اجتماعی اسلامی اقتصادی متفرقه

مرض “مردم چه خواهند گفت؟”

نوشته شده توسط Hedayatullah Zaheb

وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ(لأحزاب 37)

ترجمه: و از مردم مى‏ترسيدى با آنكه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى

اگر به گفتگو های فامیل و دوستان خویش توجه کنیم متوجه خواهیم شد که بیشترین عبارتی که در همه جا، توسط همه و در هر زمان بیشترین مورد استفاده را دارد ” مردم چه خواهند گفت؟” است.

در این مقاله میخواهم چند موضوع را در این باره بررسی کنم:

مرد چهخواهند گفت؟

چرا مردم متوجه هستند که دیگران چهمیگویند؟

تأثیرات اقتصادی، اجتماعی، دینی، اخلاقی و روانشناسی این مرض

کدام سودی دارد؟

چرا مردم در بارۀ دیگران صحبت میکنند؟

راۀ حل

مردم چه میگویند؟

خوب، متأسفانه مردم در بارۀ ما بسیار چیزها میگویند. آنها شاید در مقابل ما یا در غیابت ما صحبت کنند. آنها در بارۀ چهره، لباس، دارایی و خلاصه همه چیز تبصره میکنند.

بعضی از مثال های منفی آن:

بسیار آشپز خراب است.

اطفالش همیشه با هم میجنگند.

مقبول است اما کار خانه را یاد ندارد.

چندان آدم نیست، حتی در جنازۀ کاکایش نیامد.

به دختر خود هیچ جهیز نداد.

مقبول است، اما قد کوتاهش را میبینی.

آدم خوب است اما بسیار بی نماز.

بعضی مثال های مثبت آن:

ببین چقدر لباس های زیبا به تن دارد.

قالین های همسایه واقعاً زیباست.

واقعاً غذای عالی پزیده بود.

خانۀ شان به قصر میماند.

در عروسی بسیار زیبا معلوم میشد.

اما چرا مردم به این فکر میکنند که مردم چه خواهند گفت؟

شاید یکی از دلایل مهم آن ترس از این باشد که کاری را که میکنند مخالف رسم ورواج جامعه، مقام و ارزش های فامیل آنها باشد.

بعضی مردم از عقده های حقارت رنج میبرند. آنها به این باور هستند که شخصیت شان جذاب نبوده و در اجتماع محبوب نیستند. به همین خاطر برای بدست آوردن توجه و احترام رضا کارانه دست به کارهای میزنند که برایشان خوش آیند نیست.

بیشتر اوقات، مردم بخاطر خوش ساختن دیگران از هر حدی میگذرند. طبقۀ فقیر میخواهد طبقۀ متوسط را خوش بسازد، طبقۀ متوسط میخواهد طبقۀ بالا را خوش بسازد و به همین منوال مردم دنبال خوش ساختن دیگران میشوند.

بعضی مردم همیشه محتاج ستایش هستند. بناءً بخاطر بدست آوردن ستایش دست به هر کاری میزنند. این مردم همیشه با کم مهری ویا فقدان بدست آوردن محبت مواجه میشوند.

بعضی ها بشکل مداوم در پی جلب توجه دیگران با نشان دادن خود و دارایی خود هستند واز اینکه در محراق توجه قرار ندارند رنج میبرند. آنها همیشه نگران شکل ظاهری خود و داشته های خویش هستند.

بعضي ها هم براي خودشان بسیار مهم جلوه مینمایند وخود را بزرگ میپندارند و درعین حال درمقابل انتقاد بسیار حساس هستند. آنها خود و دست آورد های خود را بزرگتر از اصل آن نشان داده و از مردم توقع دارند که اورا بزرگتر بپندارند. همیشه در فکر قدرت، زیبایی، لیاقت و موفقیت بی نهایت هستند. آنها با دیگران حسادت کرده، متکبربوده و به دیگران همدردی و ترحم ندارند.

بعضي مردم هميشه دنبال محبت وكمك دیگران هستند. آنها پیوند ها را منبع محبت و کمک میدانند و از تنهایی بسیار میهراسند. به همین دلیل برایشان مشکل است که اختلاف نظر خود را به طرف مقابل خویش بگویند، چون در تنهایی لاچار احساس میکنند.

تمام اين نوع شخصيت ها نتيجۀ تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و فامیلی آنها میباشد. البته تأثیرات جنیتیکی را نمیتوان نادیده گرفت.

تأثيرات اقتصادی

تأثیرات اقتصادی ترس ازاینکه مردم چه خواهند گفت بسیار زیاد است. هر ماه ملیون ها افغانی بخاطر این ترس ناجایز ازدست میرود. بعضی از مثال های آنرا یادآور میشویم تا خوانندگان محترم عمق موضوع را درک کنند.

مقدار زیادی پول در محافل عروسی و شیرینی خوری به مصرف میرسد. چرا؟ فقط و فقط بخاطر نشان دادن به مردم. هزار ویک نوع لباس عروسی موجود است که بیشتراً مربوط فرهنگ هندو ها بوده و هریک از این لباس ها باشوق وحرارت اعظمی در این عروسی ها استفاده میشود. تمام این مصارف بخاطر این است که تشویق ونظر مثبت مردم بدست آید.

همچنان مصارف بیجا در محافل پس از مرگ و خیرات های که مستفید شوندگان آن معمولاً مستحقین نیست. حتی بعضی مقدار پول که برای مرگ یک انسان مصرف میشود در عروسی اش استفاده نشده است.

مصرف بيجا ىر زندگی روزمره هم یک چیز غیر معمول نیست. لباس و مواد آرایشی در اول فهرست برای زنان رامیتوان یادآور شد. ملیون ها افغانی برای خریداری مواد آرایشی، شامپو ها، کریم های ظاهراً زیبا کننده وعطریات صرف بخاطر این به مصرف میرسد که اطرافیان چیزی نگویند، درحالیکه در هر صورت آنها تبصره خود را خواهند کرد.

مصرف گرایی برای وسایل منزل نیز معمول است. هرکس میخواهد فرنیچر و قالین های قیمت بها در خانه داشته باشد، تلویزن ال ای دی بزرگ، ظرف و فرش های زیبا ووسایل تزئینی را صرف بخاط نشان دادن به دیگران در خانه های خود میخواهند.

همه از زندگی کردن در خانۀ کرایی میترسند چرا که مردم چه خواهند گفت! هرکس میخواهد خانۀ بخرد یا بسازد که بهترین باشد، قیمتی باشد، مزین باشد، در بهترین منطقه شهر باشد ودیکوریشن عالی داشته باشد، که بیشتر مردم تمام زندگی خویش را صرف این کار میکنند و زمانیکه این آرزوی شان به حقیقت میپیوندد روزهای زندگی شان تمام است. داشتن یک موتر جدید گرانبها بخاطر نشان دادن به دیگران نیز یکی از تأثیرات اقتصادی این مرض است.

یکی از دلایل عمدۀ این مصرف گرایی رسانه ها است. اگر به برنامه های تلویزیونی ببینیم درک خواهیم کرد که چطور با نشان دادن وتعریف از لباس ها، دیکور خانه ها، فرنیچر و غیره مردم را به مصرف گرایی دعوت میکنند چرا که یک مصرف گرا و کسی که این مرض “مردم چه خواهند گفت؟” در تار وپودش رخنه کرده است، بسیار زود غلام حالاتی میشوند که برایشان خلق شده است.

تأثیرات اجتماعی

حاضری در محافل ومجالس مانند عروسی، جنازه، فاتحه، مهمانی و غیره فقط بخاطر اینکه درصورت عدم حضور مردم تبصره خواهند کرد، یک چیز الزامی شده است. بیشتر مردم فقط بخاطر این به محافل میروند که گله نشنوند. مثلاً جنازه رفتن که میروند نماز را خوانده و مانند یک رسمیات بر میگردند.

اطفال برای گرفتن نمرات تحت فشار قرار میگیرند تا والدین برای دوستان خویش گفته بتوانند که اطفال شان چقدر لایق هستند. وشاگردان نیز بعضی اوقات بخاطر تبصره های مردم بیش ازحد بالای خویش فشار وارد میکنند. بعضی ها یک رشتۀ تحصیلی خاص را صرف بخاطر بدست آوردن یک همسر دلخواه میخوانند.

امروز ده ها هزار جوان ما مجرد هستند فقط بخاطر اینکه پول خرید دختر (ولور) را ندارند. مردم چه خواهند گفت، دختر خود را مجانی به فلان داد، بیغیرت هیچ ولور نداد.

ىر جامعه ما رقابت زن ها نیز یک مشکل جدی پنداشته میشود. بخاطررقابت زنان، مردان باید از پول مزدوری خود چیز های بخرند که از ضروریات اولیۀ زندگی محسوب نمیشوند مانند در هر محفل لباس جدید، وسایل آرایشی جدید وغیره. این خواست ها حتی سبب مشکلات خانوادگی و ناخوشی زن و شوهر میشود. اگر شوهر یک مرد نرم دل باشد او برای برآورده ساختن خواسته های همسر خویش دنبال پول میشود وچون برآورده کردن این خواست ها از طریق مشروع نا ممکن است دست به کارهای غیر مشروع میزند و جامعه به فساد کشیده میشود، رشوه ستانی، سرقت، و حتی قتل را میتوان فرآوردۀ این مرض دانست. اگر مرد بر اصولی باشد سبب اختلافات بین زن و شوهر شده و حتی سبب لت وکوب زن میشود.

· والدین از خواست اولاد خویش برای عروسی دلخواه میگذرد فقط بخاطر اینکه مردم چه خواهند گفت.

· خویشاوندان تحفه می آورند فقط بخاطر اینکه کس نگوید ” با اینقدر پولداری یک تحفه هم آورده نمیتوانست؟”

· یک شخص خودکشی میکند فقط اینکه بخاطر برآورده ساختن خواست های همسر خویش به زندان رفته است.

تأثیرات دینی

احمقانه ترین تأثیر این مرض بالای عملکرد های دینی است.

· بعضی ها فقط برای این نماز میخوانند که کسی بالایشان انگشت بی نمازی را دراز نکند.

· بزرگترین مثال آن حج است که بیشترین مردم بخاطر گرفتن لقب الحاج و یا نشان دادن به اطرافیان بست سفر به مکه را میبندند.

· زکات، روزه و خیرات

· زن حاجی صاحب که در افغانستان رویش را آفتاب نمیبیند وقتی پا به میدان هوایی کشور بیگانه میگذارد از سر تا پا نسخه جدیدش را میبینی.

· بعضی ها هم خود را فقط به خاط این پاپند دین نشان میدهند که در یک فامیل متدین زندگی میکنند.

· این مردم قلباً محبت دینی ندارند و فقط بخاطر اینکه دیگران چه خواهند گفت خود را دیندار نشان میدهند.

تأثیرات اخلاقی

تمام اصول اخلاقی در زمین بخاطر ترس از اینکه مردم چه خواهند گفت ساخته شده است.

مردم دروغ میگویند و دروغ های بزرگ میگویند، فقط بخاطر اینکه دیگران را خوش ساخته ومورد ستایش قرار بگیرند واز تبصره های منفی آنها در امان باشند و بسیاری هم بی نزاکت ومتکبر میشوند تا به مردم ارزش خود رانشان بدهند.

مردمی که به الله (ج) شکر گذار هستند، زمانیکه دیگران را با دارایی زیاد و وضعیت اقتصادی بالاتر میبینند آرزو میکنند مانند آنها شوند. بعداً آغاز به شکایت از زندگی کرده و چیز های میگویند که ناشکری به الله (ج) محسوب میشود. هیچ پایین نگاه نمیکنند تا ببینند که ملیون ها انسان در سطح پایین تر از آنها مشغول زندگی هستند. این مردم باز هم بخاطر رسیدن به سطح بالاتر دست به پیداکردن دارایی از طریقه های حرام مانند رشوت و دروغگویی میزنند.

محبت واقعی در فامیل و اجتماع ازبین رفته و همه دنبال نشان دادن خویش به دیگران هستند، بخل و حسادت بیشتر شده وبلند پروازی ها بیشتر شده است. یک دوست بصورت مستقیم ویا غیر مستقیم بالای دوست دیگر میخندد.

تأثیرات روانی

تاثیرات روانی این مسئله بسیار نگران کننده است. تقریباً هر شخص در افغانستان از اختلال شخصیتی رنج میبرد و دلیل اصلی آن همین ترس است که در اذهانشان بطور مداوم در حال خطور است.

بسیاری مردم اختلالات تشویشی رنج میبرند. همیشه در تشویش این هستند که مردم در بارۀ آنها چه فکر میکنند! آنها در این تشویش هستند که چطور چیزهای را بدست بی آورند که دیگران دارند و آنها ندارند. همیشه در حالت پریشانی قرار دارند.

اگر نتوانند چیز های را که میخواهند بدست بی آورند به مرض افسردگی دچارشده ومریض روانی میشوند و حتی بعضی اوقات سبب خودکشی نیز میشود.

بعضی مردم آنقدر آشفته وافسرده میشوند که به امراض مانند اختلال شخصیتی، امراض قلبی، خودنمایی، خود شیفتگی و اختلالات ضد اجتماعی گرفتار میشوند.

کدام سودی دارد؟

بعد از خواندن این همه تاثیرات خراب کس باور نمیتواند که این مرض کدام فایده هم دارد. خوب بعضی فواید آن قرار ذیل است.

از مردم بسیار ستایش واحترام بدست می آوریم. بسیار محبت و حمایت خویشاوندان، دوستان و همسایه ها حاصل میشود. سبب حاصل کرد همدردی، ستایش و حمایت مردم میشود. وضعیت، شهرت و احترام اجتماعی بالا میرود.

یکی از دوستانم میگوید که این ترس سبب نجات روابط زنا شویی میشود. مثلاً زن و شوهر فقط بخاطر این طلاق نمیگیرند که مردم چه خواهند گفت.

بعضي همسايه ها ودوستان را میبینم که با فامیل های خویش همیشه یکجا بوده و محبت نشان میدهند، درحالیکه بسیاری اوقات آشکارا هویدا است که این محبت وحمایت ظاهری میباشد.

و بالآخره بعضی ها هم فقط بخاطر این از تصمیم خودکشی باز میگردند که بعد از مرگشان مردم چه خواهند گفت؟

چرا مردم در بارۀ دیگران صحبت میکنند؟

مردم گرایش میراثی برای مداخله درزندگی دیگران دارند. شاید عقدۀ حقارتی که دارند ارضاء شود. بعضی شاید با یکی بخل بورزد و تبصره هایش برایش قابل قبول نباشد. شاید بخواهد به شکل روانی به نفر مقابل ضربه بزندو یاازدواجش را برهم بزند.

نتيجه

نميتواني دهن کس را ببندی. هر چه کنی، هرجای بروی و هرچه بگویی مردم باز هم در باره ات تبصره میکنند. هیچ کاری از دستت ساخته نیست. خارج از کنترول توست! این یک عادت همه گانی است.

بعضی مردم دیگران را خوش دیده نمیتوانند، هرقدر خوبی هم کنند برایشان. یا آز آنان نفرت دارند یا بدبین شان هستند و به همین خاطر آنها را مسخره میسازند ودنبال کوچکترین اشتباه آنها هستند و انتقاد کنند.

راۀ حل

طوری که میدانیم تمام راه های حل ما در اسلام نهفته است. پس راۀ حل براي اين مشكل را نیز باید در اسلام جستجو کنیم.

کسانیکه از الله (ج) میترسند و تنها از او ترس دارند هیچ گاه ازبنده وافکار آنها نمیترسد و در هر عمل خود الله (ج) را شاهد وقاضی میدانند و کسانیکه چنین تفکر دارند در مقابل افکار مردم مسئونیت مییابند و اشخاص دارای چنین مسئونیت زندگی آرامی دارند. اعمال ما باید تنها متأثر از ایمان ما باشد، نه افکار اطرافیان ما.

همچنان مصرف گرایی در اسلام ممنوع میباشد و مسلمانان نباید اسراف کنند. مثلاً اسراف در لباس، دیکوریشن و غیره…..

وَابْنَ السَّبِيلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا (الإسراء 26)

ترجمه: و ولخرجى و اسراف مكن

اسلام دین اوسط است و اعمال ماباید در حد وسط آن باشد.

همچنان ما باید مشکور الله (ج) باشیم. چون هر چه داریم نعمات او است و بیشتر از بسیاری از دیگران است.

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ( الرحمن 13)

ترجمه: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد

وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ (النحل 18)

ترجمه: و اگر نعمت[هاى] خدا را شماره كنيد آن را نمى‏توانيد بشماريد قطعا خدا آمرزنده مهربان است

وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ (لقمان 13)

ترجمه: و به راستى لقمان را حكمت داديم كه خدا را سپاس بگزار و هر كه سپاس بگزارد تنها براى خود سپاس مى‏گزارد و هر كس كفران كند در حقيقت ‏خدا بى‏نياز ستوده است

بعضي اوقات الله (ج) مارا با گرفتن اموال ما امتحان میکند، پس ما باید صبور باشیم.

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ﴿۱۵۵الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ ﴿۱۵۶﴾ (البقرة)

و قطعا شما را به چيزى از [قبيل] ترس و گرسنگى و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مى‏آزماييم و مژده ده شكيبايان را (۱۵۵)[همان] كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد مى‏گويند ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى‏گرديم (۱۵۶)

ما باید با دین و الله (ج) صادق باشیم و کار های دینی را که میکنیم بخاطر نشان دادن به بندگان نباشد، چون این کار ریا شمرده میشود.

قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ(الأنعام 162)

ترجمه: بگو در حقيقت نماز من و [ساير] عبادات من و زندگى و مرگ من براى خدا پروردگار جهانيان است

ما همه با هم مساوي هستيم و هيچ کس از کسی بالا نیست مگر در تقوا.

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(الحجرات 13)

ترجمه: اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بى‏ترديد خداوند داناى آگاه است

پس ما نباید در مقابل یکدیگر خود نمایی کنیم و تکبر ورزیم.

وَلاَ تَمْشِ فِي الأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ الأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا(الإسراء 37)

ترجمه: و در [روى] زمين به نخوت گام برمدار چرا كه هرگز زمين را نمى‏توانى شكافت و در بلندى به كوهها نمى‏توانى رسيد

أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ(لقمان 20)

ترجمه: آيا ندانسته‏ايد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است مسخر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است و برخى از مردم در باره خدا بى[آنكه] دانش و رهنمود و كتابى روشن [داشته باشند] به مجادله برمى‏خيزند

همچنان الله (ج) در بارۀ اخلاق مار می آموزاند.

ا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَن لَّمْ يَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۱۱يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ ﴿۱۲﴾ (الحجرات)

ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد نبايد قومى قوم ديگر را ريشخند كند شايد آنها از اينها بهتر باشند و نبايد زنانى زنان [ديگر] را [ريشخند كنند ] شايد آنها از اينها بهتر باشند و از يكديگر عيب مگيريد و به همديگر لقبهاى زشت مدهيد چه ناپسنديده است نام زشت پس از ايمان و هر كه توبه نكرد آنان خود ستمكارند (۱۱)اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پاره‏اى از گمانها گناه است و جاسوسى مكنيد و بعضى از شما غيبت بعضى نكند آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده‏اش را بخورد از آن كراهت داريد [پس] از خدا بترسيد كه خدا توبه‏پذير مهربان است (۱۲)

پس بهترین راۀ حل چنگ زدن به دین الهی است که برای ما می آموزاند تا از بخل دوری کنیم، یکدیگر را قلباً دوست داشته باشیم، با یکدیگر کمک کنیم، از ریا کاری بپرهیزیم، مغرور و متکبر نباشیم و دیگران را کم نشماریم.

من هم باید این مقاله را ببندم ورنه مردم چه خواهند گفت L

در بارۀ نویسنده

Hedayatullah Zaheb

پاسخی بگذارید