه ها شوند……
و الله ج همه چیز را بهتر میداند..
تشکر از هردو برادرم……
معلومات مفید.خداوند خیرتان بدهد انشالله
حمله وحشیانه ای امریکا وروسیه بالای سوریه؛ دو رخ یک سکه است!
نیروهای سوری به تاریخ 10 نومبر2015م، در یک جنگ شدید با مخالفین رژیم بشار در مناطق شمال غربی سوریه توسط نیروهای هوائی روسیه حمایت می شدند. از زمان شروع حملات روسیه در سوریه به تاریخ 30 سپتمبر سال روان میلادی، این اولین اقدام نظامی هوائی وزمینی مسکو در خاک سوریه می باشد. شدت این جنگ ها بیشتر در دو ولایت شمالی «حما» و«ادلیب» جای که برعلاوه گروه جبهه النصره، گروه های دیگر هم موجود است، متمرکز می باشد. (وطن 10/10/2015)
همچنان درین گزارش، از حمایت زمینی وهوائی روسیه با رژیم سوریه علیه مخالفین در مناطق ستراتیژیک «سهل الغب» نزدیک به «حما» نیز ذکر گردیده است. (بی بی سی عربی 08/10/2015) قبل از این نبرد، روسیه از دریائی خزر(کسپین) به تعداد 26 کروز میزائل را در قلمرو سوریه شلیک نموده بود. (بی بی سی عربی، 07/10/2015) روسیه قبل از این حملات، حملات هوائی خویش را بعد از تصویب این تصمیم به تاریخ 30 سپتمبر 2015م توسط پارلمان این کشور، در سرزمین سوریه آغاز نموده بود. طبق گزارشات آژانس خبری شاخه عربی بی بی سی، ریاست جمهوری روسیه، فرستادن نیروهای هوائی خویش را طبق خواست بشار اسد، در پیامی بیان کرده است. جالب اینکه درین حملات امریکا نیز روسیه را مطابق پیمان 23 سپتمبر 2015م، همراهی می نمود.
حملات روسیه در خاک سوریه قبل از حملات امریکا به نام ائتلاف امریکائی که در 23 سپتمبر 2015م، آغاز شده بود؛ مقامات امریکائی گفته اند که درین جنگ از طیاره های جنگی، توپخانه وموشک ها به صورت متداوم استفاده گردیده است. کارشناسان گفته اند که پنج حمله در میدان هوائی نظامی «طبقهم»، سه حمله هوائی در نزدیک شهر «تل آبیاد» وسه حمله دیگر در نزدیکی «اللیوا 93» ودر حومه شهر «عن ایسا» صورت گرفته است. بر اساس گزارشات بی بی سی از واشنگتن، بارک اوباما رئیس جمهور امریکا، نیروهای هوائی خویش را به خاطر انجام حملات هوائی به سوریه فرستاده است. تلویزیون سوریه اعلامیه ای را پخش نمود که واشنگتن قبلاً به آنان خبر داده بود که مناطق «رقه» را هدف قرار خواهد داد. (سودان تودی 23/09/2015)
این دو حمله ی وحشیانه توسط امریکا وروسیه به بهانه ای جنگ علیه «تروریزم» می باشد. این در حالیست که امریکا وروسیه فراموش نموده اند، ویا می خواهند فراموش نمایند که در حقیقت «تروریزم» به قتل رساندن مردم توسط موشک، بم های بیرلی، حملات وحشیانه، شنکجه، تعذیب، قتل وبه زندان کشیدن مردم بی گناه در سلول ها، وزیر زمینی های وحشتناک می باشد.
حقیقت چیزی نیست که آنان می گویند، بلکه بر عکس در سرزمین سوریه از طریق هوا، زمین وحتی بحر به نام جنگ علیه «تروریزم» دست به ظلم و وحشی گری می زنند، که ایجاد کننده ای این سناریو خود شان می باشند وبس. در واقع این حملات وحشیانه به منظور حفظ وزنده نگهداشتن جلادان دمشق ومزدوران مؤفق امریکا می باشد، تا زمانیکه بدیل ویا مزدور مناسب تری را به جای آنها دریابند. این برنامه های استعمار وسیله فشار است تا مخالفین را آماده به گفتگوهای سیاسی با رژیم جابر وقاتل سوریه نمایند، التبه تا زمانیکه بتوانند بدیلی را دریابند که منافع امریکا را تأمین کند.
این ادعاها را می توان از سخنرانی های که در کنفرانس های متعدد انجام می دهند، به اثبات رسانید. چنانچه وزیر خارجه روسیه اظهار داشته گفت: “هر اقدامی را که مسکو در قبال سوریه روی دست می گیرد، برای دستیابی استقرار ثبات سیاسی در سوریه می باشد.” (روسیه تودی 08/10/2015) همچنان، امریکا اعلام نمود که به این زودی برکناری بشار را تا قبل از مذاکرات نمی خواهد. این اقدام به خاطری است که امریکا می خواهد پیوسته مزدور جدید خویش را جاگزین مزدور قبلی نموده تا منافع اش را تأمین نماید. چنانچه جان کری بیان داشت: “از یک ونیم سال گذشته بدینسو، ما تأکید داشته ایم که حالا زمانش رسیده است تا بشار کناره گیری نماید، اما چگونه؟ تصمیم برکناری بشار باید در گفتگوهای «جنف» گرفته شود. وی علاوه نمود: “مهم نیست که از روز اول ویا ماه اول باشد!” (العربیه: 5 ذوالحجه 1436/ 19 سپتمبر 2015)
امریکا خود را در وضعیت حساس وخطرناک در شام می بیند. این کشور فکر می کرد که تغییر چهره در شام مانند تغییر چهره در سرزمین کنانه(مصر) ساده خواهد بود؛ با این وجود امریکا انقلاب را در مصر به راه انداخت که طبق آن توسط مسلمانانی که خود را مدافعین میانه رو اسلامی می خواندند، باعث فرونشاندن موج های این انقلاب گردید؛ وبعد زمانیکه تظاهرات کنندگان در انقلاب خویش ناکام گردیدند، به بسیار آسانی همان طوری که آنان را به صحنه آورده بود، همانطور دوباره بیرون شان کرد. سپس گارد باز نشسته ای را به شکل بسیار شینع وخطرناک دوباره به قدرت رسانده و وی را در خیانت جسورتر ساخته حتی تا حدی که در سخنرانی های مذهبی نیز به نام مدنیت مداخله می نماید.
این چیزی بود که امریکا فکر می کرد، اما برعکس خیال امریکا نقش بر آب شده؛ ائتلاف های ملی سوریه ناکام گردید، در حالیکه آنها را منحیث بدیل پشنهاد نموده بود، با این وجود کدام حامی در سوریه نیافت که از آن حمایت نماید. باالآخره این موضوع به بیرون از سوریه کشانده شد، جائی که امکان نفوذ امریکا بوده وباعث گردد تا نقش امریکا در سوریه را تضمین نماید. اما چگونه ممکن است، انقلابی که مردم سوریه در آن شعار می دادند: «یا الله!»، «این انقلاب برای الله است!» واز جدا شدن دین از زندگی فریاد بر می آوردند، ونمی خواستند که قوانین پلید بشری-دموکراسی بر آنان تطبیق گردد:
أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ
[نحل: 59]
قطعاً، چه بد حکم می کنند!
امریکا بعد از بررسی وتلاش های فراوران، یکبار دیگر هراسان شده وفکر نمود که ممکن رژیم اسد قبل از بدیل جدید سقوط خواهد کرد. بناً، تلاش نمود تا برای مدتی عمر رژیم اسد را از طریق ایران وحزبش(حزب الله لبنان) طویل تر سازد؛ این حالات تا زمانی ادامه یافت که زمین سوریه به لرزه آمد وصرف یک بر دهم حصه آن تحت کنترول آنان باقی ماند. سپس امریکا منحیث میانجی داخل صحنه شده که به مدت شش ماه ادامه پیدا کرد، ورژیم دوباره نفس تازه گرفت، اما رژیم اسد تا هنوز از این خطر قریب الوقوع مصؤن نیست، چون امریکا با مصیبت بزرگ مواجه است، از یک طرف خود را حامی انقلابیون جلوه می دهد واز طرف دیگر نمی تواند به طور آشکار علیه انقلابیون بجنگد.
انقلابیون درحالی رژیم را در خطر قرار داده که امریکا تا هنوز بدیلی را نیافته است. این درحالیست که اقدام پوتین کثیف وجهنمی بازی این میدان را به دوش گرفته که نقش واضح در حمایت از رژیم وجنگ با انقلابیون مخالف دارد. رژیم سوریه به دستور امریکا از روسیه خواست تا درین ماجرا مداخله مستقیم نماید.
این شیطان لعین(روسیه) درین جنگ داخل شده ومنافع امریکا را نیز تأمین می نماید. کاملاً واضح است که فامیل بشار از پدر، مزدور امریکا بوده ومی خواهد منافع سوریه را در انحصار خود داشته باشند. این همه به خاطر بی اعتنائی امت است. در آن زمان، تأثیر گذاری روسیه ثابت نمی ماند، در حقیقت اگر امریکا می خواست، آن را تنها با ضربه قلم از بین می برد، زیرا اگر حمایت از بشار در سوریه قویتر می شد، امریکا آن را از سوریه مانند: «انور سادات» در مصر از پا در می آورد. پوتین به این باور است که با همکاری به امریکا می تواند در سرحدات جنوبی اوکراین سهم مساویانه ای داشته باشد، اما بی خبر از اینکه موضوع سوریه متفاوتر از اوکراین است! در حقیقت روسیه در جنگ با مسلمانان در گیر است، وآنان باید بدانند که این جنگ اوکراین نبوده وبرای شان مصیبت است که فردای امیدشان را خاتمه خواهد بخشید.
ای مسلمانان!
حملات هوائی، بحری وحتی زمینی روسیه از پایگاه های شان در هماهنگی با امریکا صورت می پذیرد؛ در حقیقت آنان علیه یکدیگر در جنگ اند. این مسئله را می توان از زبان خود شان به اثبات رسانید. روزنامه انگلیسی گاردین به نقل از «جان مکین» یکی از سناتوران امریکائی چنین گزارش داده است که وی گفت: “ایالات متحده امریکا با روسیه در جنگ سوریه از طریق هیأت های خویش باهم در گیر اند.” (الجزیره: 5 نومبر2015) از انتظار دور نخواهد بود که ایالات متحده امریکا سیستم موشک های خویش را از سرحدات جنوبی ترکیه از بین می برد تا آن را با حملات هوائی روسیه همراهی نماید. بعد از دوسال موشک پراگنی های که در تابستان سال 2013م، صورت گرفت. در جریان ماه جاری نظر به تصامیم گرفته شده به خاطر پیشرفت ترکیه جمع آوری وتوقف داده خواهد شد. (منبع: خبرگزاری فرانسه و روسیه امروز: 2 نومبر 2015)
برعلاوه، اگر ضرورت به موضوع دیگری می بود، هر انسان دارای عقل سلیم این را درک می نماید که چگونه طیاره های دو کشور در یک آسمان گردش می نماید، این امر امکان ندارد، مگر به همکاری یکدیگر؛ درست مانند همکاران نزدیک. پس معلوم است که این دو جنایتکار وحشی(روسیه وامریکا) به هدف واحد باهم دیگر دوست اند. بیانیه ای را که هردو طرف صادر نموده اند، گواهی خوب برای اثبات همکاری های آنان می باشد. در بیانیه ای که وزیر امور خارجه روسیه به روز 5 شنبه 8 نومبر سال جاری، در صفحه انترنتی خویش به نشر سپرد؛ در تفاهم با رئیس جمهور روسیه، ولادمیر پوتین وهمتای امریکائی اش بارک اوباما که در اخیر نشست کنفرانس عمومی سازمان ملل، وزرای خارجه ی دو کشور در مورد نهائی ساختن همکاری حملات هوائی این دو کشور در سوریه وتقویت بخشیدن قدرت سیاسی شان در رابطه به اعلامیه 30 جون 2012م، بحث وگفتگو نموده بودند، صورت گرفت. در جریان دیدار وزرای خارجه دو کشور، در مورد توافقنانه ای که در مورد اوکراین به تاریخ 12 فبروری سال روان میلادی امضاء گردیده بود، نیز تأکید نموده بودند. (الحیات: کاپی الکترونیکی، سه شنبه 7 اکتوبر 2015)
این همه جز با سکوت امریکا در برابر روسیه امکان پذیر نیست، حتی تاحدی که حملات روسیه به سرحدات وحریم شخصی ترکیه نیز رسیده است، وترکیه حریم هوائی خویش را در اختیارش قرار داده است؛ اما در پاسخ به آن ترکیه خاموشی اختیار نمود، وبه خود جرأت نداد که بگوید اگر این حادثه تکرار شود خاموش نخواهد ماند، زیرا می داند که این کار بازهم صورت خواهد پذیرفت. بالاخره همین طور شد که دوباره وچندین بار واقع شد که بازهم خاموشی اختیار نمود، به دلیل اینکه امریکا از روسیه خواسته تا این حملات را بدون اینکه با کدام مشکل مواجه گردد، خودش به عهده بگیرد.
در حقیقت سکوت نظامی ترکیه در برابر حملات هوائی روسیه در حریم اش موضوع پنهانی نبوده، بلکه به صورت آشکارا صورت پذیرفته است. ترکیه گفت که روسیه سرحدات نزدیک به سوریه را هدف حملات هوائی قرار داده وادعا دارد که یک فروند طیاره «میگ – 29» که هویتش تثبیت نشده بود، 8 طیاره ی «اف – 16» را تخریب نموده است. نظامیان ترکیه گفتند که این طیاره رادار خویش را روشن نموده تا هدف خویش را به خاطر فیر نمودن موشک به خوبی نشانی نماید. (الحیات: کاپی الکترونی، سه شنبه 7 اکتوبر 2015)
تا هنوز هیچ اقدام مؤثر به خاطر این موضوع روی دست گرفت نشده است، جز احضار سفیر این روسیه وهشدار از قطع روابط دوستانه! رئیس جمهور ترکیه ضمن یک اختیاریه ای به روسیه گفت که این قطع روابط برای روسیه خیلی سنگین تمام خواهد شد، ونباید از حوصله مندی ترکیه مبنی بر حملات هوائی اش به حریم خصوصی اش سوء استفاده نماید. ترکیه دوبار سفیر روسیه را به انقراه خواست تا از وی شدیداً به خاطر حملاتش در سرحدات سوریه انتقاد نماید. این مطلب را یکی از مسئولین وزارت خارجه بیان داشت. (الدستور، سه شنبه 07/10/2015)
ای مسلمانان!
بسیار درد آور است که سرزمین های اسلامی به میدان نبرد نیروهای هوائی، موشکی وکشتی های جنگی دشمنان مبدل گردد. در تاریخ امت اسلامی این اولین بار است که دشمن حمله نموده وبعداَ دعوت شده تحسین وتقدیر می گردند. در حقیقت این خیانت به الله سبحانه وتعالی، پیامبر صلی الله علیه وسلم ومؤمنین می باشد. در واقع سرزمین های اسلامی با دشمنان در جنگ اند، که باید آنان را شکست داده وپیروزی را به دست بیآورند، نه اینکه آنانی را که سرزمین شان را به میدان نبرد خویش مبدل ساخته تحسین وتقدیر نمایند. اما بدبختا امروز شاهد کسانی هستیم که از ظلم وجنایت امریکائی تمجید وتقدیر نموده، حتی در صورت کاهش حملات هوائی امریکا نیز شکایت می نمایند. همچنان تعدادی دیگری را شاهدیم که حملات روسیه را تمجید وتوصیف نموده، همه ظلم وجنایات وی را قهرمانی عنوان می نمایند که در حقیقت از جمله بزرگترین آفت ها به شمار می رود.
چندی قبل این مزدوران باید خجالت می کشیدند که مزدوری خویش را به کفار استعمارگر اعلام نمودند؛ اما امروز امریکا کشورهای دیگر را نیز به بهانه «تروریزم» علیه اسلام ومسلمانان با خود در یک ائتلاف هم پیمان وشریک این جنایات خویش می سازد. در همین حال روسیه می خواهد ایران را به بهانه جنگ با «تروریزم» در بغداد ودمشق متعهد خویش سازد، اما در اصل خود تخم «تروریزم» را کشت نموده، سپس تعقیب اش می نماید. این دشمنان الله ورسولش صلی الله علیه وسلم با وجود اختلاف ذات البینی، در جنگ علیه اسلام واحد اند!
الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ
[منافقون: 3]
پس از آنان بر حذر باش! الله آنها را بکشد، چگونه از حق منحرف می شوند؟
ای مسلمانان!
در وضعیت که قرار داریم کاملآ آشکار و واضح است که ان شاء الله وبه اذن الله سبحانه وتعالی مؤفقیت از آن ما بوده، ودر آن هیچ نوع شکی وجود ندارد. این مؤفقیت ها را در زمان هجرت تجربه نموده ایم؛ هجرت رسول الله صلی الله علیه وسلم، ودر زمان خلافت واقعی، پیمان عقبه، در زمان طارق در اندلس، سخنان هارون، پاسخ معتصم، شجاعت صلاح الدین، آزادی اقصی وشکست صلیبیان در عین جالوت در قدس واز بین بردن تاتاریان، امیر فاتح قسطنطنیه، کمک خواستن فرانسه از القانونی خلیفه مسلمانان که شاه آنان را از زندانی شدن نجات داد، وگردن نهادن امریکا به خاطر دادن جزیه به دولت خلافت به خاطر حق العبور شان از مدیترانه ونیز اخطاریه ای سلطان عبدالحمید به خاطر فلسطین به یهودیان که چنین بیان داشت: “در نبود خلافت آنان می توانند فلسطین را بدون هیچ پولی به دست بیآورند…” واین امر بود که به واقعیت پیوست. یعنی فلسطین را بدون پرداخت پول اشغال نمودند، ودروازه سرزمین های اسلامی برای این ظالمین اشغالگر باز گردید.
این یگانه راه حل است که به یکی از پایه های اساسی حاکمیت نظام الهی(خلافت به منهج نبوت) برسیم، زیرا با بودن آن سعادت دنیا وآخرت را از آن خود می نمایم. خلافت یگانه راه حل واقعی است که در کتاب الله سبحانه وتعالی درج بوده وهرگز از آن حزف نخواهد شد. در سنت واحادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم ذکر است که هرگز فراموش نخواهد گردید، ونیز سینه تاریخ به خط زرین درج بوده که هرکس آن را به یاد آورده می تواند:
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ
[قاف: 37]
در این تذکری است برای آنکس که عقل دارد، یا گوش دل فرا دهد در حالی که حاضر باشد!
27 ذوالحجه 1436هـ.ق
18 اکتوبر 2015م
حزب التحریر
تشکر از معلومات خوب شما
سلام خسته نباشید من با چند جا از سخنان شما مشکل دارم
1.که میگویید بشار اسد دیکتاتور است:اولا که بشار اسد در همان ابتدای امر اعلام کرد که امادگی برپایی انتخابات را دارد اما گروه های مخالف با رد صحبت های وی خواستار برکناری اسد و کناره گیری وی از تمام مناصب حکومتی شدند. که با توجه به اینکه اسد دارای پایگاه مردمی است این درخواست عادلانه نبود.دوما سیستم ریاست جمهوری سوریه به نحوی می باشد که رئیس جمهور به دو دوره محدود نمی شود بلکه قادر است در تمامی انتخابات ریاست جمهوری به طور مداوم شرکت کند ودر صورت انتخاب به ریاست خود ادامه دهد برخلاف بسیاری از دیگر کشور ها که هر فرد قادر است تنها دو دوره متوالی رئیس جمهور شود.
2. صحبتی که درمورد نفع طلبی کشوری همچون ایران را به میان اوردید و ایران را کانر کشوری مثل عربستان قرار دادید. این ظلم بزرگی است که ما بخواهیم کشور ایران را هم چون عربستان بدانیم.به صراحت ایران از سوریه حمایت میکند ولی عربستان از داعش.به صراحت ایران از مقاومتدر لبنان و سوریه حمایت میکند ولی عربستان اشکارا مجلس شراب خواری پادشاه خود با رئیس جمهور امریکا و برقراری ارتباط با اسرائیل در مجالس مختلف را نمایش میدهد.ایران و عربستان وهابی دو کشوری که تضاد های استراتژیک سیاسی و نظامی در تمام نقاط منطقه و دنیا دارند
خداوند حفظ تان کند دوست عزیز……برادر چون در این عصر ما با فتنه های آخر زمانی روبرو هستیم در مورد علامات و نشانه های آخر زمان بیشتر مطلب بزارید.تشکر