آیا تا به حال چیزی در مورد پروتوکول های یهود شنیده اید؟ اینها ظاهراًهمان نقشه های دقیق و حساب شده یهودیان صهیونیست است كه برای تسخیر جهان پایه ریزی كرده اند.يكى از حيرت انگيزترين و عجيبترين و خطرناكترين كتابهاى سياسى كه تا كنون انتشار يافته است، كتاب (پروتكولهاى حكماى يهود) میباشد. اين كتاب مجموعۀ است از سخنرانيهاى يك شخصيّت برجسته يهودى كه براى چند تن از ثروتمندان و افراد با نفوذ يهودى ايراد كرده است.
پروتوکولهای بزرگان یهود یا پروتوکولهای دانشوران صهیون، اسناد گزارش گونه ایست که در اولین کنگره صهیونیستها در شهر بال سوئیس به سال 1897 در 24 بند از سوی سران یهود به شرکت کنندگان داده شد .مطالب پروتوکولها، صریح و پوست کنده نقشه های رهبران یهود را بیان می کند. گویا این مطالب به صورت خام جهت بحث و بررسی بیشتر در نظر گرفته شده است. انتشار پروتکلها سفاهت یهود را با نفاق آنان پیوند زده است.
یکی از اصلی ترین موضوعاتی كه این پروتوکولها ها روی آن پافشاری دارند، این است كه جوانان مسلمان و مسیحی را از اعتقادات و آرمان های دینی خود دور كنند به طوری كه با تضعیف اعتقادات جوانان مسلمان، حكومت های اسلامی، دیگر نیرویی برای مبارزه با یهودیان نداشته و بنابراین به راحتی از پای در آیند و همین طور با به فساد كشاندن جوانان مسیحی و سرگرمی آنها به شهوت رانی و هواهای نفسانی خود، حكومتهایی كه بر كشورهای مسیحی حاكم هستند، نیز به راحتی به تسخیر یهودیان در آیند.
ما با این حال باز هم اجرای آنها ادامه دارد و مدت زمان به نتیجه رسیدن این پروتوکولها بیش از صد سال تخمین زده شده است و بنابراین در حال حاضر نیز در حال اجرا می باشد.
پنجههاى خونين يهود از پشت صفحات كتاب به خوبى پيدا است و صدق گفتار (اوسكارليفى) يهودى ازاين كتاب به خوبى معلوم مىگردد، كه مىگويد: پادشاه اخلال گران، فتنهانگيزان و جلادان جهان ما هستيم.
اگر چه منابع مهم دنیا به دلایل معلوم دار، درست بودن منابع این کتاب را زیر سؤال برده اند. اما به تحقق پیوستن مواد این پروتوکول ها که 100 سال قبل نوشته شده است، انسان را به تفکر می اندازد، چنانچه هنری فورد در گفت و گویی كه روز هفدهم فوریه 1921 در «نیویورك ورلد» به چاپ رسید، دعوی خود را علیه « پروتوكولهای صهیون» چنین بیان كرد: تنها نكتۀ كه علاقمندم دربارۀ پروتوکولها بگویم این است كه آنها با آنچه در حال وقوع است، مطابقت دارد. از طرح پروتوكولها شانزده سال می گذرد و آنها تاكنون با شرایط جهانی منطبق بودهاند.
فورد هنگامی این نكته را بیان داشت كه رهبران یهود و مطبوعات یهودی در آمریكا علیۀ او جنجال به پا كرده و فریاد اعتراض سر داده بودند. هنری فورد پس از تحمل فشار و مشقت كه تنها یهودیت سازمان یافته از عهده طراحی و اعمال آن برمیآید، بالاخره ناچار شد در 30 جون سال 1927 در نامۀ خطاب به «لوئیس مارشال» رهبر وقت «انجمن یهودیان آمریكا» رسماً از یهود عذرخواهی كند. البته فورد نه در عذرخواهی خود و نه پس از آن، هیچ گاه صدق پروتوكولها و تحلیلهای منتشره پیرامون آنها را تكذیب نكرد.
مفاد بعضی از موارد پروتوكولها ظاهراً متناقض به نظر میآید. برای مثال جایی توصیه به ترویج تئوری «آزادیخواهی» میشود و در جای دیگر گفته میشود كه با قدرت با هر گونه «آزادی» مخالفت خواهیم كرد در این مورد باید توجه داشت كه این دستورالعملها به دو دسته تقسیم میشوند. یك دسته مربوط به طرحها و برنامههایی است كه یهود قبل از برپایی حكومت مجانی خود برای نابودی كشورها و دولتها به اجرا در میآورد و دسته دیگر مربوط به برنامههایی است كه بعد از استقرار حكومت جهانی یهود، قرار است به اجرا درآیند. بنابراین آنجا كه سخن از ترویج «آزادیخواهی» و یا «آزادی مطبوعات» است، مربوط به برنامهای است كه از رهگذر آن، كشورها، دولتها و ملتها را دچار فساد و از هم پاشیدگی میكند اما آنجا كه سخن از مبارزه با «آزادی» است، مربوط به زمانی است كه حكومت جهانی یهود برپا شده و برای استقرار و صلابت خود، هر گونه صدای مخالفی را خفه می كند.
اينك حال ما برای آگاهی هر چه بیشتر شما جوانان متدین و متعهد و وفادار به اسلام توجّه تان را به خلاصۀ این پروتوکول ها جلب مىنمايم، تا اين افعىهاى پرنفوذ را كه يگانه شعار آنها همان كلامى است كه نخست وزير سابق بريتانيا گفته است: غَدْر (نيرنگ)، دروغ و خيانت در راه پيروزى گناه نيست.
پروتوکول شماره1 :نظریۀ آزادى سياسى را ما وضع كرديم، ولى برما لازم نيست كه آن را تطبيق كنيم، امّا اگر ضرورت پيدا كرد تمسك به آزادى سياسى براى جلب مردم مانعى ندارد. فرق نمیكند كشمكشهاى داخلى و يا جنگهاى خارجى دولت را از پاى درآورد و آن را بدست دشمن بسپارد، در هردو صورت افتخار ما اين است كه سقوط كشور بدست ما انجام گرفته است.
اخلاق و سياست جمع نمیشوند، بنا بر اين حاكمى كه خويش را مقيد و پا بند به دستورات اخلاقى میداند، در واقع مغز سياسى ندارد و هرگز حكومتش پايدار نمیماند. حقوق ما در پس (قوه) مخفى است، در حقيقت (حقّ) يعنى: آنچه در دست دارى به من بده، تا ثابت كنم، من پُرزورتر از تو هستم.
هدف واسطه را توجيه میكند و هرچه در راه رسيدن به هدف انجام دهيم خوب است. ما نبايد خود را به جملات: اين بهتر است اين اخلاقى است و مانند آن مقيد سازيم.جوانان نصارى را به مواد مخدر معتاد كرده و به شكل كلاسيك Classics آنها را منحرف سازيم. حيا، عفت و ناموس را به وسيله قهرمانان، آموزگاران و كلاً آموزش و پرورش از مغزها بيرون آورده كه اين چيزها در اجتماع مفهومى ندارد.
دروغ و سرنيزه و خدعه يگانه شعار ما است. به عقيده ما زور، عنف و جبر يگانه عامل ايجاد عدالت اجتماعى است. ما نخستين كسانى بوديم كه جملات آزادى، مساوات و اخوّت را در ذهن مردم انداختيم، مردم بيچاره هم آنها را طوطى وار تكرار كردند در صورتى كه هيچ يك از آنها تا به حال تحقق نيافته است و در نتيجه هم آزادى فردى را از دست داده و هم از حقوق اجتماعى خويش محروم شدند.
با آن كه اين كلمات مانند كِرم، سعادت نصارى را آهسته آهسته نابود مىكند، با وجود اين، آنها پرچم ما را بر فراز كشورهاى خويش نصب كرده و دولتهاى خود را يكى پس از ديگرى در اختيار ما گذاشتند.
پروتوکول شماره2: از بين مردم افرادى كوتاهفكر و بى رأى را انتخاب خواهيم كرد، تا هرچه به آنها دستور بدهيم بدون چون و چرا اجرا نمايند. خيال نكنيد كه اين تصريحات پوچ و بىاساس است، به خاطر داشته باشيد، ما بوديم كه زمينه را براى داروين Darwin و ماركس Marx و نيتچه Nietshche آماده ساختيم و به اصطلاح به آنها سر و سامان داديم.
روزنامه، يكى از بهترين و مهمترين وسيلۀ نشر افكار ما است. روزنامه نگارى يكى از منابع سرشار فرهنگ است، ولى چون دولتها نتوانستند از آن بطور شايستۀ استفاده كنند سرانجام بدست ما افتاد، به وسيله آن توانستيم افكار خود را در اذهان مردم بگنجانيم و صدها تن طلا و نقره جمعآورى نمائيم.
پروتوکول شماره3: زمامدارى مملكت را هدف احزاب سياسى قرار داده و به وسيلۀ آن ميدانهائى را براى زد و خورد بوجود آوريم، در نتيجه اضطراب و ناامنى همه را بيچاره كرده و فقر و بدبختى بر تمام كشورها حكم فرما شود.
با جمله (حقوق كارگران)، فقرا و بينوايان را دچار بحران كرديم، زيرا فشار زندگى، آنها را از رسيدن به اين حقوق ساختگى باز داشته، در نتيجه هم از حقوق روزانه خود محروم شده و هم در اثر اعتماد بر كابينههاى كارگران و تظاهرات بىمورد، فقيرتر و بيچارهتر گشتند.
مردم زير لواى ما اشراف را كه در واقع به نفع آنها بود از بين برده و خود را در ذهن استعمارگران و ثروتمندان نوظهور انداختند. ما پيوسته مىكوشيم تا خود را مخلص و مدافع از كارگران قرار دهيم و به اين وسيله آنها را تحت خِرقه كشيده و از طرفداران كمونيزم قرار دهيم.
از مبادى كمونيزم، دفاع خواهيم كرد تا مردم گمان كنند كه مخلص آنها هستيم و اين همان روشى است كه حزب (ماسونى) در پيش گرفته است. ملّت يهودى براى آن كه رفقاى خود را به شكل قهرمان نشان دهد، آنها را از قهرمانان درجه اوّل معرفى میكند. تا توانستيم بساط فقر و بيچارگى را وسيع ساختيم تا مردم همچنان برده و ذليل اراده ما باشند.
از راه تقويت حسّ حسد و كينه توزى عواطف و احساسات مردم را به خدمت گرفته و میگيريم. ملتهاى غير يهودى بدون كمكهاى فكرى ما نمىتوانند كارى انجام بدهند، حتّى در كوچكترين مسائل زندگى خود نياز به ما دارند.
انقلاب فرانسه كه آن را انقلاب كبير مىناميم بدست ما انجام گرفت. اعلاميۀ حقوق بشر از تراوشات يهود است، اسرار اين اعلاميه براى ما خيلى روشن و واضح است زيرا ما آن را تنظيم كرده و به وسيلۀ آن مردم را بدبخت و بيچاره كرديم.
پروتوکول شماره4: اجتماعى در موقعى سعادتمند خواهد بود كه متديّن و به رهبرى روحانيّت گام بردارد، ولى هرچه مردم از دين دور شده و به اصطلاح متمدن تر شوند، به نفع ما خواهد بود، بدين سبب ما بايد عقیدۀ (خداپرستى) را از اذهان مردم بيرون كرده و آنها را به سوى ماديّت سوق دهيم.
براى آن كه ملتهاى غير يهودى متوجه سياست پشت پردۀ ما نشوند، بايد آنها را به كارهاى صنعتى و تجارتى سرگرم كنيم تا به (دشمن مشترك) خود پى نبرند. نتيجۀ اين عمل آن است كه ثروت ملتهاى غير يهودى كه همچنان در بانكها بيكار مانده است، به وسيله معاملات سودخوری به خزانههاى ما تحويل مىگردد.
پروتوکول شماره5 :بذر دشمنى، كينه توزى و حسد را در هر خانه كاشته و در اين زمينه از تعصّبات مذهبى، قبيله اى و غيره استفاده كنيم. در مملكتى كه ما زندگى مىكنيم هيچ موقع از طرف همسايگان عليه آن مملكت اعلان جنگ نخواهد شد، زيرا سياست ما طورى است كه هر دولتى صلاح خود را در كناره گيرى از ستيزهجويى با ما مىداند!
خداوند ما را نابغههاى جهان خلق كرده است، تا از عهدۀ حكومت بر دنيا به خوبى برآييم. علم اقتصاد حقيقت شگرفى را كشف كرد و آن اين است كه قيمت (ثروت) بيش از تخت و تاج است.
اهميّت بى سلاح بودن ملّت، بيش از روانه كردن او است به جنگ، بهتر از همه آن است كه در عوض خاموش كردن عواطف احساسات مردم از آنها در نيل مقاصد خويش استفاده كنيم.
براى آن كه اجتماع را مجبور سازيم از سياست ما پيروى كند، بايد آن قدر در (قوانين) دولتى تغيير و تبديل نماييم تا هميشه اجتماع متحير بوده و نتواند خطا را از صواب تميز دهد و در نتيجه از هر رأى مجهولى متابعت خواهد كرد.
بايد عقايد و آراء متضادى را در اجتماع ايجاد كنيم تا كسى نتواند، حقّ را از باطل تميز دهد و خلاصه دريچه فهم بر مردم بسته شود.
پروتوکول شماره6: جنگهائى كه به پا خواهيم كرد احتياج به ثروت سرشارى دارد، اين چنين پول هنگفت را به وسيلۀ احتكارهاى بزرگ تأمين خواهيم كرد، تا هم دولتها را بيچاره نموده و هم هزينه جنگ تأمين شده باشد.
اَشرافِ ملتهاى غير يهودى نابود شده و ديگر خطرى از جانب آنان متوجه ما نخواهد شد، ولى از اين نظر كه هنوز ملّت مالك اراضى خود مىباشد، مصالح ما در خطر خواهد بود.
كارهاى درجه يك را در دست گرفتيم، تا ديگران محتاج ما بوده و براى يك لقمه نان در مقابل ما به سجده در آيند.
پروتوکول شماره7: تقويت ارتش و پليس براى تحقّق اين نقشهها ضرورى و لازم است. در اروپا و آسيا بايد جنگ، فتنه و آشوب برپا كرد و اين كار در حقيقت دو فايده دارد، يكى از بين رفتن آنها و ديگرى تسلّط ما بر آنها.
پيروزى در كارهائى نصيبمان مىگردد كه مخفيانه انجام گرفته باشد، هرگز لازم نيست كه يك فرد ديپلمات و سياسى مطابق گفتارش عمل نمايد. براى آن كه به هدف نهائى خود برسيم لازم است كه اولاً افكار خود را به وسيله روزنامهها به تمام مردم تزريق كنيم، تا اگر دولت بخواهد با ما مبارزه كند آن را با عصاى مخالفت با افكار عمومى تأديب كنيم.
پروتوکول شماره8: رژيم ما آن چيزى است كه از طرف نويسندگان قانون شناس، اهل اداره و خلاصه محصلين عالى مقام تهيه شده و اين اشخاص تمام جزئيّات زندگانى اجتماعى را دانسته و تمام حرفهاى ديپلماسى و سياسى را به ما ياد مىدهند و بدين ترتيب از تمام ريزهكاريهاى زندگانى مطلع مىشويم.
پروتوکول شماره9: وقتى دولت ما تشكيل گرديد، ما جزئيّات مربوط به زندگانى آزادى، مساوات، اخوّت را تكذيب كرده، فقط همين كلمات را روى افكار خود قبول نموده، نام آنها را (حقّ آزادى و وظيفه مساوات و فكر برادرى) مىگذاريم، يعنى شاخههاى كار را بدست خود مىگيريم. و بدين وسيله گاو را از شاخهايش گرفته و تمام نيروهاى مخالفين را سركوب خواهيم كرد.
من میتوانم با كمال جرأت اعلام كنم كه واضعين قانون و مجريان آن و خلاصه فرشته سعادت و عفريت بدبختى ما هستيم. سر منشأ هر ارعاب و نگرانى ما هستيم.
براى اجراى تصويب نامههاى خويش از كمونيستها، سوسياليسها و امپرياليسها استفاده میكنيم، بدين نحو كه تا ممكن باشد آنها را تقويت مىنمائيم، زيرا بالاخره هر حزبى به سهم خود ديوارى از بناهاى عظيم قديم را خراب كرده و به اصطلاح سرنخى به ما خواهد داد.
فقط يك چيز ممكن است از شوكت و قوّت ما بكاهد و آن همكارى دولت و ملّت است ولى ما احتياط لازمه را در اين زمينه انجام دادهايم، مثلاً بين ملّت و دولت جدائى وسيعى انداخته و ملّت را از دستگاه حاكمه خود مرعوب و خائف كرديم. در اين حال چگونه ممكن است ملّت تحت نفوذ ما نباشد؟
بالاخره آموزش و پرورش ما توانست به وسيله نشر افكار و آراى باطله نسل جوان را فاسد و متعفن سازد. چون پايتخت شهرهاى ديگران توسعه پيدا كند، مجبور مىشوند، خطّ زير زمينى بكشند و اين به نفع ما است زيرا از همان تونلهاى زير زمينى اعمال تخريبى ما شروع خواهد شد.
پروتوکول شماره10: مردم، هميشه از دريچه زرق و برق به سياست مىنگرند. مگر ممكن است آنها حقيقت مطلب را درك كنند، در صورتى كه وكلاى آنها غرق در شهوات و عشرت هستند؟
وقتى اعلام انقلاب كرديم، به مردم اين طور خواهيم گفت: شما در منتهاى ناراحتى و بدبختى زندگى میكرديد، ما اين را خوب درك كرده مىخواهيم علت اين بدبختى را رفع كنيم، ما مىخواهيم آسايش و رفاه عمومى ايجاد كنيم، گرچه شما ما را متهم مىدانيد، ولى آيا ممكن است قبل از آن كه دولت ما را مشاهده كنيد حكم قاطعى در بدى ما بدهيد؟
براى آن كه رأى اكثريّت را بدست آوريم، بايد به همه (حقّ رأى) بدهيم، زيرا تفرقه و تميز بين طبقات مانع از تحصيل آن میگردد. لازم نيست تمام دستگاه حاكمه را فاسد كنيم، تنها فاسد كردن يك جزء كافى است كه دولت را بدست ما بي اندازد.
هرگاه سوزن (آزادى را در جسم مملكت فرو بريم در واقع او را مبتلا به وبا نموده و سبب هلاكتش را فراهم كردهايم.( دستور و قانون جز مدرسهٴ فتنه و فساد چيز ديگرى نيست و به عبارت ساده تر، يگانه عامل ايجاد ضعف و انحلال ملّتها همانا (دستور) است.
) خطابه) چون روزنامه، پادشاهان و رؤسا را ضعيف و زائد در اجتماع كرده و لذا اكثر آنها معزول و بركنار شدند، بدين وسيله زمينه براى رژيم (جمهورى) آماده، به جاى پادشاه هيئتى به رياست يكى از بردگان جانى و سوء سابقهدار (يهود) تشكيل میدهيم.
اختيار يك حاكم جانى براى ما خيلى سودمند است زيرا هميشه از علنى شدن سوء سابقه خود خائف و آنچه دستورش دهيم اجرا خواهد كرد.
به اين سبب به رئيس صلاحيّت اعلان حكم (عرفى) خواهيم داد و در صورت اعتراض، به مردم چنين خواهيم گفت: چون رئيس جمهورى، رئيس كل ارتش است، بايد صلاحيّت حمايت دستور را داشته باشد، زيرا او نماينده مسئول دستور مىباشد. پس از آن كه هيئت حاكمه فاسد گشت، مردم به ستوه آمده فرياد خواهند زد ما را از دست اين رؤسا نجات دهيد، رئيسى براى ما انتخاب كنيد كه اسباب و علل اين اختلافات را از بين برده، تعصّبات دينى و اخلاقى را نابود كند، رئيسى كه بتواند امنيّت را حكم فرما كند.
پروتوکول شماره11 : یکی از نعمتهائى كه خداوند به يهود عطا فرموده اين است كه آنها را در چهارگوشه جهان متفرق ساخته است، گرچه ديگران آن را از اسباب ضعف و بدبختى ما میدانند، ولى همين تفرقه است كه سبب بدست آوردن زمام حكومت جهان شده است.
پروتوکول شماره12: كلمه (آزادى) تفسيرهاى متعددى دارد، بهترين تفسير، اين است كه بگوئيم: آزادى يعنى مواردى كه قانون رخصت میدهد. اين معنى با هدفهاى ما بهتر سازش دارد زيرا تعيين آن موارد بدست ما است، چون قانون را ما جعل میكنيم.
ديگر هيچ كس نمیتواند به سياست ما كوچكترين تعرضى بنمايد. هر نشريۀ كه در صدد هجوم بر عليه ما برآيد فوراً آن را به بهانه تحريك احساسات عمومى توقيف خواهيم كرد.
البته در نشريّات خودمان، به نقطههائى از سياست (يهود) كه مايليم آنها را تغيير دهيم پرخاش خواهيم كرد. هيچ خبرى، پيش از آن كه به اطلاع ما برسد، به گوش كسى نخواهد رسيد، يعنى كنترل اخبار جهان بدست ما و تنها خبرهائى به اطلاع همگان میرسد كه به نفع ما باشد.
كتابهائى با سبكى شيوا و ارزان تأليف كرده و بدين وسيله افكار مسموم خود را به مردم مىدهيم. به زودى، سالسوز كتاب بدست ما خواهد افتاد و از اين راه، از نشر افكار مغشوش و مخالف يهود، جلوگيرى میكنيم.
در درجه اوّل از روزنامههاى رسمى براى دفاع از حقوق يهود استفاده خواهيم كرد و در درجه دوّم روزنامههاى شبه رسمى را وسيله نشر افكارمان قرار داده و در درجه سوّم از روزنامههاى معارض استفاده میكنيم، زيرا مخالفين را فقط به وسيله آنها میتوان شناخت. همينها به نقطهاى كه مايليم هجوم خواهند برد و مخالفت ساختگى ما در نقشه سوّم است و آن روزنامهاى كه با ما مخالفت میكند مخالفت را با افكار ما نموده است، در آن صورت دشمنان ما از نظر ساختگى به آن روبرو خواهند شد و ما از هر قسم روزنامهاى خواهيم داشت ارستوكرات، جمهورى پرست، انقلابى حتّى آنارشيست، فقط بدون شبه تا اين تشكيلات باقى است روزنامههاى ما هم مانند خداى هندى (فنشو) از تنگنا خارج خواهند بود و در مقابل دستهائى كه اداره روزنامه به آنها سپرده شده هم در تغيير جمعيّت و هم حاضر كردن افكار عمومى به نفع ما بىاثر نمىباشد و مردمى كه داراى عصبانيّت زياد میباشند، از عقيده تابعيّت خود گذشته و به نفع ما سخن خواهند گفت.
وقتى رژيم را عوض مىكنيم، روزنامهها نبايد از آن انتقاد كنند، تا مردم به حكومت جديد بدبين نشوند.
پروتوکول شماره13: براى آنكه مردم را مشغول كرده باشيم، هر روز مشكلات جديدى براى آنها به وجود آورده تا آنها را از مذاكره در مسائل سياسى باز داريم. هر روزه صفحههاى جرائد و مجلات را از مسابقات فوتبال،بسكتبال، كشتى آزاد… پر خواهيم كرد تا بدين وسيله مغز ملّت را در تفكّر به اين مسابقات مشغول سازيم.
شايد، هيچ كس نداند كه در پشت كلمه (تقدّم، پيشرفت) چه دروغها و فريبهائى خوابيده است، بطور حتم اين كلمه جز در مواردى كه در پيش روی هاى علمى استعمال مىشود، هيچگونه معنى مفيدى ندارد.
پروتوکول شماره14: درتمام كشورهاى بزرگ، ما عقائد دينى را ريشهكن خواهيم كرد و مطالب مسموم خود را به وسيله نويسندگان عالى مقام همان كشورها تزريق مردم مىنمائيم.
پروتوکول شماره15: همه پليس هاى مخفى بينالمللى در احزاب ما عضو خواهند شد. براى آنكه (لوكوموتيو) بزرگ خود را به حركت درآوريم، بايد هيئتى متشكل از افراد بى باك، جانى و مطرود اجتماع بوجود آوريم، تا به وسيله (زور) آنها و (زر) ما اهداف و عقائد خود را دائر سازيم.
وكلاى مجلس سنا و تمامى شخصيّتهاى بزرگ اجتماع كوركورانه از سياست ما پيروى میكنند. چگونگى سيطره ما در يك جمله خلاصه مىشود: تمام ملتهاى جهان (كودك) و يهود (مادر) آنها است.
پروتوکول شماره16: پيروى از (علماء) را ارتجاع و كهنه پرستى قلمداد خواهيم كرد تا بدين وسيله از يگانه دشمنى كه ممكن است در مقابل ما ايستادگى كند، آسوده خواهيم شد، زيرا ديگر مردم به دور آنها نخواهند رفت. تا يهود هست (علماء) بدبخت، فقير و بيچاره زندگى خواهندكرد.
پروتوکول شماره17: هرچند زمانى، براى آن كه از شوكت و عظمت رؤساى غير يهود كاسته باشيم، يكى از شخصيّتهاى برجسته كشور را به وسيلۀ ترور فردى، به قتل مىرسانيم.
پروتوکول شماره18: قاتل سياسى، نبرد در راه آزادى، جهاد براى سعادت انسان، جملاتى است كه به وسيله آنها مردم را متمرد، سركش و بىباك تربيت مىكند و اكثراً فريب ما را خوردهاند.
پروتوکول شماره19: بدين جهت ماليّات كمرشكنى بر املاك و عايدات وضع خواهيم كرد تا بودجه دولت تأمين گردد. بحرانهاى اقتصادى را به وسيله از كار انداختن پولها در كشورهاى غير يهودى به وجود آورديم. رؤساى غير يهودى يا از روى اهمال و يا از روى عمد دولتهاى خويش را مجبور كردند تا آن قدر از ما پول قرض كنند كه از پرداخت آن عاجز بمانند، آيا مىدانيد با چه زحمتى اين كارها را انجام داديم؟!!
پروتوکول شماره 20: ما جوانان مسیحی را در دریایی از افکار شاعرانه غرق می کنیم و آنها را بر اساس تئوری ها و اصولی که آنها را غلط می پنداریم تربیت می کنیم تا بتوانیم آنان را به فساد بکشانیم .
پروتوکول شماره 21: جوامعی که ما اخلاقیات را در آنها از بین برده ایم وجود خدا را نفی می کنند و از میان آنها شعله های آتش هرج و مرج طلبی ( آنارشیسم ) به هر سو زبانه می کشد .
پروتوکول شماره 22: کانسروتیسم که حکمای اندیشمند ما آن را عامل هدایت و پرورش فکر تمام بشریت می دانند قبل از هر چیز باید جزء برنامه آموزشی باشد. اسراري كه در آينده معلوم خواهد شد، با عمل به پروتوکول بيست و يكم، بدهي هاي دولت ها و شالوده ی آينده خوب براي ما به شمار مي روند.
پروتوکول شماره 23: همه ادیان باید از بین بروند بجز دین ما. ریشۀ هر گونه عقیده ای باید از بیخ و بن کنده شود، حتی اگر این کار به انکار خدا بیانجامد . بيكاري صنعتگران، از بين بردن ممنوعيت باجگيري و مشروبات الكلي براي از بين بردن جوامع و اديان پيشين غير يهود و احياي برگزيده ی خداوند كه همان حكومت يهوديت است.
پروتوکول شماره 24:. کسی نباید اعتقادات واقعی مذهب ما را مورد بررسی قرار دهد هیچ کس جز خودمان نباید از کار دینمان سر در بیاورد. تلاش ما در تثبيت و تقويت سلالۀ پادشاه داوود كه به يهود ختم مي شود، تربيت و آماده كردن پادشاه براي حكومت و تخت و كنار زدن وارثان غير شايسته هرچند از تبار داوودي باشند. فقط پادشاه و دستياران سه گانه ی او حاكمان جهان و تعيين گر سرنوشت امت يهود هستند، در واقع تلاش ما بر آن است تا پادشاه يهود را از هر عيبي مبرّا داريم.
خداوند بزرگ در قرآن می فرماید :
وَدَّت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ (سوره ۳: آل عمران 69)
ترجمه: گروهی از اهل کتاب انتظار و آرزو دارند که شما را گمراه کنند ، به آرزو نخواهند رسید و این را نمی فهمند.
یهودیا حضرت عیسی (ع) را تکذیب کردند و برخلاف مسلمانان و عیسویان همیشه منتظر نزول مسیحای هستند که در تورات برایشان وعده داده شده بود. آنها مسیح اصلی را تکذیب کردند و کسی که می آید مسیح دروغین (مسیح الدجال) است. آنها به این عقیده هستند که مسیح آنها آمدنی است و عصر طلایی یهودیان را با خود می آورد. عقیده یهودیان اینست که برای آمدن مسیح خود، آنها باید کار های ذیل را انجام دهند:
- آزاد ساختن بیت المقدس برای یهودیان
- ساختن دولت یهودی در بیت المقدس (اسراییل)
- و ساختن این دولت به حیث دولت حاکم دنیا (پروژه اسراییل بزرگتر)
باخواندن این پروتوکول ها هر مسلمان درک میکند که آنها این حکومت جهانی را برای کی آماده میسازند. این همه فتنه های بزرگ که تمام دنیا را گرفته است فتنه های کی هست.
ریچارد بوچر سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا با اعتراض به پخش سریال ضد صهیونیستی از تلویزیون حزب الله موسوم به پراکندگیها اعلام می دارد ما به شدت مخالف نمایش هر گونه برنامه ضد یهود یا برنامه ای هستیم که حاوی به رسمیت شناخته شدن کتاب پروتکلهای حاکمان صهیونیسم باشد.
اين بود جملاتى چند از (پروتوکولهاى) كتابى كه دهها نفر به جرم ترجمه يا نشر آن به قتل رسيده و از زندگانى محروم شدهاند. عجيب اين كه اكثر اين مطالب و اوضاع در جهان اسلام و غرب جامه عمل پوشيده است.
و عجيبتر آن كه دنيا با يك حركت سريع و كوركورانهاى به سوى تحقّق بخشيدن به اهداف يهود پيش مىرود، به طورى كه احتمال داده مىشود كه ظلم و تعدّى و نگرانى و بدبختى به زودى جهان را نابود كند.
اميد است، نويسندگان مقتدر، بازوى كوشش را بكار انداخته براى مفتضح كردن اين (مادّه فساد) جديّت بيشترى از خود ابراز دارند. چنانچه بر صاحبان مناصب عاليه، لازم است كه چشمهايشان را بيشتر باز بنمايند، تا در اين تارهائى كه يهود در هر گوشه و كنارى تنيدهاند واقع نشوند.