مردم در سراسر جهان شیفتۀ پیشرفت اند، مردم کشورهای پیشرفته به پیشرفتهای خویش افتخار میکنند، مردم کشورهای در حال پیشرفت سرسختانه برای رسیدن به این پیشرفت خویشتن را به مردگان متحرک مبدل ساخته اند و مردم کشورهای فقیر که نظر به معیارهای نظم کنونی جهانی جهان سوم نامیده میشوند، شبانهروز یا خواب مبدل شدن کشورشان به یک کشور پیشرفته میبینند و یا هم آرزوی سفر به کشورهای پیشرفته رادارند. مردم در جهان اسلام نیز در دغدغههای پیشرفت به کلام پراکنی میپردازند، دینستیزان پیشرفتهای ممالک پیشرفته را به رخ دینداران کشیده و اسلام و مسلمانی آنها را سبب پسرفت جامعۀ خویش میدانند، دینداران به مسلمانان اعتذاری مبدل شده و اکثر انرژی خویش را صرف جوابدهی دینستیزان مینمایند وبالآخره پوچگراها که تا هنوز نمیدانند که آیا مسلمان هستند و یا هم سیکولر، گاهی با نصوص دینی و گاهی هم با شعارهای سیکولاریستی کارهای روزمرۀ خویش را به رخ دیگران کشیده و خود را یکی از سواریهای پیشرفت نشان میدهند. اما این پیشرفت چیست که اینطور همه را شیفتۀ خویش ساخته است؟ پیشرفت به معنی حرکت بهپیش بهسوی هدف است. اما این پیشرفتی که ذهنهای همه را معطوف به خویش گردانیده بهسوی کدام هدف درحرکت است؟ امروز زمانیکه از پیشرفت صحبت به عمل میآید اذهان تعمیرهای زیبای نیویارک، سبزهزارهای سویس، عشقهای پاریس، روسپیهای زیبای جرمنی، شرابخانههای بروکسل و اشرافیت لندن را مجسم میکنند ولی اگر این پیشرفت است، پس چرا بیشتر از نیم میلیون بیخانمان(1) در امریکا وجود داشته، بیشتر از 6،500 خودکشی سالانه در انگلستان(2) صورت گرفته و هزاران مشکل اجتماعی و اقتصادی دیگر دامنگیر جوامع لیبرال غربی است. درک مردم امروزه از پیشرفت فقطوفقط مختص پیشرفت اقتصادی است و به همین دلیل است که ظاهربینی نموده و ساختمانهای افقی و عمودی، قوت نظامی و میزان GDP را نشان پیشرفت میدانند، درحالیکه پیشرفت باید حرکت بهسوی فلاح جامعه باشد. در اینجا هم تفاوت بینش نقش دارد، برای یک فردگرا فلاح خودش و خانوادۀ نزدیکش پیشرفت است، برای یک قومپرست فلاح قومش پیشرفت است، برای یک ملتگرا فلاح ملت پیشرفت است و تنها مؤمن است که برای فلاح دنیوی و اخروی تمام بشر میاندیشد. اگر فلاح جامعه به معنی پیشرفت باشد، پس باید دید که کدام جامعه پیشرفته است، آیا امریکا که 5 میلیون بیخانمان دارد، دارای بزرگترین سطح جرم بوده و بیشترین نفوس زندانی جهان را دارا میباشد و این آمار در حال افزایش میباشد طوریکه تنها در شهر شیکاگو در یک سال 750 فرد به قتل میرسد(3) و نظر به تحقیقات FBI سطح جرم 3% در حال افزایش است(4) یک جامعۀ پیشرفته است، آیا جاپان که فشار کاری چنان مردم را کلافه کرده است که شرکتها اتاقهای تاریک برای گریه ساختهاند و 50 فیصد مردمش بهخاطر فشار کار روابط جنسی ندارند(5) یک جامعۀ پیشرفته است و یا اروپا که آمار خودکشی در آن سر به فلک کشیده است یک جامعۀ پیشرفته است. اما چطور است که باوجود غیر مساوات که فاصلۀ فقرا و چند ثروتمند جهان در آن چشم هر بیننده را خسته میکند، باوجوداینکه مردم برای زندگی کردن کوچکترین فرصت نداشته و مانند ماشین کار میکنند، باوجوداینکه بهصورت روزافزون بهرهکشی از مردم افزایش مییابد، باوجوداینکه مردم با مالیات هنگفت خویش جیب چند ثروتمند را پر میکنند وبالآخره چه گونه مردم بهجای خوب زیستی ( زندگی که مردم دریک جامعه در برادری زندگی کرده، سطح اعتماد بالا باشد، مردم بهجای رقابت یکدیگر را تکمیل کنند، سؤاستفاده از دیگران وجود نداشته باشد و …) بهتر زیستی ( تلاش برای بهتر زندگی کردن از دیگران) را پیشرفت دانستهاند؟ تنها جوابی که میتوان بهدست آورد در علم جدید بنام مهندسی اجتماعی است.
مهندسی اجتماعی (Social Engineering) در سطوح مختلف تعاریف مختلف دارد، اما تعریف جامع آن در علوم سیاسی و اجتماعی استفاده برنامهریزی متمرکز برای کوشش ادارۀ تغییر اجتماعی، تنظیم توسعۀ آیندۀ اجتماع و سلوک و رفتار جوامع میباشد. پذیرفته شدن نظریههای جدید در انسانها اتوماتیک نیست زیرا نظریههای جدید همیشه با ظن، شک و تردید و بیتفاوتی مواجه میشوند و غربیان بهخاطر پذیرا نمودن مدل خویش از زندگی در جوامع خویش و سراسر جهان از مهندسی اجتماعی استفاده کردند. بهترین روش مهندسی اجتماعی کنترول معلومات، استحالۀ معلومات قبلی و ارائۀ روش جدید و معلومات جدید طبق خواست مهندسان اجتماعی است که مهمترین ابزار آنها علم، رسانهها و نهادهای جامعۀ مدنی میباشد. بهحیث مطالعۀ موردی افغانستان را در نظر میگیریم. سالهای متمادی جنگ اکثریت مردم افغانستان را از علم دور نگهداشت، مردم از معلومات اکادمیک و مؤثق در مورد تاریخ و فرهنگ خود محروم شدند و تنها چیزی که در تاروپود این مردم هنوز وجود داشت باورهای دینی بود، بناءً تنها کاری که مهندسان اجتماعی غربی باید انجام میدادند، استحالۀ باورهای دینی بود. پس از آمدن رژیم امریکایی رشد سمارقگونه رسانههای صوتی و تصویری که اکثریتشان توسط بودجههای کمکی غربیان به فعالیت آغاز کرده و ادامه میدهند، ابزاری خوب برای بد نشان دادن دین بهدست غربیان داد. رسانهها درعینحال با پوشش دادن بیشازحد داستان تجاوز ملا امامان، سنگسارهای صحرایی توسط چند جاهل، داستان قتل فرخنده توسط چند اوباش و غیره که کارکردهایشان هیچ ربطی به دین مقدس اسلام ندارد، خواستند تا دین را بدنام کنند و در مقابل با پیشکش نمودن قانون حقوق بشر را که فقط تأمینکنندۀ حقوق زورمندان است و تنها کاربرد در اوراق دارد بهحیث قانون ایدئال به معرفی گرفتند. با وارد نمودن نصاب تعلیمی معلومات را در کنترول گرفته و امروز جوانان محصل اکثراً به نحو از انحا یا ارزشهای غربی را پذیرفته و یا در بهترین حالت کوشش به این دارند تا اسلام را در قالب این ارزشها تعریف کنند وبالآخره با پیشکش نمودن طرز زندگی غربی توسط رسانهها و جامعۀ مدنی کوشش دارند تا بهترین مدل پیشرفت را مدل غربی نشان دهند که تا حدی زیاد موفق بودهاند. امروزه اکثر مردم پیشرفت اقتصادی را یگانه عنصر پیشرفت دانسته است و سایر عناصر مانند فلاح ذهنی، فلاح اجتماعی، خوشی، خوب زیستی، ثبات اجتماعی، برادری، اعتبار جامعه و غیره را فراموش کردهاند.
راه بیرون رفت از این پیشرفت زدگی و غربزدگی چنگ زدن به یگانه نظامی است که پیشرفت را در تعادل میان تمام عناصر پیشرفت در نظر گرفته (اسلام) وزنده نمودن دوبارۀ ارزشهای اسلام در جوامع اسلامی میباشد. در این راه شاید بهنقد های شدید رقبا و دشمنان قرار بگیریم و بزرگترین سؤال که با آن روبرو میشویم این است که اگر اسلام واقعاً بهترین سیستم پیشرفت را پیشنهاد میکند چرا جوامع اسلامی پیشرفته نیست؟ جواب این سؤال بسیار ساده است و آنهم اینکه ما اسلام را نظر به مردم نمیشناسیم، بلکه مردم را نظر به اسلام میشناسیم. دلیل پس رفت جوامع اسلامی دوری از دین و اساسات دینی است، امروز مسلمانان بهخاطر پیشرفته نیستند که اصول برادری، اخوت و وحدت را فراموش کردهاند و برعلیه یکدیگر دست به اسلحه زدهاند و مسلمانان تا زمانی به فلاح نخواهند رسید که دوباره ارزشهای اساسی اسلام را زنده نکنند. مسلمانانی که میخواهند برای اسلام کار کنند باید خود را برای ایثار آماده کنند و از طرد شدن از جامعه نترسند.
با شعر از علامه اقبال این نویسه را پایان میبخشم. به امید اینکه هر مسلمان کوشش به دوباره آوری ارزشهای اسلامی بدون کدام ترس را آغاز کرده و تا آخر ادامه دهد.
هر که پیمان با هوالموجود بست—گردنش از بند هر معبود رست
منابع:
-
National Alliance to End Homelessness (2016); The State of Homelessness in America; p 4
-
Samaritans; Suicide Statistics Report 2016; p 4
-
Economist;
Murder rates in 50 American cities; Date:
Feb 7th 2017 (http://www.economist.com)
-
FBI;
Latest Crime Statistics Released; Date: September 26, 2016 (fbi.gov)
-
Telegraph;
Nearly 50 per cent of Japanese adults ‘not having sex’; Date:
20 Jan 2015 (http://www.telegraph.co.uk)